ا ( تحصیلات : لیسانس ، 23 ساله )

سلام
من چهارسال یه رشته فنی مهندسیو تو دانشگاه دولتیبدون علاقه خوندم... درس خوندنم موکول میبود به شبهای امتحان.. تصور نمیکردم معدل خوبی داشته باشم اما طی یه اتفاق خودم وخانوادم فهمیدیم جز سه نفر اول رشتم بودم و موقعیت اینو داشتم که از طریق استعداد درخشان بدون کنکور برم ارشد اما برای من مهم نبود چون به شدت از رشتم بدم میومد اما خانوادم اصرار به ادامه تحصیل داشتن بعد چندین ماه دوندگی اونها مجبور شدم برم ارشد تو این مدت حرفایی زیادی مبنی بر بی لیاقتیم شنیدم و حسابی تحقیر شدم از طرف دانشگاه که چطور متوجه زمان ثبت نام استعداد درخشان نبودم...با رو حیه داغون و تنفری که زیادتر شده بود به اجبار خانوادم پذیرفتم اما ناگهان نزدیک انتخاب واحدام تعلیقم کردن بی دلیل... و بعد کلی استرس خانوادم علتشا فهمیدیم که اشتباه یکی از کارمندا بوده روزی که تعلیقم کردن هیچوقت یادم نمیره منگ بودم وبی حس خیره بودم نه بخاطر اینکه نمیرم ارشد برا اینکه اینهمه شخصیت منو تحت شعاع قرار داده بودن و حالا که همه میدونستم استعداد درخشانم تعلیقم کردن برای من ضربه اخر محسوب میشد نمیدونستم بخندم یا داد بزنم لرزش عصبی گرفتم مدتی و بعد از رفع تعلیق نتونستم خانوادمو مجاب کنم که این فرصت هر چند عالی برای من دراین برهه چیزی جز عذاب نیس.....سرکلاسا میرفتم با روحیه بد به استادا گوش نمیدادم از همکلاسیام بدم میومد دست به هرکاری میزدم که نرم دانشگاه روزایی کلاس داشتم با گریه میخوابیدم و عذاب وعذاب وعذاب...با خودم وهمه لج کرده بودم دلم میخواس رها کنم برم دانشگاه ازاد رشته ای که دوس دارم بخونم هنر دوس داشتم و ارشد مهندسی متالوژی باید میخوندم ادامهی رشته لیسانسم.... میدونستم میتونم ،من تواناییهامو میشناختم تو درس... میدونستم اما نمیتونستم... شاید همه بگن حرفه اما یه نیرویی از درون به شدت پس میزد هرچی وهرکسی رو که مربوط به ارشد میشد.... ازدوستام فاصله میگرفتم روز به روز تنهاتر میشدم.. تو خونه از صب تاشب اتاقم بودم. کتاب میخوندم نقاشی میکردم....هرکاری میکردم که یادم بره ارشدو...مسخرس اما شبا کابوسام شده بود،از خودم بیزار شدم که چرا اینجوریم چرا نمیخوام... راضب نشدن انصراف بدم از طرفیم نمیشد برم ازاد چون تو عمرم برای تحصیل شهریه ندادم و نمیخواستم فشاربیشتری به خانوادم بیاد با خرج های من...خوشبحال برادرام اونا همیشه به راحتی دنبال علاقه رفتن بدون درنظر گرفتن اینکه چه بهایی خانواده میدن
بگذریم حال روحیم افتضاحه بار ها حتی فکر کردم مثلا اگه تصادف کنم خانوادم ممکنه قبول کنن نرم یا حداقل این ترم نرم... بالاخره به حذف ترم راضیشون کردم چون از نظر روحی اماده نبودم ونمیتونستم به بچه هایی که یه ترمم ازم جلوترن برسم... الان تو کارای حذف ترمم که خداروشکر اساتید باز هم کارشکنی میکنن و نمیدونم چرا...اعتماد به نفسم به صفر رسیده ،نمیدونم چرا وارد محوطه دانشگاه میشم حالت تهوع میگیرم ضربان قلبم بالا میره...کوچکترین برخوردی باهام بشه میزنم زیر گریه...عصبی شدم و خیلی تنها
تحمل کسیو ندارم...نمیدونم چیکار کنم.نمیخوام خانوادم درگیر شن پیش مشاورم نرفتم...


مشاور (خانم طیبه قاسمی)

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، براي ادامه تحصيل در هر رشته اي چند عامل را بايد در نظر بگيريم در درجه اول علاقه فرد و بعد امکان ادامه تحصيل و اشتغال خيلي مهم است. همه ما اجازه انتخاب داريم و هر انتخابي قطعا پيامد هاي خودش را به همراه خواهد داشت. بعضي از انتخاب ها پيامد کوتاهي در زندگي ما دارند و بعضي از آن ها زندگي ما را تا آخر عمر تحت تاثير قرار مي دهند. انتخاب رشته تحصيلي نيز تاثيرات بلند مدت در زندگي دارد. پس اگر بدون در نظر گرفتن جوانب مختلف دست به انتخاب بزنيم گاهي برگشت از تصميم خود، کاري به مراتب دشوار تر است. شما 4سال در اين رشته تحصيل کرده ايد و در ميانه راه هستيد. اگر قصد ورود به بازار کار را داريد تمرکز در یک رشته بسیار مثر خواهد بود .در ضمن شما فرصت تغيير رشته قانوني را با توجه به ضوابط انتخاب رشته کنکور از دست داده ايد. پس يا بايد دوباره در کنکور شرکت کنيد که رقابت کردن با داوطلبان کنکور کار راحتي نيست يا بايد در رشته هاي بدون آزمون دانشگاه هاي آزاد، علمي کاربردي يا فراگير پيام نور شرکت کنيد و با اين حساب حداقل يک يا دو ترم بين ادامه تحصيل شما فاصله مي افتد و اين يعني از دست دادن زمان اشتغال.ولي اگر به اشتغال فکر نمي کنيد و صرفا به علاقه خود اهميت مي دهيد انتخاب با شماست. به يک گزينه ديگر هم فکر کنيد؛ مي توانيد براي احساس رضايت بيشتر هم در اين رشته ادامه تحصيل دهيد و هم به فراگيري يک هنر خاص که مورد نظر شماست بپردازيد و همزمان از هردو رشته بهره مند شويد. به اين گزينه فکر کنيد و در تصميمتان ثابت قدم باشيد. تا آنجا که طی سالهای اخیر در جامعه دانشگاهی و نیز در بازار کار ایران تجربه کرده ام، پاسخ به این سوال تا حد زیادی بستگی به استراتژی شغلی شما دارد. در صورتی که علاقمند به تحقیق، عضویت در هیأت علمی دانشگاه ها و تدریس باشید، به نظر میرسد بهترین راه این است که در یک زمینه واحد ادامه تحصیل دهید. به عنوان مثال اگر در رشته مهندسی وارد دانشگاه شده اید همین رشته را به شکل تخصصی در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا نیز ادامه دهید.در بازار کار، بسیاری از مدیران کسانی که به صورت تخصصی در یک رشته کارشناسی ارشد یا دکترا خوانده اند را Overqualified می دانند. به عبارتی معتقدند توانمندی آنها بیشتر از نیاز سازمان است و به خاطر این تحصیل بیشتر، باید «حقوق» و «امتیازهای بیشتر» را برای ایشان در نظر بگیرند . داشتن علم در چند حوزه میتواند «هم افزایی» نیز داشته باشد و تا حدی نیز «تفکر سیستمی» ایجاد کند. شما هم میتوانید رشته تحصیلی خود را ادامه دهید و هم به رشته هنر به صورت آزاد بپردازید در کنار درس های ارشد که در کل 4 ترم بیشتر نیست . تصور کنید تصمیم گرفته‌اید بر افکار منفی که درمورد وضعیت درسی‌تان دارید، تمرکز کنید. قدم بعدی این است که هر روز زمانی را به ارزیابی افکارتان اختصاص دهید، وقتی می‌بینید که افکار انتقادی درمورد خودتان دارید، یک لحظه صبر کرده و به آنها خوب فکر کنید. بااینکه ممکن است ناراحت باشید، آیا سرزنش کردن خودتان دردی را درمان می‌کند؟ آیا راهی برای ایجاد یک تغییر مثبت در موقعیت وجود دارد؟مراقب مکالمات منفی‌ با خودتان باشید. وقتی مکالمه درونی‌تان می‌گوید شما هیچوقت تکالیفتان را انجام نمی‌دهید یا کارتان سخت است، راهی برای پیدا کردن دیدگاهی مثبت‌تر نسبت به موقعیت پیدا کنید. وقتی انجام کاری به نظرتان سخت می‌رسد، به این فکر کنید که شاید بتوانید برای انجام آن از کسی کمک بگیرید.مثبت اندش بودن این نیست که همه واقعیتهای منفی زندگیتان را نادیده بگیرید. این است که بتوانید رویکردی فعالتر به زندگی داشته باشید. مثبتاندیشی به جای احساسی ناامیدی یا کلافگی، به شما امکان میدهد با فکر کردن به راههای موثر برای حل مشکل و پیدا کردن راهکارهای خلاقانه، با چالشهای زندگی روبهرو شوید. شاید آسان نباشد، اما تاثیر مثبتی که بر سلامت فکری، احساسی و جسمی شما میگذارد، ارزشش را خواهد داشت. نیازمند این است که صبور باشید و تمرین کنید. این فرایند را نمیتوانید قدم به قدم جلو ببرید و به اتمام برسانید. درعوض، نیازمند این است که تا پایان عمر به درونتان نگاه کنید و برای مبارزه با افکار منفی و ایجاد تغییرات مثبت علاقهمند باشید.دخترم تفکر همه یا هیچ تفکر اشتباهی است شما میتوانید همزمان در تمام ابعاد زندگی به نسبت قابل قبولی پیشرفت داشته باشید .و از موقعیت های ایجاد شده در جهت رشد خودتان استفاده کنید .و نیمه پر لیوان را ببینید . ما باید نسبت به افکار خود آگاهی بیشتری داشته باشیم زیرا که افکار ما دارای قدرت بیش از اندازه ای است مثلا اگر نگران از دست دادن شغلتان باشید، با این نگرانی؛ احتمال اخراج خود را بیشتر می کنید.اگر نگران مبتلا شدن به بیمارهای مهلک باشید، به وسیلۀ انرژی ای که به آن سو ارسال می کنید، ندانسته بدن خود را در وضعیت ابتلا به آن بیماری ها آماده می سازید.انرژی افکار و احساسات شما، خالق زندگی شماست و به همین دلیل برخی می گویند: "نگرانی، سوءاستفاده از انرژی تفکر خلاق است."آیا می خواهید یک زندگی شاد، آرام و همراه با توجه و تمرکز به اکنون برای خود ایجاد کنید؟ اگر جوابتان مثبت است، شما تمامی ابزار مناسب برای ساخت واقعیت ذهنی و حضور در افکارتان را دارید. اگر به تفکر بیش از حد ادامه دهید، آنگاه با استفاده از همین ابزار، شما می توانید یک زندگی سرشار از نگرانی و اضطراب برای خود بوجود آورید. انتخاب با شماست.با برنامه ریزی و زمان بندی برای کارها به بسیاری از اهداف خود خواهید رسید و در برنامه روزانه خود لیستی از کارهایی که به آنها علاقه دارید و لیستی از کارهایی که منطقا باید اجرا شود را بیاورید وورزش و خواب کافی و تغذیه مناسب و مطالعه و عبادت را حتما بگنجانید . با آرزوی موفقیت و پیشرفت روز افزون برای شما در زندگی