j ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

راستش من وشوهرم خیلی همو دوست داشتیم وداریم من حدود 1سال ونیم نامزدبودم و حدود 2سال هم هست عروسی کردم سنم خیلی پایین بود ونه دوست پسری داشتم قبل از ازدواجم نه حتی میتونستم تو صورت هیچ پسری نگاه کنم خلاصه من باپسر عمم ازدواج کردم دوران نامزدی بهترین زمان های عمرم بود خیلی خوب بود تا اینکه 2ماه از ازدواجم گذشت و اختلافات منو شوهرم شروع شد خلاصه هرروز باهم دعواداشتیم هم دیگه رو در نمیکردیم ولی خداییش من هیچی کم نداشتم همه چی داشتیم ولی روزی نبود که به خاطر مشکلات پیش وپا افتاده دعوانکنیم خلاصه من مدرسه میرفتم واز بس یه مدت افسرده شده بودم بایه کارگر ساختمون اشنا شدم که نگهبان بود فقط به خاطر اینکه تواون مرحله شیطان منو یه لحظه به سمت اون هدایت کرد ومن بزرگ ترین اشتباه زندگیم رومرتکب شدم

وضعیت مالی من به مراتب خیلی بهتراز اون بود چون شوهر من ساختمان ساز بود ولی اون نگهبان ساختمون خیلی پسر خوبی به ظاهر میومد صورتش مثل کسایی بود که انگاربهش ظلم شده ومن هرگزنمیدونستم که درباطن اون چیه .خلاصه هرروز به اون پیام میدادم وزنگ میزدم واون زنگ میزد وقتی که شوهرم نبود درواقع میدونستم این اسمش خیانته ولی وقتی میدیدم شوهرم فیلم پورنومیبینه سختی این کاربرام اسون میشد(این کارشوهرم یکی ازبزرگ ترین اختلافات منوشوهرم بود که من قبل ازازدواج ازش خبرنداشتم)خلاصه یه مدتشد که کارمن وشوهرم کم کم داشت به طلاق کشیده میشد .هرروز ازهم سرد ترمیشدیم من که توفامیل ادم بسار خنده رویی شناخته میشدم کم کم افسرده شده بودم ومریض شدم تااینکه یه روز دعوابین منوشوهرم بالاگرفت ومن حالم خیلی بدشد خلاصه از اون روز تصمیم گرفتیم زندگیمونو از نوبسازیم .به اون پسره گفتم دیگه دور منوخط بکش البته همون اول هم میدونست که من متاهلم (من ساده یه بارکه شک کردم شوهرم شماره پسره روورداشته باشه شماره شوهرم رودادم به اون پسره که اگه شوهرم بهس زنگ زد اون جواب نده یاخودش روبزنه به اینکه ازهیچی خبر نداره و ازاین حرفا)

حالا که من عاشق شوهرم شدم واون هم عاشق من وخداروشکربهترین زن وشوهریم پسره دیگه دست ازسرم برنمیداره ومدام پیام میده توتلگرام بلاک کردمش به مبایلم پیام دادتو گوشیم گذاشتمش تولیست رد باشماره های مختلف پیام میده .هرچی میگم منو فراموش کن نمیکنه .احساس میکنم همه همه چیومیفهمن وابروم پیش همه میره حتی پدرمادرمم تحملشو ندارن

خیلی این چیزا روبدمیدونن .ازهمه مهم تر شوهرم به خداعاشقشم خیلی دوسش دارم هرروز برام گل میخره هرروز منومیبره خرید دیگه اون ادم سابق نیست اون که همیشه جلوی خانوادش ازمن بدمیگفت الان دیگه مثل یه شیر از من محافظت میکنه اگه سرم دردبگیره دق میکنه .

ببخشید سرتون رودرداوردم ولی خواهش میکنم کمکم کنین منم سنی ندارم ولی قول میدم تااخرعمر شمارودعاکنم


مشاور (خانم طیبه قاسمی)

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ،خودتان نیز میدانید که اشتباه و گناه بزرگی در زندگی مرتکب شده اید و به صرف پورن دیدن همسرتان یا اخلاق بد ایشان در آن شرایط مجوز این خیانت را نداشتید ،که البته خود توبه کرده اید و خداروشکر ارتباط شما با همسرتان بسیار خوب شده است ، ولی هنوز آن آقا از شما دست بر نمیدارد ، اگر آن آقا تنها شماره شما و همسرتان را دارد شما باید شماره هایتان را تغییر دهید ، ابتدا خط خود را تغییر دهید تا خیالتان راحت باشد ،به احتمال زیاد او نیز به مرور شما را فراموش خواهد کرد .این جور افراد عزت نفس پایینی دارند و بسیار ضعیف تر ازآنچه که فکر میکنید هستند ،پس در همین مرحله با تغییر خط خود زمینه هرگونه ارتباط کلامی را از بین ببرید ، هیچ گاه با او رو درو نشوید و به هیچ عنوان پیام و صحبتی با او نداشته باشید و از مسیری که احتمال دیدن ایشان را دارید نروید ، اگر بعد از این راهکارها باز ایشان به مزاحمت خود ادامه داد حتما باید به همسرتان بگویید و او را در جریان قرار دهید تا به کمک یکدیگر و با شکایت قانونی از ایشان و باج گیری ایشان جلوگیری کنید . نگران نباشید شما با همان راهکار تغییر خط خود به احتمال زیاد شرایط را بهبود میدهید و ایشان به شما دسترسی نخواهند داشت .قدر زندگی و روابط خود را بدانید و با بدترین شرایط و اخلاق همسرخود نیز به خودتان اجازه ندهید کانون گرم خانوادتان را ازبین ببرید .برای تمام مشکلات راه حل وجود دارد پس هیچگاه مایوس نشوید . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما در کنار همسرتان