ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، شوهرم خیلی عصبیه ساله )

سلاممن بیست سالمه و شیش روز از شوهرم بزرگترم
من هشت ماهه ازدواج کردم و شوهرم بهم اجازه نمیده برم پیش خانواده مامانم میگه زنم رو محکم گرفتم که خراب نشه و اگر برم خیلی منو کتک میزنه رو همه چیز خیلی منو کتک میزنه گوشی و کامپوتر خورد میکنه بنظرتون چیکار کنم نمیتونم از خاله هام و مادربزرگم دل بکنم لطفا کمکم کنید


مشاور (خانم طیبه قاسمی)

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، شاید در این ماجرا همسر شما مقصر باشد اما توجه کنید که هدف اصلی و وظیفه اصلی شما حفظ زندگی خودتان است. شما ناخواسته در طول زمان با توجه بیش از حد به خانواده خودتان به او حس بدی منتقل کرده اید که اگر ادامه پیدا کند باعث مشکلات بسیار زیادی در زندگیتان خواهد شد. شاید شما بگوئید من به او گفته بودم! اما گفتن یک مساله دلیل خوبی برای عدم توجه کافی به زندگی نیست. به طور کلی این توجه شما به مادرتان خیلی هم خوب است و به همین دلیل هم ایشان این مساله را در ابتدا قبول کرده اند. اما اگر همسر شما احساس کند این کار اولویت اول زندگی شما شده است حتی با تمام کارهایی که شما برای او می کنید احساس عدم توجه می کند. این شاید برای شما قابل درک نباشد که چرا به همه این کارها او همچین حسی دارد. اما حس نفر دوم بودن در زندگی مشترک از لحاظ اولویت توجه باعث مشکلات روحی زیادی می شود. او با این کارها (کتک زدن که همه ما میدانیم که کار اشتباهی است ) میخواهد توجه و محبت شما را درخواست کند. در این مساله بر خلاف ظاهر مساله که ایشان مقصر هستند شاید در باطن شما کمتر از او مقصر نباشید. این که برای هر کدام از زوجین زندگی مشترک اولین اولویت در زندگی باشد یک مساله حیاتی است.با همه این تفاسیر اکنون برای حل مساله سعی کنید حرف همسرتان را بی چون و چرا و بدون دلیل خواستن گوش کنید! شاید غیر منطقی به نظر برسد ولی شما با این کار در حال کم کردن حساسیتی هستید که در طول این مدت ایجاد کرده اید. از گذشت و ایثار هیچگاه پشیمان نشوید مخصوصا برای کسی مثل همسر! اینکه او قبلا با این مساله مشکلی نداشته نشان می دهد انسان منطقی است و اینکه پس از مدتی به دلایلی حساس شده است. اینکه خانواده شما نیاز به کمک دارند نباید باعث شود که پایه های زندگی خود را سست کنید. دقت کنید که دور شدن زوجین از هم به هر دلیلی زندگی را بسیار بسیار آسیب پذیر می کند و شاید وقتی به این مساله پی ببرید که خیلی دیر شده باشد.سعی کنید همسرتان شما را در دیدارهاییتان با مادرو خانوادتان همراهی کند. خلوتهای طولانی شما با مادرتان احساس بدی به مرد منتقل می کند که حرفهایی دارید که به او نمیزنید و این بدترین اتفاق ممکن در یک زندگی است که کسی به شریکش اعتمادد نکند. همراهی همسرتان با شما در گفتگوها به او اعتماد بیشتری از جانب شما می دهد. حتی در کمک ها هم می توانید از او کمک بگیرید و نقش او را پررنگ تر کنید. یکی از علل بروز خشونت خانگی که عجیب هم هست، ابراز خشونت برای آزمودن عشق و وفاداری همسر است! در این مورد فرد از لحاظ عاطفی به هسمرش وابسته است. اما بر سرش فریاد می زند تا ببیند آیا همسرش همچنان او را دوست خواهدداشت یا خیر! بعد یک پله جلوتر می رود و او را کتک می زند تا ببیند آیا خانمش بعد از کتک خوردن هم به زندگی با او ادامه می دهد یا خیر! البته این عمل کاملا غیرطبیعی است. در این مورد هم ممکن است فرد در دوران کودکی در محیط خانوادگی خشنی رشد کرده باشد یا پذیرش چنین رفتاری با مادرش داشته و او هم به عنوان الگو، این رفتار را آموخته و این باور غلط در ذهنش جای گرفته که «زن خوب، زنی است که مثل مادر من بسوزد و بسازد!» ولی شما باید در همین ابتدا زندگی جلوی این اقدام ها را بگیرید و در شرایط خوب و دوستانه خود او را تشویق کنید ،مردان نیاز به تایید شدن دارند ،خواهر عزیزم ،شما با کمی تغییر در نحوه برخورد خود با شوهرتان میتوانید رفتارهای ایشان را مدیریت کنید، نیازهای او را بشناسید و آنها را رفع کنید تا او با گذر زمان مطیع شما شود ،نیاز مرد است که احساس کند قوی و قدرتمند است. او می خواهد حامی زنش باشد. مرد می خواهد که دد و دیو را بکشد و زن را نجات بدهد!مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواسته هایش در زندگی احتیاج دارد.مردها از زنان شان می خواهند به آنها احساس قدرتمند بودن بدهند. مردها می خواهند رئیس خانواده باشند. منظورم آن نوع ریاست مردان در دوران غارنشینی نیست که موی زنان را می گرفتند و آنان را با خود روی زمین می کشیدند. اما مرد احتیاج دارد که رهبر خانواده باشد.یک مرد از زنش احترام، مهربانی، عشق و محبت می خواهد.مرد می خواهد در نظر زنش مهمترین شخص مورد علاقه ی او باشد.مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواسته هایش در زندگی احتیاج دارد.مرد به این احتیاج دارد که تایید شود، مورد قدردانی واقع گردد، زنش به او احترام بگذارد، آن هم به این دلیل که او مردی واجد شرایط است، شوهر واجد شرایط است.مرد به این احتیاج دارد که وقتی از سر کار به خانه می آید، زنش با روی خوش از او استقبال کند.مرد به این احتیاج دارد که زنش به روزی که او پشت سر گذاشته علاقه نشان دهد.مرد به تشویق های زنش احتیاج دارد تا یک مرد باشد.خواهر عزیزم شاید در انتقال این احساس ها به همسرتان کوتاهی کرده اید که اینچنین برای رسیدن به خواسته هایش دست به زن پیدا کرده است . تمام تلاش خود را برای برقراری آرامش و سامان زندگی مشترکتان بکار گیرید. سعی کنید در مواجهه با اختلافات ناگزیر زندگی مشترکتان، صبر پیشه کنید و اساس کار خود را حل تعارضات قرار دهید. بنابر این، توصیه می‌کنیم کمی تأمل کرده و عاقلانه برخورد کنید. با بی‌توجهی و غلبه بر افکار منفی و بی‌اساس، می‌توانید خودتان حلال مشکلات زندگی مشترکتان باشید. خواهر گلم شما برای اصلاح روابطتان یک تکنیک کاربردی را باید انجام دهید .هر روز در ساعت معینی که هر دو شما راحت تر هستید ووقت بیشتری دارید ، 20 دقیقه روبه روی هم قرار بگیرید و دو دست یکدیگر را بگیرید و به چشمان یکدیگر خیره شوید (خیره شدن درچشمان هم و با محبت نگاه کردن لازمه اصلی اجرای این تکنیک میباشد ) و در این 20 دقیقه این رفتارها ادامه دار است و در ضمن آن، شما باید با یکدیگر صحبت کنید و هر روز یک ویژگی مثبت همدیگر را با جزئیات مطرح کنید(هر دو شما) ده دقیقه شما و ده دقیقه ایشان اگر زمان اضافه آمد حتی میتوانید بر سر مسائل جذاب بین خودتان صحبت کنید در این بیست دقیقه نه سرزنش نه بی احترامی نه دلخوری و نه ...هیچ جنبه منفی به ارتباط خود راه ندهید .این رفتار رو دو هفته پشت سر هم انجام دهید .وتا ثیر مثبت ان را ببینید . پرداختن بیش از حد به دیگران مثل پدر و مادرها یا اقوام می‌تواند به رابطه شما آسیب بزند مثلا بعضی از زوج‌ها هستند كه با به دنیا آمدن بچه همه توجه خانم به سمت بچه می‌رود در این مواقع آقا به مرور احساس ناامنی و عدم توجه می‌كند و آسیب می‌خورد و حتی احتمال خیانت وجود دارد و... در صورتی كه وقتی ازدواج می‌كنید ضمن احترامی كه برای پدر و مادرها قائلید باید اولویت اول را به همسرتان بدهید و نظر او برای‌تان مهم‌تر از هركس دیگر باشد تا زندگی‌تان را بهتر مدیریت كنید. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما درکنار همسرتان .