ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، ۲۵ ساله )

با سلام من دلم پره غمه کلافم کمکم کنید.خیلی تنهام.دوساله عقد کردم خانوادم با ازدواجم مخالف بودن وهنوزم هستن خیلی زشت و زننده به شوهرم بی محلی میکنند شوهرم از بی محلی اونا کلافه شده و هی با من بحث میکنه همش داد و بیداد میکنه جرئت نمیکنم حرف بزنم.ابروم جلو همه رفته اخه ما هفت سال باهم دوست بودیم الان بدجور زندگیم گره داره.خیلی به جادو و این حرفا اعتقاد ندارم ولی اینقد بد گره خورده همه چی که واقعا دارم باور میکنم که شاید کسی یه کاری کرده.البته شوهرم بیکار شده که میشه گفت تقصیر منم هست اخه همش میگفتم کارت و دوست ندارم یکی از دلیل کم محلی خانوادمم بیکاریه اونه و این بیکاری باعث شده بشینه هی فکرای الکی بکنه و نسبت به همه علی الخصوص من بدبین بشه من چیکار کنم تا از این جهنم خلاص بشم. من دلم پره درده ولی خب نمیشه همه ی حرفارو زد توروخدا کمکم کنید.


مشاور (خانم طیبه قاسمی)

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ،به هر حال شما دو سال هست که عقد کردید (درست یا غلط آن مربوط به گذشته است و ما به آن نمیپردازیم و اینکه رضایت والدین میتوانست بسیاری از مشکلات شما را حل کند و... ) در حال حاضرشما ، زن و شوهر هستید و به هیچ عنوان نباید اجازه دهید زندگی مشترکتان آسیب ببیند ،حتی با دخالت عزیزانتان محترمانه برخورد کنید و از همسر خود پشتیبانی کنید ، خواهر عزیزم همان گونه که خود اشاره فرمودید علت بسیاری از مشکلات فعلی شما بیکاری همسرتان میباشد و همچنین طولانی شدن دوران عقد شما که هر چه سریعتر باید عروسی کنید تا بسیاری از حریم ها بیشتر از این ازبین نرود و زندگیتان تباه نشود ،خواهر عزیزم مرد اعتبار خود را و آرامش فکری خود را ازکارش میگیرد هرچند که کار پیش و پا افتاده و دارای اعتبار اجتماعی پایینی باشد ،رها کردن کار برای مرد ضربه بزرگی به او و شما خواهد زد ،پس بدانید در اسرع وقت باید ایشان مشغول یک کار شوند و اگر شغل مناسب برایشان پیدا نشد به شغل قبلی خود برگردند و شما حساسیت خود را نسبت به شغل ایشان کم کنید . اولین اختلال یا علامتی که به واسطه بیکار شدن یک فرد در وی رخ می دهد افسردگی است.زیرا فرد نسبت به آینده احساس خوبی نداشته و حس عدم امنیت دارد.بخصوص اگر این فرد بیکار٬همسر هم داشته باشد.این امر سبب ایجاد دلخوری٬خودخوری٬احساس غم و اندوه و در بعضی افراد سبب ایجاد عصبانیت و پرخاشگری می شود.از علائم دیگری که افراد بیکار دارند می توان به اضطراب اشاره کرد.این اضطراب ناشی از احساس امنیت نداشتن نسبت به آینده است و دایم نگران این هستند که زندگی شان دستخوش چه تغییراتی می شود و چه کار خواهند کرد.حتی اگر نتواند از پس مشکل های زندگی و نیازهای خانواده اش برنیاید ممکن است راه از بین بردن خودش را در پیش بگیرد و یا خدایی نکرده طلاق را انتخاب کند .کسی که به علت بیکاری دچار افسردگی و اضطراب شده است اگر دیگران به او سرکوفت بزنند و محبت نکنند ٬علایم شان دو چندان می شود.طی یک دوره بیکاری، سلامت روان مردان بیشتر از زنان تحت تاثیر قرار می‌گیرد. خواهر عزیزم ،باید به او در برنامه ریزی کردن برای پیدا کردن یک کار جدید کمک کنید و یا او را ترغیب کنید به شغل قبلی بر گردد و اظهار رضایت خود را نسبت به شغل قبلی اعلام کنید ،استرس های ناشی از بیکاری او را کنترل کنید.باید به شوهرتان اطمینان دوباره بدهید. و این دوران را یک دوران موقتی تلقی کنید.مسئله بیکاری را یک مشکل خانوادگی بدانید. اجازه دهید زمانی را با دوستانش و برای خودش بگذراند تا روحیه اش عوض شود. به شوهرتان سرکوفت نزنید.رفتاری کاملاً مثبت داشته باشید.و او را به آینده امیدوار کنید . واقعیت اینجاست که در روان شناسی مردان بیان می شود که این جنس نیاز به تأیید و احترام و اقتدار لازم دارد. آنها گاه تمایل دارند تا مسائل را خود حل کنند و از کسی کمک نگیرند. توان و قدرت آنها مورد قبول واقع شود. جنس مرد زمانی انگیزه برای انجام کاری پیدا می کند که وجودش مورد نیاز باشد و خود را توانمند ببیند. مردان گاه نگران قابلیت های خود برای اجابت درخواست هستند و در هر حال می خواهند که قابل اعتماد باشند. بزرگترین وحشت مرد این است که به اندازه کافی لایق و شایسته نباشد. محیط خانه محل قدرت نمایی شما نیست. آنجا مکانی است که مرد باید حمایت کند، مورد تأیید قرار بگیرد و احساس کند که مورد نیاز است. اگر شما به او نشان دادید که توان بسیاری از مسئولیت ها را دارد و در ایفای نقش خود بسیار خوب عمل می کند، نظراتش مورد تأیید است و او در خود نقش رهبری خانواده را حس کند. در حقیقت قلب او را برای محبت به خود و پذیرفتن اعتدال در آزادی برای خود گشوده اید. در بسیاری از موارد خانم ابراز می کنند که وقتی می توانم خود کاری را انجام دهم چرا باید منتظر او بمانم. اما اگر نیاز مذکور را در مرد بشناسیم می دانیم که گاه لازم است تا به او بنمایانیم که زندگی لنگ کمک ها و حمایت های اوست. روابط و کفتگوهای بین زن و شوهر باید نرم و توام با احترام باشد. ریلکس و آرام باشید تا این احساس به همسرتان نیز منتقل شود .یک شوهر بیکار دوست ندارد سربار خانواده باشد. زن باید به او اطمینان دهد که هنوز به اندازه قبل مهم است. و اقتدار و عزت او را نزد والدینتان با صحبت در مورد ویژگی های مثبت او بیشتر کنید. خواهر عزیزم بسیاری از مشکلات زندگی ما به دلیل عدم رعایت بسیاری از موارد میباشد پس در مورد شما هیچ گونه سحر و جادویی اتفاق نیوفتاده بلکه به دلیل عدم قناعت در مورد کار همسرتان و عدم مدیریت روابط والدین در دخالت در امور شما و همچنین طولانی شدن زمان عقد و عدم اقدام به عروسی و...اتفاق افتاده است .که با رعایت کردن و صبوری و حفظ آرامش و نشاط خود در زندگی میتوانید به شوهر خود نیز این آرامش را هدیه دهید. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما