ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

من 25سال دارم3ساله ازدواج کردم من و همسرم به سختی تونستیم به هم برسیم ما هردو عاشق بچه بودیم برا همین بعد چن ماه از عروسیمون باردارشدم و در زمان بارداری فهمیدم که من و همسرم اصلا مثل رابطه قبل از ازدواجمون نیستیم اون اصلا بامن بیرون نمیرفت مدام با دوستاش بود تا نصف شب تنها میموندم و چون حامله بودم تحمل میکردمچون چاره دیگه ای نداشتم اون خیلی وابسته خانوادش هست مامانش همیشه کمک خرج همسرمه واین باعث میشه اون مسئولیتش نسبت به ما کم بشه تا حالا یه بار نشده باهم برا خرید بریم وقتی ازش چیزی خواستم هیچوقت نخریده چن بار به مادر شوهرم گفتم که این کار اشتباهه و اون گفته من همیشه پشت پسرم هستم و من به خاطر همین از اونم زده شدم 2ماهی میشه به خاطر همه چیز دعوامون میشه چون همیشه موقع قهرمون من آشتی میکردم طبق معمول بهش گفتم که نباید قهر باشیم حداقل به خاطر دخترمون ولی اون فحش های بدی بهم گفت و منو رد کرد بهم میگه ما باید از هم طلاق بگیریم تورو خدا راهنماییم کنین ممنون


مشاور (خانم مولوی زاده)

با سلام خدمت شما دوست گرامی متأسفانه در سالهای اخیر جوانان ما پس از ازدواج با بروز مشکلاتی که بسیاری از آنها ناشی از عدم شناخت کافی و همچنین عدم مهارت کافی به لحاظ ارتباطی بوده و از مشکلات معمول در اوایل ازدواج می باشد و جهت حل آنها با کسب یکسری از مهارت ها (مهارتهای زندگی) به راحتی می توان آنها را مدیریت نمود با عنوان کلمه طلاق و جدایی به جای حل مسئله سعی در پاک نمودن مسئله زندگی خود می نمایند. غافل از اینکه ازدواج آنها با هر شخص دیگری مشکلاتی از این نوع را به همراه داشته و راهکار آن کسب مهارتهای لازم در داشتن یک رابطه مؤثر در زندگی زناشویی می باشد و نه جدایی و طلاق که البته این اقدام (طلاق) به مراتب آنها را با مشکلات بیشتر و جدی تری در زندگی مواجه خواهد ساخت. آنها به جای مهارت های حل تعارض و حل مسئله و داشتن رابطه مؤثر و همدلی و کنترل خشم و ... که از مهارت های لازم در روابط می باشد با فرار از میدان زندگی سعی در حل این گونه مسائل داشته که البته این ناکارآمدترین راهکار می باشد و زندگی آنها را با مشکلات عدیده ای روبرو خواهد ساخت. در اینجا و در رابطه با مسئله موجود در رابطه شما و همسر عزیزتان نیز عرض می نمایم که به نظر می رسد تولد فرزند همراه با عدم مهارت کافی و در کنار آن عدم بکارگیری مدیریت لازم در رابطه شما، بروز یکسری از مشکلات را بهمراه داشته و رها نمودن آن و عدم همت در رفع بهنگام آن، رابطه شما را دچار آسیب نموده است که البته در اینجا ترمیم این رابطه نیازمند صرف زمان و انرژی بیشتری می باشد. در خصوص حمایت های مادر همسر شما نیز بایستی خدمت شما دوست عزیز عرض نمایم که حمایت های ایشان هم می تواند تهدیدی برای زندگی شما باشد و هم ایجاد کننده فرصتی برای پیشرفت و داشتن یک زندگی خوب. این نوع نگرش و مدیریت شماست که تعیین می نماید این حمایت ها چه نقشی در زندگی شما داشته باشد. بسیاری از زوجین از این موضوع شاکی می باشند که خانواده همسر ما نه تنها از زندگی مشترک ما حمایتی نمی نمایند بلکه باری بر دوش همسر ما بوده و این مسئله مانع پیشرفت های مالی در زندگی ما می شود. بنابراین حمایت مالی خانواده همسر می تواند فرصتی مناسب برای موقعیت زندگی شما بوده و دیدگاه شما در این خصوص نقشی پراهمیت دارد. به نظر می رسد که شما دوست عزیز با کمی تأمل و صبوری بیشتر (و نه تحمل) بتوانید بر مشکلات حاضر فائق آمده و مسیری هموار در داشتن یک زندگی سعادتمند را فراهم سازید. شما به عنوان زن (با دارابودن نقش مدیریتی عاطفی و روانی) بیش از همسر خود در این رابطه تأثیر گذار بوده و با کسب مهارت های لازم زندگی و داشتن یک مدیریت صحیح و کارآمد بخوبی می توانید روابط خود و همسرتان را ارتقاء بخشیده و در تقویت و استحکام پایه های زندگی مشترک نقشی تعیین کننده و مؤثر داشته باشید. مطالعه شما در زمینه کتابهای کسب مهارتهای زندگی و شرکت در دوره های آموزشی با محتوای مهارتهای زندگی و مهارتهای ارتباطی زوجین همچنین مطالعه در خصوص شناخت ویژگی های مردان (کتاب "آنچه زنان باید در مورد مردان بدانند" نوشته بارابارادی آنجلس) به میزان زیادی می تواند شما را در آشنایی و شناخت هر چه بیشتر نسبت به همسرتان و داشتن یک رابطه مؤثر با ایشان (و همچنین با دوستان و خانواده) کمک نموده و شما را در جهت ارتقاء سطح کیفی رابطه شما و همسرتان یاری رساند. با آرزوی موفقیت و کامیابی برای شما دوست عزیز