ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 28 ساله )

سلام میخواستم بدونم که خانواده شوهرم بین پسر و نوه وعرسشون فرق میگذارند و تو جمع بارها منو کوچیک کردند ومن ناراحت شدم و گفتند تو بداخلاقی واینکه ما خوبيم ولی اصلا به جاريم بد دهنی نمیکنند من نمی دونم چطوری باشون برخورد کنم چون هر جوری رفتار میکنم حرف درميارند یه جاری دیگه دارم دو به هم زنی میکنه بارها بشون گفتم من این حرفا رو نزدم ولی باز اینها باور میکنند واقعا نمیدونم چکار کنم

واینکه شوهرم خیانت عاطفی کرده یعنی تو تلگرام با یه زن چند سال دوست بوده بارها گفتم اینکار رو نکن ولی باز اتفاق افتاده ایندفعه به من گفت تو در موردش نگو منم دیگه تکرار نمیکنم ولی میترسم شوهرم هرکاری که برای من شده آرزو برای این زن نوشته و انجام داده ومن چون تمام امیدم شوهرمم میباشد دیگه هیچی نگفتم ولی دارم از تو میسوزم تمام زندگیم شده ترس وبا دختر دو ساله خودم دعوا میکنم وميزنمش و شوهرم اصلا تو خونه بامن صحبت نمی کنه و سرش تو گوشيه دارم نابود ميشم واینکه از زمانی که دخترم بدنیا اومده خیلی عصبی و حساس شدم طوری که کنترلی ندارم و خودم از خودم ميترسم


مشاور (خانم اعظم اله دادیان)

با سلام خدمت شما خواهر گرامی احساس آرامش رضایت دوستی در خانواده حق هر فردی است و شما نیز مستثنی نیستید و به دنبال همین موارد هستید ولی مسائلی باعث شده که به این موارد آسیب وارد شود و شما را می آزارد من نیز با شما احساس همدردی میکنم و آفرین می گویم به شما که برای حل مشکل خود دست به کار شده اید و راه مشاوره پیش گرفته اید و امیدوارم بتوانم من نیز کمکی در این راستا به شما بکنم. من متوجه شدم طبق مطالبتان که شما با ۴ مسئله روبرو هستید یکی با احساس فرق گذاشتن خانواده شوهر و دیگری دو به هم زنی جاری و سوم خیانت عاطفی شوهر و آخری احساس گناه راجع به فرزندت این مسائل شما را آزار می دهد که باعث ایجاد احساس اضطراب ،خشم،افسردگی در شما شده است که ممکن است همیشه این احساسات را دارید در این مواقع شما با خود چه چیزی می گویید؟ شاید فکر می کنید که خانواده شوهر دارند بین ما فرق میگذارند آیا آن لحظه آرزو می کنید کاش دیگران شکل دیگری با من رفتار می کردند؟ اگر تو با خودت می گفتی کاش دیگران این رفتار را می کردند احساس خشم نمی کردی ولی به خودت می گویی آنها نباید فرق بگذارند یا در مورد رفتار جاری می گویی باید حرف مرا باور کنند که من دو به هم زنی نمی کنم یا شوهرم نباید خیانت کند این باید ها و نباید ها در تو ایجاد خشم و عصبانیت کرده است و همانطور که خودتان گفته اید خشم را بر سر دختر دو ساله خود خالی می کنید. وقتی از دیگران انتظار داری که نباید چنین رفتاری بکنند این باور را در خود ایجاد کرده اید که دیگران نباید این گونه باشند شما خود را تحقیر نکن و به خودتان بگویید آنها عوض نخواهند شد و آنها را بپذیرید و دوستشان داشته باشید اما به خودتان حق بدهید که از کارهای آنها ناراحت شوید یا خوشتان نیاید و بدانید شما همیشه نمی توانید شرایط را کنترل کنید ولی هر فردی خودش افکار و احساسات خود را می تواند کنترل کند و باورهای اوست که باعث می شود او خود را خشمگین و آزرده کند. در مورد فرق گذاشتن طوری که دیگران ناراحت نشوند احساس خود را به آنها بگویید که از حرف آنها ناراحت شده اید ممکن است آنها باز هم شما را تحقیر کنند ولی شما راه خودتان را ادامه دهید تا اثر خودش را بگذارد یکی دیگر از مواردی که باعث می شود با دیگران مشکل پیدا کنید حساس و زودرنجی شماست و به هر حرف دیگران واکنش نشان می دهید و این شده یک نقطه ضعف که دیگران از آن استفاده می کنند یا شاید هم آنها رفتار خودشان را دارند اما شما انتظار دارید که دیگران با شما اینگونه رفتار نکنند شما نمی توانید از دیگران توقع داشته باشید که آنها رفتارشان را عوض کنند و این را باید بدانید که طبیعی است که از دست کارهای دیگران احساس تاسف کنید اما خشمگین نشوید چون خشم باعث می شود فقط خودتان را به هم بریزید مثلا در مورد جاری می توانید به خودتان بگویید من احساس تاسف می کنم که دیگران فکر می کنند من دو به هم زنی می کنم و به این صورت خود را آرام کنید و در مواجهه با آنها بگویید که من این حرف ها را نزدم و به خودم مطمئنم در این مورد خیلی حساس روی حرفهای آنها نشو به مرور زمان وقتی می بینند که حساس نیستی موضوع بی اهمیت می شود و کم کم تسلط پیدا می کنی که احساست را راحت تر بیان کنی و رابطه شما با آنها بهتر خواهد شد. اما در مورد شوهرت از وضعیتی که پیش آمده دچار اضطراب و نگرانی شده اید بهتر است جو خانه را فضایی آرام و شاد و با محبت کنید یکی از مواردی که افراد از خانه فراری می شوند غرغر کردن و نق زدن است و شما گفتید که عصبانیت خود را سر فرزندتان خالی می کنید که یا شوهرتان هم این صحنه را می بیند و اذیت می شود یا شما بعد از این رفتار خیلی به هم می ریزید و وقتی شوهرتان به خانه می آید با به هم ریختگی شما روبرو می شود این نشان می دهد که شما در مورد احساستان با شوهرتان حرف نمی زنید به جای اینکه حاشیه بروید و همه چیز را در خود بریزید و یا به صورت خشم بر سر فرزند واثاث منزل و شوهر خالی کنید با شوهرتان در مورد احساس هایی که دارید صحبت کنید. اما حواستان باشد که در گفته هایتان از واژه من استفاده کنید تا او هم به حرف شما گوش کند ولی وقتی از واژه تو استفاده کنی باعث میشود او جلوی شما جبهه گیری کند و به حرفتان گوش نکند.در ضمن موقعی که میخواهی احساساتت را با او در میان بگذاری اول موقعیت مناسب را پیدا کن که شوهرت آمادگی شنیدن داشته باشد دوم احساساتت را با تحکم و تحقیر بیان نکن که تو مقصری یا توباید این کار را برایم بکنی و سوم از آن فرصت برای مطرح کردن خواسته هایت استفاده نکن وهدف واقعا درد و دل کردن باشد. این نکات را به کار بگیر و پیگیر باش مطمئن هستم که آرامش زندگی دوباره مثل همان روزهای اول به زندگیتان برگردد.و فقط نیازمند صبوری و حلم شما است که حتما در شما وجود دارد. با آرزوی سربلندی و موفقیت شما