تی ( تحصیلات : راهنمایی ، 27 ساله )

سلام وقتتون بخیر :
من مشکل خانوادگیم فرزند اخری هستم 5برادریم از این 4نفر که پنجمی من هستم از پدر بدجوری کینه ای شدم چون بامن بد برخورد میکنه همیشه حرف از خونه پرتت می کنم بیرون رو زبونشه نمیدونم با من چه مشکلی داره ناحالا هرکاری خواسته من براش انجام میدم اما بازم سرم داد میزنه حرف زور بارم می کنه منو جلو رفیقام زمینگیرم می کنه نمیدونم چرا خواستم یه کمکی بهم بکنید تا راحت بشم من یه نفس راحت بکشم تا بهش میگم اقاجون همه رفیقام متاهل شدن داداش هام رفتند پس من چه بدبختی دارم همون لحظه داد و بیداد راه میندازه .


مشاور (خانم مولوی زاده)

با سلام برادر عزیز؛ دلیل نوع برخورد پدر شما به درستی مشخص نبوده ولی آنچه مسلم است اینکه شما برادر محترم به جای حساسیت بر پدر خود و نوع رفتار ایشان، به زندگی شخصی خود پرداخته و با انجام وظایف شخصی و اجتماعی خود کوشش نمایید تا گامی در جهت رشد و پیشرفت شخصی خود بردارید. وظیفه ما برآوردن انتظارات و توقعات اطرافیان نبوده و هر یک از ما وظیفه داریم در چارچوب حدود و اختیارات خود برای رشد اجتماعی و شخصی خود تلاش کنیم. البته که ادای احترام و ادب در مقابل پدر و مادر از وظایف مهم ما بوده و دین مقدس ما نیز سفارش زیادی بدان نموده است ولی اختصاص دادن تمامی اوقات خود به برآوردن انتظارات و توقعات آنها ما را از رشد شخصی بازداشته که متعاقباً و به دنبال عدم پیشرفت موجبات نارضایتی آنها را فراهم می سازیم. در اینجا به شما برادر محترم توصیه می گردد که با رعایت ادب و احترام در برابر ایشان (پدر محترمتان) تمرکز فکری خود را معطوف به شکوفایی استعدادها (در زمینه تحصیل و شغل) و پرداختن به اهداف شخصی خود نموده تا در نتیجه رشد و شکوفایی شخصی خود و آفرینش افتخارات پی در پی، موجبات خرسندی و رضایت والدین خود را فراهم نموده و در پی آن محبت ایشان را نسبت به خود جلب نمایید. چرا که از آرزوهای والدین، داشتن فرزندی است که بدان افتخار نموده و موجب مباهات آن ها گردد. با آرزوی سلامتی و سربلندی برای شما