خواستگارم از من کوچکتر است
ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 29 ساله )
با سلام خدمت شما. دختر 29 ساله ای هستم که حدود 2 ماه است که با آقایی آشنا شدم که ابتدای آشنایی ایشون خودشونو 27 ساله معرفی کردن.با توجه به اینکه توی شهر کوچیکی زندگی میکنیم و هر دو هم زبان و هم فرهنگ هستیم و خانواده ها دورا دور شناخت دارن،منم چون از نظر ظاهر اول به دلم نشستن(تو این مورد کمی سختگیرم ولی خوشبختانه این آقا ازین گزینه نمره خوبی گرفت) و همینطور تحصیلات خیلی خوب و خانواده خوب و منش درستی داشتن، و هم اینکه پاک بودن برام خیلی مهمه ،ایشون خیلی باایمان و معتقد هستن و خدا رو شکر همه چیزهایی که میخواستم رو تا درصد خوبی داشتن،من هم کم کم بهشون علاقه مند شدم.تا اینکه چند روز گذشته خودشون خیلی ناراحت بودن و گفتن که موضوعی رو از من پنهان کرده و اونم سنش بوده و گفتن که تنها دلیلش فقط و فقط ترس از دست دادن من و اینکه من قبل اینکه خودشو بشناسم ،بخوام ردش کنم.این آقا 6 سال از من کوچکتر هستن.البته هیچ کس باور نمیکنه سن ایشون رو .چون از لحاظ ظاهری 33،34ساله نظر میان و من هم اول خیلی شوکه و ناراحت شدم بابت پنهان کردن این موضوع .ولی ازم طلب ببخشش کردن و گفتن نمیخواستم دختر خوب و پاکی رو که بعد مدتها پیدا کردم به این دلیل از دست بدم.ایشون کلا دوستانشون هم تو رده سن 30 و خورده ای هستن.برای همین اصلا متوجه همچین چیزی نشدم.من از روز اول سنم رو گفته بودم و ایشون در جریان بودن.حالا سوال منه اینه. من به ایشون علاقه دارم.از خیلی لحاظ ها هم مناسب هستن اما موضوع سن ذهن منو بشدت آشفته کرده. ترس از از طعنه های اطرافیان،عدم پذیرش خانواده ها(هنوز موضوع سن رو نمیدونن) و اینکه شاید پیامد های بدی به خاطر سن در انتظارم باشه.من تا الان موقعیت های خوبی رو از دست دادم.اما راستش الان سنم بالا رفته و از طرفی ایشون جزو کمتر مواردی هستن که به دل من نشستن.تصمیم گیری برام خیلی سخت شده. ممنون میشم کمکم کنید. خیلی ذهنم آشفته و درگیره. با تشکر
مشاور (محمد علی رضایی)
با سلام و احترام پرسشگر گرامی: در صورتی که دو طرف به بلوغ لازم برای ازدواج رسیده باشند، شخصیتهای سالم و همخوان داشته باشند و تطابق سایر عوامل ذکر شده، تا حداکثر 2 سال بزرگتر بودن دختر از پسر هم در این شرایط میتواند قابلقبول باشد. البته این گفته، به این معنا نیست اگر دختری 6 سال بزرگتر از پسر باشد، قطعا دچار مشکل خواهند شد چون این قضیه بیشتر برای سنین زیر 40 سال مطرح است. ثانیا، فقط میتوان از لحاظ آماری با نگرانی بیشتر به این قضیه نگاه کرد و هیچ قطعیتی وجود ندارد (هرچند که توصیه نمیشود). از سوی دیگر، هماهنگی سایر عوامل به شدت میتواند اثر این تفاوت سنی را کمرنگ کند. باید اشاره کرد که یک نکته بسیار مهم، توجه به سن عقلی است نه سن تقویمی و شناسنامهای، چون مثلا ممکن است یک مرد 30 ساله به اندازه یک مرد 40 ساله بفهمد یا برعکس مهارت زندگی اواندازه یک جوان 20 ساله باشد بنابراین به جز تفاوت سنی، باید حتما تفاوت سن عقلی با سن تقویمی را هم در نظر گرفت. توجه داشته باشید در صورت بزرگتر بودن زن، آسیبهایی كه ممکن است بروز كنند عبارتند از: 1- جابجایی یا تغییر نقش از همسری به «والد- فرزند» یا «معلم- شاگرد». یعنی زن با سن بالاتر از مرد چون خود را پختهتر، باتجربهتر و عاقلتر از مرد کمسن و سال میداند (که میتواند نگاه درستی هم باشد) در طول زمان با تغییر نگاه همسری به نگاه مادری، شروع به نصیحت، اندرز، سرزنش و آموزش شوهر خود میكند و در عین حال ممكن است یكی از این اتفاقها بیفتد: گاهی زن دچار خستگی، درماندگی و استیصال میشود چون شوهر در حال مبارزه و حل مشکلاتی است که زن آن را قبلتر به نوعی تجربه كرده و برخی رفتارها، ناپختگیها و حتی خطركردنهای معقول مرد برایش جذاب نیست و حتی او را به نوعی بیمسئولیت تصور میکند. در برخی موارد، مرد برای حفظ اقتدار مردانه، شروع به مقابله و ایستادگی در مقابل همسرش میكند طوری که حتی شاید نظرهای پخته و منطقی او را هم نپذیرد و محیط پرتنشی ایجاد کند. برخی زنان هم در ازدواج دنبال تکیهگاه مطمئن و عاقلی هستند که احتمالا نمیتوانند این حس را از همسری که تصور میکنند ناپخته است، بگیرند. 2- اگر ازدواج با اجبار یکی از دوطرف، مخصوصا مرد باشد و خانواده رضایت نداشته باشد، بهخصوص اگر مرد از استقلال مالی و فکری برخوردار نباشد، آثار منفی آن میتواند بهدلیل از دست دادن حمایتهای خانواده یا نگاه منفی همیشگی خانواده به عروس، تا مدتها بر خانواده تاثیر داشته باشد. 3- امكان دارد در صورتی كه زن از مرد بزرگتر باشد، در آینده در مورد مسائل جنسی و زناشویی دچار مشکلاتی با همسرش شود هرچند که این هم باز به دو طرف بستگی دارد. با آرزوی سربلندی و موفقیت حضرت عالی
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}