مشکل ما
ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 28 ساله )
با سلام و خسته نباشید
من دختری ۲۸ ساله هستم از ۲۳ سالگی با پسری دوست شدم که ۶ ماه از من کوجیکتر بود فوق العاده بهم علاقه مند بودیم و هستیم در ابتدا هر دو دانشجو بودیم و بعد من به ارشد رفتم و اون رفت سربازی بعد از سربازیش دو سال دنبال کار گشت من در این دو سال در دو جای مختلف کار پیدا کردم و سر کار رفتم ولی اون خانوادش به هیچ وجه نمیتونند کمکش کنند و اقوامش هم اول ها کلی وعده دادن ک کمکش میکنند چون همه واقعا میتونند و در جاهایی کار میکنند که از دستشون بر میاد و فقط یکبار یک کار در عسلویه واسش پیدا کردن پسر واقعا کاری و خوبی هست منتها واقعا کسی کمکش نمیکنه البته ما این دو سال دیت روی دست نذاشتیم ک کسی کمکمون کنه و خودمونم به هر دری زدیم ولی نشد هر بار مصاحبه های کاری فقط رزومه میگرفتن و میگفتن خبرت میکنیم مهندسی متالوژی خونده و حتی دوره های بازرسی جوش گذرونده یکبار با معرفی عموش عسلویه واسش کار ۹ور شد بصورت اورحال فقط یکماه بود که رفت و برگشت و باز بیکار شد ما تلاش خیلیییی زیادی برای رابطمون کردیم به مدت ۶ سال هر جور حرفی شنیدیم و هر جور مشکلی سر راهمون بود ازش رد شدیم منتها اینکه کار واسش درست نمیشه برای ما واقعا داره سنگین تموم میشه چون هر دو بشدت افسرده شدیم و ناامید شدیم گاهی حتی چند بار این اواخر گفتیم شاید ما مال هم نبودیم که خدا هم کمکمون نمیکنه گرچه میدونیم خدا هم خیلی کمکمون کرده خیلی جاها از طرف خانواده ایشون مادر و خواهرشون رابطه ما رو میدونند ولی برای پیشرفت این رابطه از دست هیچکدوم کاری بر نمیاد از طرف خانواده من کسی نمیدونه و چون ۲۸ ساله شدم هزار جور حرفم میزنن که چرا خواستگارامو رد میکنم یا ازدواج نمیکنم ولی من واقعا نمیخام و نمیتونم کسی رو جز اون توی زندگیم قبول کنم ما ۶ سال کامل از عمرمونو برای همدیگه گذاشتیم در حالیکه تعدادی از دوستام ک اینو میدونند فقط منو مسخره میکنند و دست میندازن اینا مهم نیست فقط نگرانم که این مساله داره ما رو به سمت ناامیدی میکشونه و خواستم شما راهنمایی کنید ما برای حفظ رابطمون خیلی کارا کردیم ولی ننیخاییم این ناامیدی واردش بشه ولی از طرفی هم تلاشای بی نتیجه ما اوضاع رو خیلی واسمون سخت کرده در ضمن من کار میکنم ولی حقوقم فوق العاده پایین هست تدریس ساعتی هست ممنون میشم راهنمایی کنید
مشاور (خانم طیبه قاسمی)
با عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، در پاسخ به مشکل و شرایط پیش آمده برای شما ؛ اول باید این نکته را مد نظر قرار دهید که واقعیت این است که شما الان حدود 6 سال است که وارد یک رابطه غلط شده اید چه از نظر شرعی و دینی و چه از نظر عرفی و عقلی . از نظر شرعی به این دلیل که الان شما 6 سال است که با یک نفر شخص نامحرمی که هیچ نسبتی با شما نداشته دوست بوده اید و دچار معصیت شده اید.(بنابراین با توبه روحتان را مجدد زلال سازید تا امواج مثبت و موثرتری را دریافت کنید ) از نظر عرفی و عقلی هم به این دلیل که خانواده شما بعد از گذشت 6 سال از این رابطه بی خبر بوده اند و اکنون بعد از گذشت این مدت که زمان زیادی هم هست هم گفتن این قضیه به آنها مشکل است ، باید به آنها حق داد( هر کاری مخصوصا ازدواج قاعده خاص خودش را دارد که شما به آن قواعد بی اهمیتی نشان داده اید، بنابراین به مشکل برخورده اید ) این جور روابط فقط در صورتی مجاز است که با اطلاع خانواده ها و به قصد آشنایی برای ازدواج باشد. بدون تعارف باید گفت که مقصر اصلی در این قضیه هم خود شما هستید. اگر واقعا قصد ازدواج داشتید از این رابطه باید از همان اول این شخص را به خانواده خود معرفی می کردید و نظر آنها را جویا می شدید. قطعا شرایط شما متفاوت با امروز بود. یا اینکه خانواده شما تشخیص می دادند که شما به درد هم نمی خورید و زمان خود را از دست نمی دادید و یا اینکه به شما و طرف مقابل کمک می کردند که زودتر بهم برسید و اینقدر اذیت نمی شدید. به هرحال اگر واقعا فکر می کنید که شما با این شخص خوشبخت می شوید، اولین کاری که الان باید انجام دهید این است که خانواده خود را از این موضوع آگاه کنید. البته قطعا الان فکر می کنید خیلی سخت است و همین طور هم هست. ولی چاره ای جز اینکار نیست. اگر به فرض شغل مناسبی برای این شخص پیدا شود و بخواهد به خواستگاری شما بیاید خانواده شما هم باید اطلاع پیدا کنند. و اگر بخواهید ارتباط قبلی خود را پنهان کنید مدام باید مراقب این موضوع باشید. پس بهتر است شجاعت لازم را در خود ایجاد کنید و از خانواده خود کمک بگیرید. ادامه دادن این مسیر به صورت پنهانی به هیچ عنوان به صلاح و نفع شما نیست. شما فقط زمان را از دست داده اید و با احساسات خود بازی کرده اید. در عوض طرف مقابل شما چون خانواده اش اطلاع دارند خیالش راحت است که مشکلی ندارد. پس بهتر است شما ابتدا مشکل خود را حل کنید. اول به خانواده خود اطلاع دهید و از آنها کمک بخواهید و ممکن است کار مناسبی در بین اقوام شما برای ایشان بتوانید پیدا کنید و لزوما نباید متناسب با رشته ایشان باشد حتی یک کار آزاد میتواند برای شروع خوب باشد ولی اگر ایشان تمایل به کار در سطح پایین تر نشان ندادند در این شرایط قاعدتا ایشان فرد مسئولیت پذیری نخواهند بود و توانایی اداره زندگی را حتی در سطح پایین نمیخواهد برای خود ایجاد کند حتی با تدریس خصوصی و کارها و شغل های آزاد دیگر، و یا حتی در ابتدا زندگی، از نظر مالی پدر ومادرشان ،تا یک سال اول در مخارج ایشان به ایشان کمک کنند و از این کارهم اگر والدینش دریغ کنند ، بنابراین مورد مناسبی را برای ازدواج در نظر نگرفته اید و ادامه دادن این رابطه در این شرایط تنها از دست دادن فرصت ها و ازدواج موفق برای شما میباشد ، ولی اگر روحیه قناعت شما همراه با رضایت والدینتان و مشغول شدن ایشان حتی به صورت ساعتی و با جدیت در یک شغل آزاد ،صورت بگیرد ، در آن صورت شما میتوانید به ازدواج با ایشان اقدام کنید و بیش از این ،فرصت ها را از دست ندهید و این رابطه دوستانه و محبت آمیز را در قالب قانونی و شرعی با آرامش بیشتری ، با حمایت والدینتان داشته باشید . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}