معاد
رویا ( تحصیلات : کم سواد ، 16 ساله )
سلام بزرگواران خسته نباشید .من تقریبا دو سالی میشه نسبت به معاد حساسیت پیدا کردم.به عبارتی اول شک کردم.سپس به تحقیق پرداختم .وسواس ندارم اما چون دلایل معاد وابسته به دلایل اثبات صفات خدا هستند دلایل اثبات صفات الهی من رو قانع نکرد .نسبت به معاد حساسم .مثلا فلانی میگه معادمیگم از کجا اعتقاد داره؟یعنی تحییق کرده یا تقلید؟خودم مطالعه میکنم برهان یاد میگیرم سرم درد میکنه وسواس هم ندارم،ولی مطالعه رو کنار گذاشتنی هم شک میاد سراغم.۲۴ ساعته به معاد فکر میکنم.این افوار اذیت و ناراحتم میکنن.چکار کنم ؟
مشاور (محمد علی رضایی)
با سلام و احترام پرسشگر گرامی: دقت فرمائید که بحث معاد در راستای عدالت، حکمت و وعدههای الهی تحقق می یابد یعنی خداوندی که خالق همه چیز است معاد را نیز در راستای عدالت و حکمتش موجودیت بخشیده است که در مجال این نوشتار به همین نکات بسنده می کنیم: 1- اثبات معاد در راستای تحقق عدالت الهی؛ همه تلاش انبیا و اولیا در راه تحقق عدالت، گروه مجرمین دست از تبهكاری برنداشتند و باعث درد و رنج مومنان شدند چون زندگی دنیا ظرفيت كيفر و پاداش مناسب با عمل آنان را ندارد. مثل كسی كه هزار نفر را قتل عام كرده را نمی شود تنها با اعدام به مجازات واقعی رساند و داد مقتولان را از او گرفت. چون لغو و بیهودگی در کار خدا نیست و عدل الهي ايجاب ميكند كه در پي جهان طبيعت، عالم ديگر و نظامي عادلانه باشد تا در آن عدالت بر پا شده و پاكان به پاداش و بدكاران به مجازات برسند، لذا قرآن می فرماید: «وَ نَضَعُ الْمَوازينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبين[انبیاء/ 47] ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت برپا مىكنيم پس به هيچ كس كمترين ستمى نمىشود و اگر بمقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى) باشد، ما آن را حاضر مىكنيم و كافى است كه ما حساب كننده باشيم»، لذا موجودیت معاد را می توان در راستای تحقق عدالت دانست، زیرا عدل الهی یکی از صفات الهی است. تحقق عدالت با دادن حق صاحبان حق بدون هیچ تبعیضی میان آنها محقق می شود. مقتضای عدل خداوند این است که با کسی که ایمان آورده و اعمال صالح کرده و با کسی که بر حضرتش استکبار و به خود و به آیاتش کفر ورزیده یک جور معامله نکند. معاد مقتضای عدالت خداوند است اگر معاد وجود نداشته باشد انسانهای نیكوكار و گنهكار بعد از مرگ مساوی خواهند بود. تساوی ظالم و نیکوکار مستلزم ظلم است و ظلم از خدای حكیم قبیح است. خداوند در قرآن کریم، به این دلیل اشاره می فرماید:«ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی الارض ام نجعل المتقین کالفجار» (ص/28)؛ «آیا كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته انجام داده اند مانند مفسدان در زمین قرار می دهیم یا پرهیزكاران را چون بدكاران.» یا «ام حسب الذین اجترحوا السیئات ان نجعلهم کالذین آمنواو عملوا الصالحات سواء محیاهم و مماتهم ساء ما یحکمون» (جاثیه/22-21)؛ «آیا كسانى كه مرتكب گناهان شدند، گمان دارند آنان را مانند كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته انجام داده اند، قرار می دهیم كه زندگى و مرگشان یكسان باشد؟ چه بد داورى می كنند.» استدلال از طریق حکمت الهی: 2- اثبات معاد در راستای تحقق حکمت الهی؛ مقتضای حکمت الهی این است که خلقت جهان عبث و بیهوده نباشد. جهان آخرت به عنوان مقصد نهایی این جهان مانع از عبث و بیهوده بودن خلقت می شود. یکی از آثار ایمان و اعتقاد به عالم آخرت این است که ما را از پوچ پنداری و پوچ بودن نجات می بخشد و به ما و اندیشه و هستی ما معنی می دهد. اگر معاد نباشد خلقت بیهوده و عبث خواهد بود. خداوند در قرآن میفرماید: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ» (مومنون/115)؛ «آیا چنین پنداشتید كه ما شما را به عبث و بازیچه آفریدیم و به سوی ما رجوع نخواهید كرد.» معاد متمّم و مكمّل خلقت است و جزیی از خلقت است كه با نبودن آن خلقت ناقص است، خداوند در قرآن میفرماید: «وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ مِیقَاتُهُمْ أَجْمَعِین» (دخان/38و40)؛ «ما آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست به بازیچه خلق نكردیم آنها را به حق آفریدیم ولی اكثر مردم از آن آگاه نمیباشند همانا روز قیامت روز جدایی بین مؤمن و كافر و وعدهگاه جمیع خلایق است.» 3- اثبات معاد در راستای تحقق وعدههای الهی؛ وعده ثواب و پاداش الهی به مومنین و کیفر گناهکاران یکی از اصلی ترین محتویات رسالت پیامبران است. خداوند به مومنین وعده تحقق محکمه الهی را داده است. «رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لاَّ رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (آلعمران/9)؛ «پروردگارا محققاً تو همه خلق را جمعآوری در روزی كه هیچ شكی در آن نیست همانا خداوند خلق وعده نمیكند.» «إِلَیْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِیعًا وَعْدَ اللّهِ حَقًّا» (یونس/4)؛ «بازگشت همه شما فقط به سوى اوست. [خدا شما را وعده داد] وعده اى حق و ثابت.» «خَالِدِینَ فِیهَا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ»(لقمان/9)؛ «كه در آنجا جاودانه اند؛ خدا وعده كرده است وعده اى به حقّ و درست، و او تواناى شكست ناپذیر و حكیم است.» پیش از این ثابت کردیم خداوند متعال خداوندی حکیم است و برای فاعل حکیم تخلّف از وعده قبیح است. از خدای حكیم كار قبیح صادر نمیشود. بنابراین محال است خداوند وعده ای را بدهد و از آن تخلف کند: «وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ»(روم/6)؛ «خدا این وعده را داده است؛ و خدا از وعده اش تخلف نمی كند، ولى بیشتر مردم معرفت و شناخت[نسبت به وفاى قطعى خدا در مورد وعده اش] ندارند.» کلمه «حق» عبارت است از چیزی که اصل و واقعیت داشته باشد و خبر، مطابق آن واقعیت باشد. بنابراین، خبر خداوند مبنی بر این که معادی در پیش است حق بودنش به این معنا است که خلقت الهی به نحوی صورت گرفته است که جز با برگشتن موجودات به سوی او تام و کامل نمی شود. بنابراین، مقتضای تحقق وعده الهی، تحقق معاد است. علاوه بر همه اینها خیرات و کمالات انسانی، هنگام وابستگی نفس به بدن حاصل نمیشود، و با تحقق معاد، چنین کمالاتی به دست خواهد آمد. مرگ بدن، به خاطر توجه نفس به عالم دیگر است و این به معنای بازگشت به موطن و جایگاه ابدی است. لازمه "خلقت" انسان، انتقال او به عالمی کاملتر است. بازگشت نفس به مبدأ، مقتضای لفظ "معاد" است. شوق نفس به مبدأ، بیش از شوق به جسم است و بالاترین لذت آن مشاهده واقعیات است. معاد تجلیگاه بعضی اسمای الاهی مثل معید، محیی، حاشر، باعث و ... است. دلایل فطری، تمام اصول و فروع دین و از جمله معاد، فطری است. میل به جاودانگی فطری است و با معاد، محقق میشود. غایت انسان، لذات مادی نیست. ترس از مرگ و لوازم آن، نشانهای بر فطری بودن میل به بقاست.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}