ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 30 ساله )

با سلام.
مدت پنج سال از ازدواجم میگذره.به دلیل مشکلات مالی هنوز به خونه خودم نرفتم.قبل از ازدواج از یک نفر از دختران فامیل خوشم میومد.ولی هیچ ارتباطی باهاش حتی تلفنی هم نداشتم.بنا به اصرار مادرم با دختر یکی از آشنایان مادرم ازدواج کردم.به خیال اینکه بعد از ازدواج علاقه ایجاد میشه.ولی بعد از پنج سال هیچ علاقه ای بهش ندارم.حتی بودن کنارش رو نمیتونم تحمل کنم.هیچ اراده ای برای عروسی گرفتن ندارم.کوچکترین علاقه ای ندارم بهش.چیکار کنم.گاهی به طلاق فکر میکنم.ولی اون خیلی دوستم داره.میترسم آسیب ببینه.چشمم هنوز دنبال اون دختره است.در ضمن اون دختره از نظر مالی پایین ولی خیلی زیباتر از زنم است.


مشاور (خانم طیبه قاسمی)

باعرض سلام و احترام خدمت شما برادر گرامی، قبول داریم که اگر قلب كسي را نپذيرد زندگي با او سخت است ولي مي توان كارهايي كه كرد كه قلب رو به تدريج راضي كرد.در واقع عشق حقيقي از «شناخت عميق» متولد مي شود. برادر عزیز ،تلقين و خودگويي مثبت و منفي نقش سازنده و يا مخرب بسيار بالايي دارند. وقتي ما مثلا به عنوان كاسب كه خيلي تكرار كنيم كه اوضاع بد است مشتري نيست، اين كار عاقبت خوبي ندارد، همه وضعشان بهتر است و...طبيعي است كه به تدريج دل و دماغ كار را نخواهيم داشت. برخوردمان با مشتري مناسب نخواهد بود چون درونمون آشفته است. ولي وقتي روي نكات مثبت دقت و تمركز مي كنيم و آنها را به زبان مي آوريم اين امر مانند اين است كه ما به نهالي آب دهيم و روز به روز شاهد رشدش باشيم به تدريج همين نهال تبديل به درخت تنومندي خواهد شد. اگر صفات مثبت را براي اطرافيان مانند مادر و خواهر خود همسرتان هم به زبان بياوريد بعد از مدتي احساس تان هم تغيير خواهد كرد. (خيلي دقت كنيد)تلقين ----- احساس-------باور---------رفتار. باز يك اصل روان شناختي هم داريم كه رفتار ،احساس متناسب با آن توليد مي كند. يعني مثلا اگر شما حالت خوشحالي به خود بگيريد يا خوش اخلاقي اين احساس در شما رشد مي كند كه شما از زندگي راضي هستید و برعكس. بنابراين مديريت ظاهر و رفتارتان را به دست بگيريد ولي اگر ظاهر را كنترل نكنيد به تدريج احساس شما هم تغيير مي كند هم ظاهر خراب مي شود و هم حس دروني.رفتار، توليد كننده احساس است ( و برعكس).از نظر روان شناختي پذيرفته شده است كه اگر ما خودمان را به حالتی وادار كنيم به آن حالت مي رسيم. قدرت تجسم ذهني هم همين گونه است يعني در عالم ذهن و تصورات و تجسمات ذهن بايد مهندسي آن را به عهده بگيريد. تجسم كنيد كه از بيرون مي آييد برايش گل مي گيريد. به او لبخند مي زنيد. ديگران از خوبي هاي او مي گويند و.......(خب طبيعي است اگر اين تجسمات ذهني را ذهن ناهشيار شما در جهت عكس به كار بگيريد و پيوسته تكرار كند كه اين آن كسي نيست كه شما مي خواستي و.................بعد از مدتي شما قلبا نمي توانيد با چهره و زيبايي هاي او كنار بياييد.)البته انسان موجود عجيبي است اغلب افراد چنين تجاربي دارند كه مثلا در كلاس از قيافه همكلاسي يا هم اتاقي خودشان خوششان نمي آيد ولي وقتي با او زمان بيشتري را مي گذرانند با خلقيات و خوشمزگي و لطائف روحي او آشنا مي شوند غرق در سجايا و صفات او مي شوند و ظاهر را توجه نمي كنند و اصل برايشان صفات اوست. گاهي ذهن ما تحريف گر است يعني زيبايي از نظر ذهن ناهشيار ما به دلايئل مختلف (آرزوها، گذشته، وابستگان، گره خوردن خاطرات به چهره اي خاص و....) معناي خاصي پيدا مي كند به همين دليل زيبايي امري نسبي است فردي دوست دارد همسرش سفيد و ديگري تمايل دارد او سبزه باشد. گاهي ما به خاطر دلايل خاصي عاشق رنگ خاصي مي شويم و حاضر نيستيم لباس به رنگ ديگر را امتحان كنيم ولي وقتي مي پوشيم مي بينيم كه اين رنگ هم به ما مي آيد و ما بي جهت آن را نمي پذيرفتم. گاهي اين امر در يك شامپوي ساده هم مي تواند اتفاف افتد يعني جهتي (گاهي شرطي سازي رسانه ها يا خاطرات يا ....) از شامپوي خاصي خوشمان مي آيد و نمي خواهيم شامپوي جديد را تجربه كنيم چون اين گونه پذيرفته ايم كه اصلا شامپو در فرهنگ من يعني مثلا شامپو صدر صحت يا....اما وقتي با مديريت ذهن را به دست مي گيريم مي بينيم كه ساختار ذهني قبلي متعصبانه بوده است.‌در دعاهاي مخصوص زفاف (عروسی ) داريم كه خداي مهر او را به دل ما بينداز. دعا و توسل و صدقه دادن مي تواند گره هاي زيادي را بازمی كند.گاهي واقعا ذائقا معنوي ما خراب شده وگرنه مشكلي وجود ندارد. برخي از عرفا واقعا زيبايي ظاهري ندارند ولي مريدان او كه عاشق اخلاق و سجاياي او شده اند او را در ديوانه وار دوست دارند در حالي كه افرادي كه از سجاياي عرفاني او بي خبرند يا با گناه ذائقه عرفاني خود را از بين برده اند متوجه نيستند و حتي بدشان هم مي آيد.وعده قرآن است كه اگر كسي ايمان و عمل صالح داشته باشد ما مهرش را در دل ديگران مي اندازيم ولي اگر دل ديگري با گناه انس گرفته باشد مانند ويروسي است كه اجازه نمي دهد ايمان و عمل صالح كار خودش را بكند مانند كسي كه به حضرت علي (ع) يا ائمه ناسزا مي گويد.موارد زيادي در مشاوره ها داريم كه افراد از زيبايي دردسرساز همسرشان ناراحت هستند كه با اين كه او خودش را مي پوشاند چشماني حتي برادر شوهر و پدر شوهر و... به او بد نگاه مي كنند. و خود اين امر مي تواند آرامش شوهر را به هم بزند و گاهي بدون اين كه زن مشكلي داشته باشد سبب بدبيني مرد به همسرش شود. به همين دليل توصيه مي شود كه زيبايي نسبي خوب است. ‌برخي از خانم ها در زندگي زناشويي به دلائلي حتي روابط زناشويي رنگ و لعاب عوض مي كنند و از نظر ظاهري و پوستي و چاقي تغييراتي مي كنند. بنابراين برخي موارد ممكن است به تدريج مورد پسند شما شود و برخي از موارد را هم مي توانيد با نوع پوشش و نوع آرايش و....تا حدي مورد پسند كنيد. به عنوان نمونه زني كه ورزش مي كند تغذيه خوبي دارد با نشاط تر و سالم تر و بدني متناسب تر خواهد داشت.گاهي موانعي است كه اجازه نمي دهد ما خوب بينديشيم‌ببينيم و حس كنيم. اضطراب، وسواس و افسردگي از اين عايق ها هستند. اگر ما به عنوان مثال اضطراب داشته باشيم گرفتار تحريف شناختي مي شويم و مشكلات زيادي برايمان به بار مي آورد منفي باف مي شويم و افكار منفي به صورت خودكار از ذهن مي جوشد و ما قدرت كنترل و مديريت آنها را نخواهيم داشت. بنابراين براي رفع اين عايق توصيه مي شود از روان شناس باليني و روان پزشك كمك بگيريد.برخي از نشانه هاي اضطراب كه مي تواند بروز كنند:‌دلشوره، فكرارهاي تكراري، رفتار وسواسي، به هم خوردن نظم خواب( كم خوابي يا پرخوابي) و خوراك( كم خوري يا پرخوري)، تعريق،‌تكرر ادرار، گوش به زنگ بودن و احتمال رخ دادن حادثه تلخ و...توصیه اکید ما این است که در برخورد با مسایل زندگی سنجیده ومنطقی بوده واین اصل را قبول کنید که شرایط شما و همسرتان نسبت به قبل از ازدواج خیلی تفاوت کرده است. وضعیت موجود را به دقت و تأمل مورد توجه قرار دهید. اگر با دیده عقل و منطق به شرایط حاضر نگاه کنید خواهید دید که برای نجات از طلاق و بازگشت به خوشی و خوشبختی راه‌هایی وجود دارد و چه بسا بعد از جدایی آن دختر مورد نظر شما دیگر با یک مرد مطلقه حاضر به ازدواج نخواهد بود و هر کسی دارای نقاط ضعف و قوتی میباشد که شما تنها از دور نقاط مثبت آن دختر را میبینید و اگر با او همنشین بودید قطعا صفات منفی او ،شما را از او سرد میکرد ، اکثر دلخواسته های ما تابع نفسانیات ما میباشد و نفسانیات سرابی بیش نیست و تنها برای ضلالت و گمراهی و به گناه افتادن بشر کار میکند و انسان را از مسیر رشد وتعالی وسعادت دنیا و آخرت و بهشت جاویدان دور میسازد آن چه مهم است دست برداشتن از برخی خواسته‌ها و کنار گذاشتن تکبر و خود بزرگ ‌بینی و اراده واقعی برای حفظ خانواده و بودن در کنار همسر است. قطعا همسر شما نکات خوب وبرجسته ای از لحاظ شخصیتی دارد. فقط به مدت دو ماه فقط خوبی های اورا ببینید واز تمرکز بر نقاط منفی او به شدت پرهیز کنید. در این مرحله لازم است که فقط رفتارهای مثبت و ویژگی های ظاهری مثبت همسر خود را ببینید و از یاد آوری و تمرکز بر رفتارهای منفی او به شدت پرهیز کنید. برای مدتی هم که شده سعی کنید فقط و فقط بر نقاط مثبت و ویژگی های پسندیده ایشان تمرکز کنید و حتی آنها را برای خودتان یادداشت کنید . با انجام این راهکار قطعا شما نیز به تاثیرات آن اعتراف می کنید. در کنار همه مشکلات و ناراحتیها مطمئنا لحظات خوب و خوشی را با یکدیگر تجربه نموده اید و مطمئنا خوبیهای بیشماری را می توانید نام ببرید .اما ما انسانها با آمدن کمترین مشکل بزرگترین خوبیها و خوشیها را فراموش می کنیم... سعی نمایید در لحظات خلوت با خود این قسمت زیبای زندگی خود را هم بیاد آورید. هر چه را برای خود می پسندید برای او نیز بپسندید، یعنی قبل از هر رفتاری با خود تامل کنید که اگر من جای او بودم مایل بودم همسرم با من چگونه رفتارکند، جواب این سوال را در رفتار پیاده کنید.آیا به او حق میدهید بعد از پنج سال و مهیا نشدن زندگی توسط شما از شما و انتخاب خود مایوس باشد به نکات منفی شرایط خود نیز کمی دقت کنید و در بین مشکلات زندگی خود مشکل دیگری را برای خودتان ایجاد نکنید و با کسی که با تمام سختی ها و مشکلات زندگی هنوز عاشقانه شما را دوست دارد کمی منطقی رفتار کنید و داشتن یک زندگی شیرین در کنار کسی که شما را دوست دارد را با یک توهم عشقی که هیچ ضمانتی در آن نبوده و نیست ، معاوضه نکنید و لحظات زندگی خود را که میتوانید با دستان خود و افکار خود آن را زیبا بسازید با حسرتی پوچ از دست ندهید که فرصت زندگی بسیار محدود است و هرگز زندگی و همسر خود را با هیچکس مقایسه نکنید ، چرا که افراد زیبایی های خود و زندگیشان را به نمایش میگذارند و زشتی ها را پنهان میکنند مقایسه کاری غیر منطقی و کودکانه است و اگرتمام زن ها و شوهر ها بعد از ازدواج نیز به دنبال عشق جدید باشند هرگز خانواده های سالم شکل نخواهند گرفت و پایداری خانواده ها زیر سوال میرود در صورتی که همیشه زیباتر از همسر وجود خواهد داشت و قطعا همسر شما نیزبا افرادی با شرایط بهتر از شما نیز رو به رو خواهد شد آیا باید تعهد همسران نسبت به هم در چه حدی باشد؟آیا اگر وفاداری یک ارزش نباشد دیگر زندگی مشترک و قداست خانواده معنا خواهد داشت ؟ کتاب هاي معرفي شده زیررا نيز مطالعه فرماييد. الف) همسرداري؛ ابراهيم اميني ب) ازدواج مكتب انسان‏سازى؛ دكتر پاك‏نژاد ج) عشق هرگز کافی نیست؛ آرون بک؛ ترجمه مهدی قراچه داغی در پایان خاطر نشان می‌کنیم که غلبه بر مشکلتان تنها در سایه توجه و انجام موارد بالا امکان پذیر است. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی در کنار همسرتان