ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 32 ساله )

با سلام
باید در ابتدا بگویم من از یه زمانی به بعد در زندگیم آدم ضعیف و بی اراده ای شدم. خیلی واضح بگم مدت بیشتر از یکسال افسردگی گرفتم( خودمم نمیدونم چرا افسرده شدم!). این قضیه مال دو سال پیش هست. یعنی همزمان با سی سالکی من.
تو یکسال اخیر خوب بودم. اما گهگاهی ضعیف میشدم و از آرزوهام دست میکشیدم. البته شاید هدف بزرگی در زندگی ندارم! به حرف دیگران بها میدم. خودمو دست کم میگیرم. البته باید بگم که همین شش ماه پیش خدای اعتماد به نفس بودم و سعی میکردم فقط فقط شاد زندگی کنم و زندگی بر وفق مرادم بود. معلومه که وقتی زندگی خوب پیش بره ، تو هم خوب پیش میری. اما در چن ماه اخیر اتفاقای بظاهر کوچکی برای من و خونواده م پیش اومد و من کم کم حس کردم دارم ضعیف میشم. کلا انگار باید زندگی هیچ استرسی به من وارد نکنه تا خوب باشم و زندگی کنم در غیر اینصورت حالم بد میشه😒 تقریبا آدم استرسی ای هستم
اینطور که نمیشه زندگی کرد. میدونم باید با همه مشکلات و اتفاقا کنار اومد و سعی کنم شاد باشم. اما نمیدونم چطور؟
چطور میتونم این حس رو در خودم نگه د ارم. چکارکنم که قوی بشم. آیا آدم ضعیفی مث من میتونه قوی شه؟
لطفا کمکم کنید


مشاور (آقای علیدوست)


مشاوره فردی
سلام و عرض ادب و احترام
این تصور که فکر کنیم رضایت از زندگی مشروط به عدم وجود مشکلات نیست. در شرایط غیر غادی هم نیاز به مهارت هایی برای رسیدن به احساس رضایت از زندگی هستیم. سختی، اجتناب ناپذیر است؛ امّا با این حال ناکامی و شکست، سرنوشت حتمی دوران سخت نیست. آنچه موجب ناکامی می گردد، فقدان مهارت های لازم برای مقابله با پدیده های ناخوشایند است، نه وقوع سختی ها و گرفتار شدن انسان ها. با برخورداری از مهارت های مقابله با تنیدگی می توان دوران ناخوشایند را به سلامتی، پشت سر گذاشت و حتّی از آن، پلی به سوی موفّقیت بیشتر زد. اما اگر این مهارت ها را بلد نباشیم تنش ها و نارضایتی ها باعث بروز مشکلات جدی تر می شود. روح انسان فوق العاده لطیف است و زود عکس العمل نشان می دهد. اگر تنش ها و مسئله های خورد حل نشود روی هم انباشته میشود و باعث ایجاد مشکلاتی مثل پایین آمدن اعتماد به نفس، اضطراب، ترس و نگرانی و... میشود.
شما اصلا آدم ضعیف و بی اراده و ناتوانی نیستید. شما فقط نیاز به یادگیری چند مهارت هستید.
مهارتهای اصلی زندگی؛ که یادگیری و به کارگیری آنها برای همه ضروری است، عبارتند از 
1.توانایی تصمیم گیری 
این توانایی،‌ به فرد کمک می کند تا به نحو مؤثری در مورد مسائل زندگی، تصمیم گیری نماید. اگر کودکان و نوجوانان بتوانند فعالانه در مورد کارهایشان تصمیم گیری نمایند، جوانب مختلف انتخاب ها را بررسی و پیامد هر انتخاب را ارزیابی کنند، به طور مسلم در سطوح بالاتر بهداشت روانی قرار خواهند گرفت.
3.توانایی حل مساله
این توانایی،‌ فرد را قادر می سازد تا به طور موثرتری مسائل زندگی را حل نماید. چنانچه مسائل مهم زندگی حل نشده باقی بمانند، استرس روانی ایجاد می کنند که به آسیب جسمانی منجر می شود.
4.توانایی تفکر خلاق
 این نوع تفکر، هم به حل مساله و هم به تصمیم گیری های مناسب کمک می کند با استفاده از این نوع تفکر، ‌راه حل های مختلف مسائل و پیامدهای هر یک از آن ها بررسی می شوند. این مهارت، فرد را قادر می سازد تا مسائل را از ورای تجارب مستقیم،‌ دریابد و حتی زمانی که مشکلی وجود ندارد و تصمیم گیری خاصی مطرح نیست،‌با سازگاری وانعطاف بیشتری به زندگی روزمره بپردازند. 
5.توانایی تفکر نقادانه
تفکر نقادانه،‌ توانایی کسب اطلاعات و تجارب می باشد. آموزش این مهارت به افراد، آنان را قادر می سازد تا در برخورد با ارزش ها و فشار گروه،‌ مقاومت کنند و از آسیب‏های ناشی از آن، در امان بمانند. 
6.توانایی برقراری ارتباط موثر 
این توانایی به فرد کمک می کند تا بتواند از طریق ارتباط کلامی و غیرکلامی مناسب با فرهنگ جامعه، خود را نشان دهد. بدین معنی که فرد بتواند نظرها،‌ عقاید، خواسته‏ها، نیازها وهیجان های خود را ابراز و به هنگام نیاز، از دیگران درخواست کمک و راهنمایی نماید. مهارت تقاضای کمک و راهنمایی از دیگران در مواقع ضروری، ‌از عوامل مهم برای تداوم یک رابطه سالم است.
اگر با حالت های هیجانی مانند غم، خشم و اضطراب، درست برخورد نشود این هیجان ها، تاثیر منفی بر سلامت جسمی و روانی فرد خواهد گذاشت و پیامدهای منفی به دنبال خواهد داشت.
7.توانایی برقراری روابط بین فردی سازگارانه
این توانایی به ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر با انسان‏های دیگر کمک می کند. روابط گرم خانوادگی، به عنوان یک منبع مهم حمایت اجتماعی و قطع روابط اجتماعی ناسالم، نقش بسیار مهمی در زندگی افراد دارد.
8.توانایی خودآگاهی
خود آگاهی، توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات،‌ نقاط ضعف و قدرت،‌ خواسته ها، ترس ها و انزجارها می باشد. رشد خودآگاهی،‌ به فرد کمک می کند تا دریابد تحت استرس قرار دارد یا نه و این به طور معمول پیش شرط روابط بین فردی موثر و همدلانه است.
9.توانایی همدلی با دیگران
همدلی به این معنی است که فرد بتواند شرایط دیگران را، حتی تا زمانی که در آن شرایط قرار ندارد، درک کند. همدلی به فرد کمک می کند تا بتواند انسان های دیگر را حتی وقتی با آنان بسیار متفاوت است،‌ بپذیرد و به آنان احترام بگذارد. همدلی، روابط اجتماعی را بهبود می بخشد و منجر به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده نسبت به دیگران می شود. 
10.توانایی مقابله با هیجان ها
این توانایی، فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص دهد، نحوه تاثیر هیجان ها بر رفتار را بداند و بتواند واکنش مناسبی در برابر هیجان های مختلف نشان دهد. اگر با حالت های هیجانی مانند غم، خشم و اضطراب، درست برخورد نشود این هیجان ها، تاثیر منفی بر سلامت جسمی و روانی فرد خواهد گذاشت و پیامدهای منفی به دنبال خواهد داشت.
11.توانایی مقابله با استرس 
این توانایی، شامل شناخت استرس های مختلف زندگی و تاثیر آنها بر فرد است. شناسایی منابع استرس و نحوه تاثیر آن بر انسان ، فرد را قادر می سازد تا با اعمال و موضع گیری‏های خود، فشار و استرس را کاهش دهد. 
آموختن و به کارگیری مهارت های زندگی، بر احساس فرد از خود و دیگران به اندازه ادراک دیگران از او اثر می گذارد. مهارت های زندگی، بر ادراک افراد از کفایت خود، اعتماد به نفس و عزت نفس، اثر دارد و بنابراین نقش مهمی در سلامت روان دارد. همراه با ارتقای سطح بهداشت روان، انگیزه فرد در مراقبت از خود و دیگران، پیشگیری از بیماری های روانی، پیشگیری از مشکلات بهداشتی و مشکلات رفتاری، افزایش می یابد.
برای یادگیری مهارت های  فوق الذکرحتما با یک مشاور خوب مشورت کنید و یا کتابها و سی دی  های آموزشی را تهیه ومطالعه نمایید.
و من الله توفیق