ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

من یه مدتی هست که با یه اقایی در ارتباطم برای ازدواج. این اقا خیلی یه دندس خوبی هایی ام داره اما یه دندگیش مشکل اصلیه ماس. اخلاقش بده مثلا از یه چیزی ناراحت میشم آروم بهش میگم که ناراحتمو اینا سر سری رد میشه از موضوع و تا به دادو بیداد نمیرسه من داد نمیزنمو گریه نمیکنم این قبول نمیکنه حرفمو وقتی دیگه ابرو ریزی میشه میگه درست میگی تو اخلاقش خوب میشه از یه دندگیش فاصله میگیره. الان شده کار هرشبمون هرچی بهش میگم شرو میکنع فقط جواب منو دادن اصلا حرف نمیزنع مشکلی حل بشه حرف میزنه که جواب منو بده کم نیاره. خلاصه اینا باعث شده من بشم یه دختر روانی که همش داد میزنه. الان بیشتر از اینا همسایه ها مشکلمه ‌.خجالت میکشم وقتی میفهمم اونا صدای دادو بیداد گریه و جیغ و فریاد منو شنیدن واقعا به فکر خودکشی افتادم دیگه‌. از خونه بیرون نمیرم که نبینمشون. به نظرتون انقدری مهم هستن همسایه ها که به خودم فشار میارم؟ فقط و فقط فکرم این شده که وای الان صدام رفت بیرون ابروم رفت. واقعا انقدر مهم هستش این موضوع(همسایه ها)؟اگر میشه من برای عصبانیتم که خیلی غیر عادیه عین روانیاس راهکار بدین هم واسه سوالی که راجب همسایه ها پرسیدم.مرسی


مشاور (خانم مولوی زاده)

با سلام خدمت شما
دوست عزیز؛ اینکه شما رفتار عصبانیت را به عنوان راهکار در مورد مسائل ایجاد شده در زندگی مشترک خود انتخاب کرده اید نیاز به بررسی بیشتر در خصوص شما و همسرتان داشته و اما موضوع مزاحمت همسایه ها امری است که علاوه بر حفظ آبرو ، با ایجاد سروصدا که البته ناخوشایند نیز می باشد موجبات مزاحمت آنها را فراهم کرده و بالطبع این موضوع آنها را دچار سلب آسایش و آرامش نموده است. از حقوق مسلم همسایه رعایت حقوق واجبه وی و پرهیز از ایجاد مزاحمت (سرو صدا و ...) می باشد که شما دوست عزیز باید نسبت به آن توجه بیشتری داشته باشید. علاوه بر آن و حفظ حقوق همسایه ایجاد تنش و رفتارهای پرخاشگرانه راهکاری منطقی برای حل مشکلات شما نبوده ضمن اینکه این موضوع شما را آسیب و بیماری خواهد نمود. البته دلایل ناراحتی شما از طرف مقابلتان نیز جای بررسی بیشتر داشته ولی به طور کلی شما دوست گرامی بایستی نسبت به ایجاد تغییرات در خود و علل ناراحتی های خود تلاش بیشتری داشته و از حساسیت های خود نسبت به گفتار و رفتار همسرتان کم نموده اینگونه جای اعتراض و پرخاشگری نیز نبوده و روابط شما از آرامش بیشتری برخوردار می گردد. آنچه مسلم است اینکه ما برای تغییرات شرایط پیرامون خود باید تغییرات را از خودمان شروع نموده و با ایجاد تغییرات در نحوه گفتار، رفتار، ابراز احساسات، ابراز نیاز و انتظارات خود از اطرافیان بخوبی می توانیم روابط خودمان را با اطرافیان دچار تغییر ساخته و در شیوه زندگی خود و اطرافیانمان تغییر ایجاد کنیم. حفظ آرامش، کم کردن از حساسیت های فردی، پذیرش زندگی فعلی و شرایط پیرامون، پذیرش همسر همه و همه از مواردی است که شما دوست گرامی را در تغییر شرایط موجود یاری رسانده و می تواند در ایجاد یک زندگی همراه با آرامش به شما کمک نماید. شما پیش از هر چیز همسرتان با خصوصیات و ویژگی های مثبت و منفی وی پذیرفته و دست از تلاش جهت تغییر وی برداشته که این امر علاوه بر ایجاد مخاطره برای سلامت جسمی و روانی شما و آسیب رسانی به روابط شما ثمره دیگری در بر نداشته (البته شاید بصورت مقطعی بتوانید ایشان را تسلیم و یا متقاعد کنید) ولی به طور کلی این روش ، روش مناسبی جهت ایجاد تغییر در طرف مقابل شما نبوده و البته هزینه زیادی نیز برای شما در بر خواهد داشت. (خطر بیماری، مزاحمت همسایه ها و اطرافیان و ...) توصیه به شما دوست عزیز حفظ آرامش در روابط، پذیرش نسبت به شرایط موجود و تلاش در جهت ایجاد تغییر در خودتان می باشد که رعایت این موارد شما را در ایجاد تغییرات عمده و بهبود و اصلاح امور در درازمدت یاری رسانده و البته این امر مستلزم صبوری و سعه صدر از جانب شما دوست گرامی می باشد. امید است با رعایت راهکارهای پیشنهادی زمینه ایجاد زندگی در سایه امنیت، آرامش و عشق را برای خود وهمسرتان فراهم سازید.
با آرزوی لحظاتی خوش برای شما دوست گرامی 

بیشتر بخوانید:

مدیریت خشم