ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 40 ساله )

سلام وعرض ادب خدمت شما برادر بزرگوار که با سعه صدر وحوصله دانس وتجربه خود را در اختیار والدین. نوجوانان وجوانان قرار می دهید به امید روزی که با تو کل به خدا ودلسوزیهای شما عزیز ان. مشکلات موجود در جامعه ومعضلات اخلاقی واجتماعی که گریبانگیر بسیاری از جوانان این مرز وبوم شده کم رنگتر شود
من فرهنگی وهمسرم کارمند بانک با تحصیلات لیسانس هستیم دوپسر 23 و 19 ساله دارم پسر بزرگم ترم اول کارشناسی ارشد عمران دانشگاه ازاد هستچند ماهی هست که به صورت نیمه وقت در یک شرکت خصوصی وابسته به شهرداری کار نی کند که در حدود ماهیانه هشتصد دریافت میکند با شروع به کارش پدرش انتظار دارد در پرداخت شهریه دانسگاه یا خریدهای متفرقه برای خودش مشارکت کند ولی اصلا زیر بار این مسله نمیرود هنوز پول جیبی هزینه دانشگاه وخرح ومخارح متفرقه را ازمن میگیرد چون از همان اول هم پدرش درمورد دانشگاه ازاد موافق نبود وهزینه ای هم نداد و حق خودس میداند که ما باید مخارجش راتامین کنیم دوست دارد پولهایش راجمع کند ومثلا سکه بخره وغیره راستش من هم از این رفتار وافکارش راضی نیستم اگه با مدرش صحبت کند یا صحبت کنم همیشه منجر به بحث ومجادله میشود وخودم هم از این اوضاع که از نظر مالی همیشه روی من حساب میکند خسته شدم لازم به ذکر است حدود هفت سال پیش دجار وسواس فکری واضطراب هم شد که چند سالی دارو مصرف کرد البته الان کم رنگ ترشده ولی هنوز این قضیه را برای خودش ومن یک بهانه ای کرده پدرس هم از ابتدا رابطه خوب وصمیمی باهاشون نداشته حتی برای پول تو جیبی وخرجهای دیگه هم پدرش روی من حساب میکرد وخودش رو کنار کشید واقعا از هر دوطرف خسته شدم نمیدونم چکار کنم که به صورت مسالمت امیزی این روال تموم بشه ناگفته نمونه پدرش تمام خصلتهایی که خودش داشت بهش منتقل کرده وحالا ازش انتظار چیز دیگه ای رو داره. واقعا کلافه ومستاصل شدم گاهی میخولم تصمیم بگیرم ادامه تحصیل بدم وحضورم رو تو خونه کم رنگ کنم ومرخصی کاری هم بگیرم که بدون حقوق بشم تا خیال هر دوطرف راحت بشه وپسرم هم خودش به فکر کار فعال تر وبیشتری بیوفته لطفا راهنمایی بفرمایید. ممنون


مشاور (علی محمد صالحی)

با عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی، از لطف شما بسیار ممنون و سپاسگزارم. انشاءلله که زندگی بالنده و پر از موفقیتی داشته باشید.
نکته اول در مورد مسائلی که بیان کردید اینه که، در سیستم خانواده زن و شوهر هر کدوم وظایفی رو برعهده دارند که باید اون وظایف رو انجام بدهند، و در کنار اون وظایفی که بر عهده شون هست، از یک سری حقوق هم بهره مند میشن، که این بحث مفصلی هست که نمیخوام اینجا جزئیات اونو مطرح کنم، ولی یکی از وظایفی که مرد در خانواده بر عهده داره اینه که هزینه های خانواده رو تامین کنه، و زن هم مدیریت داخل خانواده رو بر عهده داشته باشه، یعنی حتی اگر زن درآمد هم داشته باشه، مرد باید هزینه های زندگی و مخارج رو تامین کنه، و فرزندان و اعضای خانواده باید هزینه های معمول رو از پدر بگیرند برای اینکه فرزندان متوجه نقش ها در سیستم خانواده بشن، اما اگر این رویه به هم بخوره و بجای اینکه هزینه ها رو پدر بدهد، به هر دلیلی مادر بپردازد، نقش های اعضای خانواده دچار آشفتگی میشه، چون وقتی فرزند مجبوره هزینه هاش رو از پدر بگیره، باید در مقابل این حقی که از آن بهره میبره، یک وظایفی رو در مقابل پدر و دیگر اعضا انجام بدهد، و نقش پدر در خانواده پر رنگتر میشه و جایگاه و شأن پدر حفظ میشه، اما وقتی این قانون نقض بشه و مادر هزینه ها رو بپردازد در واقع نقش ها به هم میخوره، هم شأن و جایگاه پدر در خانواده ضعیف میشه، و هم مادر بخاطر وظایف بیش از حد آسیب میبینه و همه دیگر اعضای خانواده دچار مسائلی خواهند شد، که این مستأصل شدن شما و آشفتگی هاتون میتونه بخاطرهمین موضوع و پیامدهای اون باشه. البته منظور من این نیست که بگم شما مقصر هستید یا نه، چون ممکنه این مسئله بخاطر این اتفاق افتاده باشه که پدر خانواده وظایفش رو درست انجام نداده، یا عطوفت و علاقه شما به پسرتون باعث شده باشد که هزینه های پسرتون رو بدید یا دلایل دیگه، که الان مهم نیست، اون چیزی که مهمه اینه حتی الامکان شما باید نقش ها رو دوباره به مدار درست اون برگردونید و اصلاح کنید.
از طرف دیگه پسر بزرگ شما هم در سنی هست که باید هویتش شکل بگیره و برخوردار از هویت ثابت و مستقلی بشه، و یکی از نشونه های برخورداری از هویت، موضوع اشتغال است که فرد کاری انجام بدهد و از جهت اقتصادی مستقل شود، منظور من اینه که برای شکل گیری هویتش هم بهتره که مستقل بشه و بیشتر روی پای خودش بایسته تا اینکه به شما تکیه کند.
چیزی که به شما کمک میکنه تا هر یک از اعضا بخصوص همسرتون نقش خودشون و شأن و جایگاهشون رو دوباره پیدا کنند اینه که شما و همسرتون اتفاق نظر پیدا کنید، و اون نظر مورد اتفاق هردوتون رو به فرزندانتون هم منتقل کنید تا متوجه بشند، یعنی بجای اینکه سعی کنید بتنهایی مشکلات رو حل کنید، از جهت فکری به همسرتون نزدیکتر بشید و باهم دیگه مسائل رو حل کنید. مثالا شما بیان کردید که «با شروع به کارش پدرش انتظار دارد در پرداخت شهریه دانشگاه یا خریدهای متفرقه برای خودش مشارکت کند»، در واقع این بیان همسر شما، کاملا درسته و حق هم همین طوره، که پسر شما نسبت به هزینه های خودش مشارکت کنه، مسلما شما هم موافق این موضوع هستید، و برای اینکه بتونید راحتتر با همسرتون به توافق برسید، در شروع خوبه که شما سهم خودتون رو در این قضیه بپذیرید و اگر اشتباهی مرتکب شدید قبول کنید، مثلا به همسرتون بگید من قبول دارم که شاید اشتباه کردم و نباید در مورد پسر بزرگمون اینطور رفتار میکردم و حق با شما بود، در هر صورت اگر بتونید با زبان ملاطفت و ملایم همسر خودتون رو همراه کنید و در مورد این مسائل اتفاق نظر پیدا کنید خیلی بهتر میشه. حتی برخی موارد توصیه میشه زمانی که پدر خانواده پول نداره، ولی مادر درآمد داره، مادر پولش رو به پدر بدهد تا فرزندان پول رو از پدر بگیرند نه از مادر، تا نقش اعضای خانواده و شأن پدر حفظ بشود. شما هم میتونید در شروع این کار رو انجام بدید، یعنی شما پولی که به پسرتون میدید رو به همسرتون بدید و از پسرتون بخواهید که از پدرش پول بگیره و بعد بتدریج همسرتون پولی که به پسرش میدهد رو کم کنه، مثلا اگر ماهی چهارصد میدید، بعد از مدتی بکنید سیصد و پنجاه، و بعد سیصد و ...، و مثالا چهارصد تومن فعلی بشود نصف، به نظر میرسه همسرتون هم راحتتر این روش رو قبول کنه. البته این یک پیشنهاد بود، ممکنه شما و همسرتون، باتوجه به آگاهی هایی که از شرایط دارید پیشنهادات بهتری داشته باشید.
موفق و پیروز باشید.

بیشتر بخوانید:
مهارت های زندگی - مهارت حل مسئله