ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 20 ساله )

سلام دخترى هستم بیست ساله و مجرد هستم
چند ماه پیش با پسرى رابطم رو تموم کردم و خانوادم فهمیدن این ماجرا رو و از بد شانسى من تو گذشته هم چند بار سو تفاهم شده و فکر کردن که من با پسر دوست بودم حالا یه خواستگار هست که شرایطش خوبه اما من اصلا ازش خوشم نمیاد اونی که میخوام نیست باهم تصمیم گرفتیم یکی دوماه اشنا شیم و وقتی پیشش راه میرفتم دلم میخواست بمیرم هربارم به پسره میگم من نمیتونم و بهم نمیخوریم وقتی مادرم میفهمه باهام حرف نمیزنه بدرفتاری میکنه بامن. خانوادم اجبار میکنن که من باهاش ازدواج کنم بخاطر این که فک میکنن من نمیتونم خودمو کنترل کنم و با پسرهاى دیگه باز دوس میشم و ابروریزی میکنم در صورتى که اصلا اینطور نیست.من چندین بار براى خانوادم توضیح دادم که امادگى ازدواج ندارم و ازش خوشم نیومده و شما اشتباه فکر میکنید راجب من اما قبول نمیکنن و با من هم سرد برخورد میکنن باهام حرف نمیزنن چنبار به خودکشی فکر کردم دیگه نمیکشم لطفا راهنماییم کنید.


مشاور (احسان فدایی)

با عرض سلام و تقدیم احترام خدمت شما پرسشگر محترم! ارتباط شما با ما گویای این است که در صدد انتخاب مسیر صحیح هستید و امیدواریم ما نیز راهنمای خوبی برایتان باشیم. خدای متعال را شاکریم که مسیر صحیح را پیدا نمودید و مصمم شدید دیگر از این روابط با کسی نداشته باشید.در پاسخ به سؤال شما باید بگوییم که اساساً دختران و پسران در انتخاب همسر بر اساس اختیار و اراده‌ خدادادی که دارند کاملاً مستقل هستند. البته می‌توانند در تمام مراحل همسرگزینی از اندیشه، نظرات و تجربیات ارزشمند پدر و مادر و بستگانی که خیرخواه و دلسوزند بهره بجویند تا انتخاب مناسب و شایسته‌ای را داشته باشند. اما این مسئله، هرگز به معنای تسلیم انتخاب دیگران شدن و تبعیت محض از آنان نیست. پدر و مادر و دیگران هر چه قدر هم عزیز و قابل احترام باشند باز مُجاز به تحمیل نظرات خود بر دختر و پسر نیستند. در متون دینی توصیه شده است که جوانان با کسی که او را می‌پسندند و نه‌این که والدین‌شان او را می‌پسندند ازدواج کنند. پسند فرزند بر پسند والدین مقدم است. به هر حال، اگر شما واقعاً مخالف این ازدواج هستید و به خواستگارتان علاقه‌ای ندارید، می‌بایست مخالفت خویش را  قاطعانه ابراز کنید و با متوسل شدن به راهکارهایی در برابر اجبار و تحمیل خانواده تان مقاومت کنید و هر طور که بود زیر بار ازدواج تحمیلی نروید. البته ما نمی دانیم که چرا از این فرد بدتان می آید و او را نمی پسندید ولی باید دید که او به چه میزان از معیارها را دارا است؟ و اساساً معیارهای شما در ازدواج چیست؟ زیرا رعایت این معیارها ضامن اصلی سعادت و خوشبختی در ازدواج است و عدم رعایت آن عواقب سنگینی برای زوجین در پی خواهد داشت.
این معیارها را می‌توان به دو بخش عمده تقسیم کرد: 
الف) معیارهای اساسی: ملاک‌هایی که حتماً آن‌ها را باید در نظر داشته باشیم تا زندگیمان توأم با سعادت باشد. در نظر نگرفتن این معیارها موجب بروز مشکلاتی در زندگی ما خواهد شد. مانند:‌ دین داری، اخلاق نیکو، شرافت خانوادگی (نجابت و پاکی)، عقل.
ب) معیارهایی که موجب کاملتر شدن زندگی ما می‌شود. این معیارها اگر رعایت شوند زندگی ما بهتر و کاملتر خواهد شد. البته این معیارها به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارد و در افراد مختلف، متفاوت می‌باشد. از جمله این ملاک‌ها می‌توان سلامت جسم و روح، زیبایی، علم و سواد و کفو همدیگر بودن را نام برد؛ در نتیجه معیارهای دینی اسلام فقط ایمان و اخلاق نیست و موارد دیگر را نیز شامل می‌شود.بنابراین شما نیز باید معیارهای انتخاب همسر را طبق آنچه عرض شد تنظیم کنید تا به مشکل نخورید.  اما در مورد اعتماد والدین نیز صبور باشید و اجازه دهید گذر زمان همه چیز را عوض کند و دوباره اعتماد قبلی شکل گیرد. برای جلب اعتماد والدین همواره احترام ایشان را حفظ نمایید و به آنها زیاد محبت نمایید. آن وقت است که خداوند متعال نیز همسری مطابق با روحیات شما نصیبتان خواهد نمود.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

دلایل نادرست ازدواج و ده نوع رابطه ی بی سر انجام