ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 41 ساله )

با سلام و تشکر از سایت راسخون
خانمی هستم که ۲۰ ساله ازدواج کردم و پسری ۱۷ ساله و دختری ۹ ساله دارم.خانواده شوهرم ۵ فرزند هستند که شوهر من بزرگترین فرزند خانواده هست و سه برادر و یک خواهر دارن که خواهرشون آخرین فرزند هستند.مشکلی که به خاطرش از شما کمک میخوام این هست که خواهر شوهرم ۲۵ ساله و مجرد هست و لیسانس کامپیوتر داره و حدود دو سال هست که دنبال کار میگرده و شوهرم بهش قول داده بود که درس بخونه براش کار پیدا میکنه ‌و اون از سال گذشته که درسش تموم شده مصرانه دنبال کار میگرده و شوهرم به خاطر مخالفت من براش کار پیدا نمیکنه (چون پدر و مادرش شهرستان هستند و اگر اینجا بخواد سرکار بره باید با ما زندگی کنه)
و من خیلی برای شوهرم نگرانم چون احساس میکنم خیلی فشار روش هست و از طرفی خواهرشوهرم هم با اینکه ۲۵ سالشه ولی مثل بچه ها رفتار میکنه مثلا چند روز که ما میریم خونه پدر شوهرم سر چیزهای جزئی با بچه ها دعوا و قهر میکنه حتی با دختر ۹ ساله من و اینکه تیپ مناسبی بیرون و توی خونه نداره و من پیش پسرم در مورد پوششم رعایت میکنم ولی اون این طور نیست.به خاطر این موارد و مسایل دیگه دوست ندارم با ما زندگی کنه.و از طرفی هم دلم براش میسوزه و دلم میخواد این فشار از روی شوهرم برداشته بشه.خواهش میکنم کمکم کنید ‌.‌در ضمن ما تهران زندگی میکنیم و خانواده مذهبی هستیم و یکی از دلایل مخالفت من در مورد نحوه پوشش خواهرشوهرم و آرایشش هست که میترسم روی دخترم تاثیر بگذاره.


مشاور (احسان فدایی)

با سلام و سپاس از همراهی شما با مشاورین «راسخون»، از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب نمودید سپاسگزاریم.
زن و شوهر در زندگی مشترک خود فراز و نشیب های زیادی را تجربه می کنند و تجارب تلخ و شیرینی را کسب می کنند. در مسیر زندگی مشترک زن و مرد در کنار یکدیگر از منیت ها و خود خواهی خارج می شوند و خواسته ها و امیال فردی آنان رنگ و بوی دیگر می گیرد و رفته رفته آن دو تبدیل به ما می شود. آنچه موجب صبر و تحمل انسان در برابر گرفتاری ها و مصیبت های زندگی می شود و امید را در دل زنده نگه می دارد همراهی همدم و مونسی غمخوار می باشد که تنگناهای زندگی تکیه گاه و پشتیبان فرد باشد. در این میان زن با توجه به ویژگی های عاطفی و روانی خود نقش حساسی را بر عهده دارد و تا حد زیادی می تواند فشارهای روانی و استرس هایی که مرد درگیرودار زندگی با آن دست و پنجه نرم می کند را کاهش دهد.
قطعا شما فردی خیر خواه هستید ولی به دلایلی که فرمودید راضی به زندگی با خواهر شوهرتان نیستید و این امر طبیعی است و حق با شماست؛ اما نباید این مخالفت شما به ظاهر روشن شود و دیگران متوجه این خواست شما شوند. چون در این صورت این شمایید که فرد بدِ داستان می شوید.
از طرفی قطعا در زندگی مشترک تجربه کرده اید، زن یا مرد برای این که فضای زندگی آنان آکنده از صفا و صمیمیت شود باید تا حد زیادی از حقوق خود گذشت کنند و علاوه بر انجام وظایفی که در زندگی مشترک بر عهده دارند نسبت به کارهایی که بر عهده آنان نیست، احساس مسئولیت کنند. در ضمن زن و شوهر واقعی هیچ گاه به دنبال انجام وظیفه در زندگی مشترک نیستند بلکه در حد توان طبق خواسته های شریک زندگی خویش عمل می کنند. این خواسته که ایشان به تهران بیاید و با شما زندگی کند غیر منطقی است و خارج از توان شماست.
بنابراین توصیه ما این است که از همسرتان بخواهید برای او در شهرستان پیگیر شغل باشد. نه اینطور که اصلا به فکرش نباشد و نه اینطور که او را به تهران فراخواند. حد تعادل اگر رعایت شود مشکلی پیش نخواهد آمد.
نکتة نهایی اینکه اگر شرایط ازدواج برای او فراهم شود یا تحصیل کند قطعا آسیب کمتری نسبت به اشتغال خواهد دید. این پیشنهاد را نیز می توانید به همسرتان داشته باشد.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:
ده توصیه به خانم ها که باید در روابط با شوهر خود آنها را رعایت کنند