ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 30 ساله )

ازطریق یه بازی انلاین با پسری ۳۶ ساله اشنا شدم .گاهی ازم عکس می خواد بهش ندادم. رفتارش ارومه و مودب .بهم قول ازدواج داده ولی من هیچ شناختی ازش ندارم نمیدونم چکار کنم اگه راهی هست که بهتر بشناسمش راهنماییم کنید. ممنونم


مشاور (احسان فدایی)

مشاوره ازدواج
با سلام و سپاس از همراهی شما با مشاورین «راسخون»، از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب نمودید سپاسگزاریم. نیاز به ازدواج و برقرار کردن روابط عاشقانه با جنس مخالف با رسیدن به سن بلوغ و جوانی به طور طبیعی در آدمی به وجود می آید. هدف از این احساس پاک و مقدس که خداوند در انسان قرار داده، تشکیل زندگی سالم و تربیت فرزندان صالح و بقای نسل بشر و رسیدن به آرامش و تکمیل انسان است. بسیاری از جوانان، خصوصا دختران، به دلیل نداشتن اطلاع کافی از این احساس انسانی، هنگامی که به این مرحله از زندگی می رسند، دچار سردرگمی می شوند و نمی توانند احساساتشان را کنترل کنند. البته شرایط نامناسب جامعه هم این مشکل را تشدید می کند.جوان در این مرحله از زندگی معمولا دچار تضاد می شود، زیرا از یک طرف فرهنگ جامعه و خانواده و اعتقادات درونی اش او را از ابراز و آشکار کردن این احساسات منع می کند و از طرف دیگر نیاز به ازدواج و تشکیل زندگی او را به کشیده شدن به طرف جنس مخالف سوق می دهد.اسلام به عنوان یک دین کامل که منطبق با فطرت انسان است با این مسأله طوری برخورد کرده است که فرد دچار افراط و تفریط نشود و بلکه راه وسط را انتخاب کرده که هم نیازهای درونی فرد ارضا شود و هم اخلاق و ایمان و عزت نفس او خدشه دار نشود. اسلام به پیروانش دستور می دهد اگر امکان ازدواج با فرد مورد علاقه شان را داشتند فورا ازدواج کنند و اگر ندارند به هیچ وجه با او ارتباط برقرار نکنند و حتی در خیال خود هم به او فکر نکنند. ما اگر بخواهیم راهی غیر از آنچه اسلام گفته در پیش بگیریم و به جای کنترل احساسات درونی، جلوی آن را باز بگذاریم، دچار مشکلات روحی و روانی زیادی می شویم.ارتباط با جنس مخالف مانند هم صحبت شدن، شوخی و خنده، نگاه کردن، حتی اگر به بهانه های درسی و کاری باشد، مناسبترین موقعیت برای افتادن در دام شیطان است. حتی دختری مانند شما که از خانواده مذهبی است ، وقتی به سن بلوغ می رسد که از یک طرف از درون احساسات خاصی پیدا می کند، تعجبی ندارد که گرفتار عشقی ناخواسته شود که تمام فکر و زندگی او را مختل کند.اما اگر انسان از اول خود را بشناسد و بداند که در درونش چنین احساساتی نهفته است، آسانتر می تواند خود را کنترل کند که نه تسلیم احساساتش شود و نه این که آنها را نادیده بگیرد و سرکوب کند بلکه همان راه وسطی که اسلام گفته یعنی در صورت امکان ازدواج کند و در صورت عدم تمکن، عفت پیشه کند و از کار و موقعیت هایی که این احساسات را تشدید می کند دوری کند تا خداوند به فضل و کرمش برای او موقعیت مناسبی برای ازدواج فراهم آورد.حال با توجه به مطالب فوق لازم است چند نکته را پیرامون سوال مطرح شده خدمتتان عرض کنیم؛
1. ازدواج و انتخاب شریک برای زندگی مسأله ای نیست که با افکار و رفتارهای ناشی از احساسات زودگذر پایه ریزی شود. باید برای آن برنامه ریزی دقیق و حساب شده ای داشت و بدون محاسبه و دوراندیشی اقدام کردن جز پشیمانی و حسرت چیز دیگری به دنبال ندارد.
2. انتخاب همسر باید بر اساس ملاک ها و معیارهای صحیح و عقل پسند باشد. کسی که می خواهد ازدواج کند ابتدا باید ببیند آمادگی و موقعیت آن را دارد یا نه، سپس در مورد ویژگی های همسر آینده اش فکر کند و معیارهای اصلی را کشف کند؛ در مرحله سوم باید بکوشد تا افرادی را در نظر بگیرد که بهترین و بیشترین معیار همسر خوب را دارا هستند. این سه مرحله از اصول اساسی ازدواج است و باید رعایت شود. اگر می بینیم هر روز آمار طلاق در بین زوج های جوان بالاتر می رود به خاطر این است که اصول فوق رعایت نمی شود و بلکه ازدواج بر پایه احساسات زودگذر جوانی بنا می شود. معلوم است که اگر چنین چیزی پایه زندگی شد با سرد شدن آن زندگی نیز سرد می شود. آیا اکثر کسانی که در زندگی به بن بست می رسند و به ناچار از یکدیگر جدا می شوند از ابتدا با هم سرد بودند؟ اگر درباره زندگی آنها مطالعه کنید خواهید دید که زندگی را با چه عشق سوزانی شروع کردند ولی چون زندگی شان غیر از عشق، پایه و هدف دیگری نداشت، سرد و خاموش شد. زیرا عشق و دوستی اگر قبل از شناخت متقابل بیاید چشم اندیشه را کور می کند و جلوی تصمیم صحیح را می گیرد.
در این مورد شما بدون در نظر داشتن علاقه به ایشان نظر نمایید آیا ایشان معیارها و شرایط شما را دارند یا خیر؟ آیا اساس اینکه ایشان تقاضای عکس نموده می تواند کار درستی باشد وقابل اعتماد باشد؟ از کجا معلوم با خیلی از افراد دیگر ارتباط ندارد؟؟؟ همة این موارد نیاز به تحقیق دارد.
3. خواهر محترم! در ازدواج همیشه پسران طالبند و دختران مطلوب، این عادت براساس فطرت انسانی آنهاست. به همین جهت پسران به خواستگاری می روند نه دختران، حتی در روایتی که مربوط به ازدواج آدم و حواست، آدم با این که خلیفه خدا و مسجود ملائکه شد ولی مأمور شد که از حوا خواستگاری کند و خداوند اجازه نداد حوا از آدم خواستگاری کند. حال اگر عکس این عادت فطری اتفاق افتد، نتیجه مطلوبی نخواهد داد و بلکه گاهی سبب تحقیر و شکست روحی دختر می شود.
در مورد مسأله ای که برای شما پیش آمده، اگر با بررسی و تحقیق و مشورت های لازم ایشان را فردى صالح و مناسب تشخیص دادید، بهترین راه آن است که از طریق واسطه‏اى مورد اعتماد نظر طرف مقابل را درباره خویش جویا شوید. در صورتى که او نیز واقعا به ازدواج با شما تمایل دارد، به طور رسمى و از طریق خانواده محترمشان از شما خواستگارى کند تا ان شاء اللّه هر چه زودتر با توافق شما و وى و خانواده‏هاى محترمتان مقدمات ازدواج فراهم شود. از هرگونه ارتباط مستقیم و دور از نظارت بزرگ‏ترها جدا بپرهیزید؛ (حتى ارتباط تلفنى یا مکاتبه‏اى). در مسیر احراز شرایط سخت دقت نمایید که بعد از ازدواج دیگر جای بازگشت نیست و باید یک عمر ناهنجاری را تحمل نمایید.
اما اگر از خواستگاری رسمی سر باز زد و نپذیرفت به احتمال قوی قصد بازی دادن یا دوستی با شما را دارد و نباید این رابطه را ادامه دهید، اما اگر پذیرفت از طریق تحقیق، مشاورة ازدواج و صحبت مستقیم می توانید او را بشناسید.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

چند حقیقت درباره دنیای مجازی