ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 17 ساله )

سلام،من یه نوجون هفده سالم. اصولا توی زندگیم دچار یه دوشخصیتیم به طور مثال اگه بخوام کاری رو انجام بعدا از انجام اون عکس اون کارو انجام می دم،خیلی زود کنترل خودمو از دست می دمو با یه حرف ساده عصبانی می شمو و در نهایت باعث جربحثمی شه گاهی اوقات شاد شادم به طوری که هیچ کس توی دنیا مث من شاد نیس و گلهی اوقات خودمو بدبخت ترین ادم دنیا حساب می کنم .
شوخی های زیادیم و همچنین رک بودنم تو حرفا باعث شده خیلی ها ازم دور شن و اصولا مستقیم وغیرمستقیم منو دیونه خطاب کنن
گاهی اوقات ب راحتی با افراد جامعه ارتباط برقرار میکنم بدون ولی یه موقعه هایی حتی با نزدیک ترین افرادم نمی تونم ارتباط برقرار کنم حتی بعضی موقها از یه تشکر که حتما باید گفته شه عاجزم
هر روز و هرشب که هیچ هر ساعت یه طورم یه ساعت شاد یه ساعت غمگین یه ساعت خنثی می شم زندگیم سردر گمه همه به خاطر کارم


مشاور (احسان فدایی)

روانشناسی
با سلام و سپاس از همراهی شما با مشاورین «راسخون»، از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب نمودید سپاسگزاریم.
تمامی حالاتی که به آنها اشاره فرمودید اعم از دو شخصیتی، شوخی زیاد، سردرگمی و... همه و همه نشان از دورة نوجوانی است  و خیلی از افراد این دوران را با همین شرایط پشت سر گذاشته اند. از نظر ما شما دو شخصیتی نیستید بلکه به دنبال هویت خود می گردید و در حال شکل گیری آن هستید. پس لطفا صبور باید تا با موفقیت این دوران به اتمام برسد.
برادر عزیز و گرانقدر! دورة نوجوانی یکی از دوره های حساس زندگی انسان تلقی می گردد. این دوره نقش بسزائی در تکوین شخصیت فرد دارد. نوجوانی دوره انتقال از وابستگی کودکی به استقلال ومسئولیت پذیری نوجوان می باشد. بازنگری و بازسازی ارتباط با والدین،بزرگسالان وجامعه از یک سو وبازشناسی وبازسازی فرد به عنوان یک فرد مستقل از دیگر سو دو مساله اصلی دوره نوجوانی می باشد. فرد در این دوره به دنبال آزمون این است که با چه کسانی و با چه تیپ آدم هایی رابطه داشته باشد و رابطه اش چگونه باشد. شکست در برخی موارد امری طبیعی است و کسب تجربه در این زمینه با آزمون و خطا امکان پذیر است. در این بخش به قدر امکان با پاره‌ای از این مشخصات (نوجوانی) که احتمالا خودتان هم با آنها روبرو شده اید، آشنا می‌شویم. 1. خود محوری نوجوان با ورود به این دوره، دچار نوعی خودمحوری می‌شود. یعنی کودک حرف شنو و دیگر پیرو قبلی تبدیل به فردی می‌شود که دوست دارد نظرات و سلیقه خود را پیاده کند. این ویژگی نوجوان را دچار خودخواهی و خودشیفتگی می‌کند و تحمل آن برای کسانی که هنوز تغییرات فرد را باور نکرده‌اند، اندکی دشوار است. به دنبال این تحول، نوجوان در شرایطی انزوا طلب شده و از جمع دوری می‌کند. او برای هماهنگ شدن با تغییرات درونی خود، به خویشتن پناه می‌برد و نیاز به تنهایی به سبد نیازهای وی افزوده می‌شود. از مهمانی‌ها و مجالس عمومی طفره می‌رود و والدین خود را در بسیاری از موارد همراهی نمی‌کند. همین ویژگی سبب عصبانیت عده‌ای از والدین شده و آن را به پای تمرد و گردن‌فرازی کودک دیروز و نوجوان امروز می‌گذارند و با این بینش نادرست ضوابط سخت و دور از انتظاری را بر نوجوان پسر و دختر خود اعمال می‌کنند، چون معتقدند برای کنترل آنها باید از قدرت استفاده کرد و روحیات فرد مورد نظر برای آنها اهمیت چندانی ندارد. 2. بحران تردید نوجوان با گام نهادن به این سن، دچار نوعی تردید نسبت به دانسته‌ها و آموخته‌های قبلی خود می‌شود. وی به دنبال منطقی قانع کننده برای شنیده‌های قبلی خود است. تلاش می‌کند تا تمام اطلاعات قبلی خود درباره خویشتن، دیگران، جهان، مسائل دینی و هر آنچه که برایش اهمیت دارد را بازخوانی کرده و این بار به یک باور نوینی دست یابد؛ باوری که دیگر از تلقین دیگران در آن خبری نباشد بلکه یافته و مطابق با دستاوردهای ذهنی و علمی خودش باشد. این روحیه که در مسائل دینی نیز بدان ارج نهاده شده و از فرد خواسته شده است تا با ورود به سن تکلیف، باورهای خود را به دست آورد و پیرامون آن پژوهش کند، سبب می‌شود تا نوجوان مدتی را در شک و تردید سپری کرده و زمانی است که در شکل‌گیری جهان‌بینی وی، همراهی یک مبلّغ می‌تواند تأثیر بالایی داشته باشد تا علاوه بر سیراب سازی ذهن پویای وی از طریق گفتگوی دو نفره، یا فعال سازی او در حلقه‌های انس و نیز معرفی کردن منابع مطالعاتی مفید، زمینه کجروی‌های فکری و اخلاقی نوجوان را از بین برده و او را با دنیایی سراسر روشنایی و اطمینان آشنا سازد. 3.استقلال خواهی: اکنون وضعیت تغییر کرده و همان کودک دیروز حال و هوای تازه‌ای را تنفس می‌کند که یکی از شاخص‌های اصلی و اهداف مهم وی، حرکت به سمت استقلال و قطع وابستگی از دیگران است. نوجوان زمانی که با توانایی‌ها و احساسات جدیدی روبرو می‌شود، مانند فرد تازه‌کاری است که سرمایه‌ای را در اختیار او گذاشته باشند و از او خواسته باشند تا با آن سرمایه، آینده اقتصادی خود را پایه‌گذاری کند. فلسفه طبیعی چنین رشدی هم، حرکت به سوی دنیای بزرگسالی است و نوجوان با موهبت‌های الهی تلاش دوچندان را برای رهایی از وابستگی در خود ایجاد می‌کند. همین نیاز او را متمایل به برخورداری از آزادی بیشتر نموده و موانع را برایش دشوار و غیر قابل تحمل می‌نمایاند. گاهی به دلیل برداشت‌های نادرستی که از رفتار دیگران در او پدید می‌آید، دست به سرکشی و طغیان زده و نسبت به هنجارهای موجود در زندگی خانوادگی و اجتماعی دچار نوساناتی می‌شود. 4 .جستجوی هویت نوجوان در حقیقت نوعی بحران شناختی ـ عملی را تجربه می‌کند که او را به سوی یافتن حقایق جهان هستی و سپس عمل مناسب با آن فرا می‌خواند. به طور کلی می‌توان این مرحله را جستجو برای جهان‌بینی صحیح به منظور راه‌یابی به اهداف زندگی نامید. در تعدادی از روایات، پرداختن به این امر برای جوانان ضروری دانسته شده و گفته شده است که جوان باید در حال آموختن باشد و یا به دانش صحیح دست یافته باشد. امام علی(ع) به انگیزه انسان در پیگیری و حل بحران هویت بدین صورت اشاره می‌کنند که انسان دارای عطشی است که فقط با پیمودن راه خدا و لقای او فرو می‌نشیند.
  • اکنون وقتی با حالات خود آشنا شدید بهتر است از دوست هایی که ممکن است شما را به مسیرهای غیر دینی دعوت کنند، خودداری کنید.
  • قبل از انجام هر کار خوب فکر کنید تا دچار شک و تردید نشوید.
  • حتما ورزش روزانه را در برنامه داشته باشید.
  • در ارتباط با خانواده حفظ احترام والدین را در همه حال واجب بدانید.
  • از شوخی زیادی که باعث می شود برداشت دیگران از شما منفی شود، خودداری نمایید.
  • تا می توانید برای همه ی روز خود برنامه ریزی کنید.
  • ارتباط با مسجد و جوانان مسجدی را بیشتر نمایید.
  • در نهایت توصیه می کنیم برای بررسی حالات دقیقتان و اندیشة تدابیری در مشکلات روزمره آینده با مشاور به صورت حضوری مشورت نمایید.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

مراحل شکل گیری هویت
افسردگی و سرگرمی