ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

من به شدت کینه ای هستم، فکر بد میکنم خودمو تنبیه میکنم، فکر بد میکنم راه نمیرم

غذا نمیخورم

خودمو میزنم

به خاطر فکرای بد، هر چی تلاش میکنم باز بیشتر میشه، دو قدم راه میرم فکر بد میکنم، مجدد برمیگردم دوباره قدم میذارم دقیقأ دارم روانی میشم، خیلی گیر میدم خیلی


مشاور (خانم ضیایی)

با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر محترم. از اینکه مسأله ی خود را با سایت راسخون در میان گذاشتید سپاسگزارم. شرایطی را که در آن به سر می برید را درک می کنم. ان شاالله صحبت های من برایتان مفید باشد.
همه ما خودگویی های منفی داریم. این گفتگوی درونی، گاهی اوقات به نشخوار ذهنی منفی تبدیل می شود. یعنی به یک موضوع بارها و بارها فکر می کنیم. به نکات منفی، خاطرات منفی و جنبه های منفی و بعد از مدتی به آن اعتیاد پیدا می کنیم. برای اینکه به تاثیر افکار منفی در وجودتان پی ببرید، یک مثال می زنم. فقط ده ثانیه تصورکنید که دارید لیموترش می خورید، ببینید دهانتان، بزاق ترشح می کند .وقتی ده ثانیه فکر کردن به لیموترش اینقدر دربدن ما واکنش ایجاد می کند، آن وقت ده دقیقه تمرکز روی اتفاقات و مسائل منفی چه تاثیر ویرانگری روی جسم و روح ما می گذارد.اقداماتی برای مدیریت افکارتان، پیشنهاد می کنم:
روش اول- تمرین جدول زمان متناقض: این تمرین با نشخوار فکری مقابله خواهد کرد. در این روش شما زمان مشخصی را برای فکر کردن به گذشته اختصاص می‌دهید و در زمان‌های دیگر اجازه وارد شدن افکار به ذهنتان را نمی‌دهید. در این روش شما نه از خاطرات بد فرار می کنید و نه آن ها را نادیده می گیرید؛ بلکه در چهار چوب برنامه ریزی خود به آن ها فکر می کنید و در همان وقت تعیین شده تا آنجا که ذهنتان می خواهد به اعماق آنها می‌رود. اما بعد از پایان مدت تعیین شده با نهیبی که به خود می زنید این افکار را متوقف می کنید و  هر موقع که این افکار در غیر وقت تعیین شده به ذهنتان هجوم آوردند به آن ها می گویید بروید و در فلان روز و فلان ساعت که برایتان وقت گذاشته ام بیایید. فلسفه بکار گیری روش فوق اینست که چون این افکار یاد گرفته اند که هر موقع که دلشان می‌خواهد به ذهن شما بیایند و به اصطلاح با اینکه ساخته شما هستند اما ارباب شما شده اند، ما با این روش به آن ها یاد می دهیم که هنوز نوکر و ساخته دست ما هستند و هر موقع که ما به آن ها اجازه دهیم می توانند به ذهن ما وارد شوند. با روش برنامه ریزی برای حضور این افکار و کم کردن تدریجی زمان اختصاص یافته، می توانیم این افکار را تحت کنترل خود درآورده و در نهایت آنها را به بایگانی ذهن بسپاریم. بنابراین، در طول روز ، زمان ویژه‌ای را به فکر کردن درباره مسائلی که به ذهن شما خطور می‌کنند و تمرکزتان را به هم می‌زنند اختصاص دهید. به طور مثال ساعت 30/ 4 تا 5 بعد از ظهر زمانی است که شما می‌توانید به این افکار بپردازید. هنگامی که این افکار مزاحم در طول روز به ذهن شما خطور کرد و باعث نگرانی شما شد، به یاد آورید که زمان ویژه‌ای را برای آنها در نظر گرفته‌اید و اجازه دهید که از ذهن شما خارج شوند.کسانی که از این روش استفاده کرده‌اند، توانسته‌اند، افکار مزاحم در خود کاهش دهند.
روش دوم- شما می توانید برای شناسایی افکار و کنترل آن ها، روزانه  یاداداشت هایی از افکاری که باعث ناراحتی شما می شود را داشته باشید "من فکر میکنم………… بنابراین احساس میکنم……" بعد از مدتی به یک خودآگاهی ازخود دست پیدا می کنید. مثلا من فکر می کنم دوستم قصد آزار من را دارد بنابراین احساس خشم پیدا می کنم. یا من فکر می کنم آدم بی ارزشی هستم، بنابراین احساس ناراحتی پیدا می کنم. در واقع با این روش می توانید به شناخت خود و مدیریت افکار و احساساتتان دست پیدا کنید.
روش سوم- لیستی از نقاط مثبت و خوبی های خود را تهیه کنید و سعی کنید هر روز مرور کنید و نادیده، بی ارزش و بی اهمیت نکنید و نوک پیکان انتقاد را به سمت کل شخصیت خود نگیرید. هر چه بیشتر درباره‌‏ی خصوصیات مثبت خود بدانید کمتر تحت تاثیر انتقاد ناراحت می‌‏شوید. هویت و شخصیت شما، از افکار منفی که به ذهنتان خطور می کند متفاوت است. یعنی اینکه افکار بد که به ذهن شما می آید دلیلی بر این نیست که شما آدم بدی هستید و دائم بخواهید خود را به خاطر این افکار سرزنش کنید. چون با این کاردر یک چرخه ی معیوب می افتید و خودگویی های منفی تان ادامه پیدا می کند. در صورتی که لازم هست، قدری لنز دوربین را هم به سمت مثبت ها بگردانید. و در نهایت با توجه به وضعیتی که از خود شرح دادید، مراجعه به روانشناس بسیار ضروری می باشد.
به امید لحظات شاد برای شما

بیشتر بخوانید:
تکنیکهای کنترل ذهن