ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 21 ساله )

سلام و خسته نباشید
من الان 6ماهه نامزد کردم یا بهتره بگم عقد چونکه نامزدی و عقدم یکی شد...
خواستگارای زیادی داشتم و هر کدومم خوب ولی خب قسمت بر این شد ک با نامزدم نامزد کنم و دلیل انتخابمم این بود ک شرایط منو داشت و مناسب من بود. الانم حس نمیکنم اشتباه کردم چون اخلاق فوق العاده خوبی داره ولی نمیدونم چرا نمیتونم اونجوری ک باید و شاید دوسش داشته باشم ... همش حس میکنم ک شاید اگر صبر میکردم موقعیت های خیلی بهتری هم برام پیش میومدوهتره بگم خیلی درگیر مقایسه شدم و از این بابت خیلی اذیتم و حس میکنم دارم رو ب افسردگی میرم چون از هیچی لذت نمیبرم دیگه ...
دلم میخواد بتونم چشامو رو همه ببندم و فقط اینو ببینم ولی نمیتونم
از اون طرفم عموهام هیچکدوم موافق این وصلت نبودن چون حس میکردن من لیاقتم خیلی بالاست و همش ب زبون میارن و آزارم میدن...
حس میکنم رفته رفته دارم نسبت بهش سرد میشم و اصلا ای کاش هیچوقت نامزد نمیکردم چون اونجوری بیشتر خواهان داشتم ...
الان ی حال خیلی بدم... همش اعصابم خورده ... سر چیزای بیخودی بهش گیر میدم و اونم اخ نمیگه.... از شما چ پنهون حتی گاهی ک ی پسر خوش قیافه تر رو میبینم حسودیم میشه
اونکوقع ک مجرد بودم اصلا قیافه برام ملاک نبود و میگفتم اصل پاکی و اخلاق و خونوادس
الان این س تا رو داره و قیافشم خوبه ولی نمیدونم چرا همیشه خواستم بهترینهارو داشته باشم ّ...
خیلی دارم اذیت میشم نمیدونمم چیکار کنم
حتی اونموقع ک مجرد بودم یکی رو میخواستم و اونم منو میخولست یعنی اومد بهم گفت و منم تا بهم گفت بهش گفتم نمیخوامت چونکه بعضی رفتاراشو دوست نداشتم و اونم بعد ی مدت رفت نامزد کرد و منم غکرم این بود ک عشق بعد از ازدواجم میتونه بوجود بیاد و اگر من با این ازدواج میکردم شاید این رفتارایشو ک دوست نداشتم باعث میشد عشقم رو از بین ببره و از این حرفا...
ولی الان گاهی بهش فکر میکنم ...
اصلا دلم نمیخواد اینجوری باشم
از طرفی دیگه دلم میخواد مث قبل باشه زندگیم مثلا مثل اول دبیرستانم یعنی برگردم ب همون موقع ...
خواهش میکنم راهنماییم کنین
ممنونم.


مشاور (احسان فدایی)

با سلام و سپاس از همراهی شما با مشاورین «راسخون»، از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب نمودید سپاسگزاریم.
خواهر گرامی! مطمئنا شما نیز بارها این جمله را از زبان اشخاص مختلف شنیده اید که همسر انسان کیف و کفش و لباس نیست که اگر امروز آن را خرید و فردا پشیمان شد یا از آن خوشش نیامد عوض کند یا دوباره بخرد. بنابراین سعی کنید دیدتان را نسبت به زندگی مشترک تغییر دهید و با تکرار و تلقین اینکه از ازدواج پشیمانید زندگی را به کام خود و همسرتان تلخ نکنید. تغییر شرایط و وضعیتی که توصیف کرده اید فقط به اراده و خواست شما بستگی دارد. به این نکته بسیار مهم توجه داشته باشید که شما تنها کسی هستید که می توانید و باید بهترین کمک را به خود بکنید. پشیمانی از ازدواج معمولاً به این علت اتفاق می افتد که آنها که قصد ازدواج دارند، از همان ابتدا هدف خود را از آن مشخص نمی کنند. آنها هیچ وقت به نقاط قوت و ضعف ازدواج فکر نمی کنند و همه وقت، توجه و پول خود را صرف رسیدگی به آن مراسم رویایی ازدواج می کنند و به این ترتیب برای ازدواجی برنامه ریزی می کنند که فقط یک روز دوام دارد. خواهر محترم! از متن ارسالی شما این گونه برداشت می شود که گویی به خاطر ظاهر همسرتان از او دلزده شده اید و الا به گفته خودتان صفات و اخلاقیات خوبی دارد. پس بهتر است به صرف زیبایی از او ناامید نشوید و در انتخاب خود شک نکنید.
زیبایی و حسن ظاهر، اگر چه یکی از صفات کاملا لازم و اساسی برای انتخاب همسر است ولی در عین حال تنها معیار ازدواج نیست. چرا که فلسفه ازدواج رسیدن به آرامش روانی، کمال یافتن زن و مرد در کنار یکدیگر و تولید نسل سالم و صالح برای اجتماع است. اگر ملاک تصمیم گیری و انتخاب، فقط زیبایی ظاهری بدون توجه به دیگر معیارها باشد، نمی توان تضمینی برای ادامه زندگی مشترک داشت. زیرا در انسان ها پس از مدتی معمولا آن طراوت و جاذبه های ظاهری افت کرده، شور و شهوت اولیه نیز فروکش می کند و آن تنها امتیازی که به خاطر آن (زیبایی) ازدواج صورت گرفته بود، کمرنگ می شود آن گاه دلسردی ها و ناگواری ها، بهانه ها و ... شروع می شود. و چون از دیگر معیارهای اساسی مثل تدین و ایمان، اخلاق و ارزش های اخلاقی و ... خبری نیست زیربنای زندگی مشترک متزلزل می شود و آن دلگرمی و انگیزه کافی برای زندگی سالم و با نشاط از بین می رود. اما اگر کسی معیارهای اساسی در انتخاب همسر(تدین، اصالت خانوادگی، اخلاق و...) را مدنظر قرار داد و تناسب ظاهری، زیبایی و دیگر ملاک های فرعی را هم در کنار آن ملاک ها قرار داد در زندگی مشترک دراز مدت به خاطر پایبندی آنها به اصول اخلاقی و دینی گرفتار نابسامانی ها نخواهند شد و از لذت آرامش و کمال نیز بهره مند خواهد شد. و با بروز برخی مشکلات در پرتو آموزه های دینی و اخلاقی به راحتی و به سادگی حل خواهد شد.
زیبایی یک امتیاز است به طورى که لازم است دختر و پسر یکدیگر را از نظر اندام و چهره و شکل ظاهرى دوست داشته باشند. مهم این نکته است که باید بین زشت بودن و زیبا نبودن فرق گذاشت .یعنی نباید با شخص زشت ازدواج کرد اما این که میزان زیبایی چقدر باشد به سلیقه افراد بستگی دارد زیرا ممکن است فردى در نظر کسى زیبا باشد و در نظر دیگرى زشت باشد.
مى‏ توان گفت زیبایى به اندازه ‏اى باید باشد که طرفین یکدیگر را بپسندند و جذابیت کافى براى همدیگر داشته باشند و متناسب با ویژگى‏ هاى خود، دیگرى را انتخاب کنند. به عبارت دیگر از نظر ظاهرى نیز باید کفو همدیگر باشند. پس بهتر است خودتان را بیش از این به این موضوع مشغول نکنید و از دوران نامزدی لذت کافی ببرید. بهتر است ذهن خود را به خوبی ها و معیارهای مثبت همسرتان مشفغول نمایید. مطمئن باشید خداوند متعال نیز شما را یاری خواهد کرد.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

ازدواج کنید؛ عاشقانه، عاقلانه!