ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 25 ساله )

سلام وقتتون بخیر
من تو خانواده ایی بزرگ شدم که تنش عصبی زیاد داشته ولی با این حال دختر فوق العاده شاد و پر انرژی و مودبی بودم و به کسی بی احترامی نمیکردم و حدودا سه سالی هست که دیگه با خانوادم زندگی نمیکنم و با مادر پدرم هستم حدودا نه ماه پیش با اقایی اشناشدم که از نظر رفتاری ودرک و انتقال حسه خوب بهم خیلی نزدیکیم بعد ازحدود سه ماه متوجه متاهل بودن وبچه دار بودنشون شدم خیلی اذیت شدم خیلی تلاش کردم ازهم جداشیم که قبول نکرد الان خیلی عذاب وجدان دارم از نظر روحی اصلا خوب نیستم خیلی پرخاشگرشدم الان هم میخوام نباشه و به زندگیش برگرده هم نداشتن و نبودنش اذیتم میکنه خیلی اصرار دارم بره سراغ زندگیش اما شده با گریه و خواهش تمنا باز باعث میشه کوتاه بیام واقعا بریدم لطفا کمکم کنید


مشاور (علی محمد صالحی)

با عرض سلام و احترام، وقت شما هم بخیر و شادی.
ببینید وقتی دو نفر جنس مخالف، با هم ارتباط عاطفی پیدا میکنن، با توجه به اینکه بعد از مدتی عواطف اونها به تعبیری در هم ضرب میشه، جدایی و تفکیک این عواطفِ در هم ضرب شده، سخت و دشوار میشه، اما ناممکن نیست و با کمی سعی و تلاش و استقامت امکان پذیره. علاوه بر اینکه این ارتباط پیامدها و عواقب نامناسبی هم برای اونها در پی خواهد داشت، که از جمله این پیامدها و عواقب: اضطراب، تشویش، احساس نگرانی و فشار روانی است. چون معمولاً در این گونه رابطه‏ها وجود افکاری چون احساس گناه، ترس از والدین، تلاش برای پنهان داشتن این رابطه، خیال ازدواج، نگرانی از تهدید به فاش کردن رابطه توسط یکی از طرفین، ترس از دست دادن فرد مقابل و...، باعث ایجاد برخی تعارضات درونی و اضطراب های مستمر در فرد میشه. پیامدهای خود این اضطراب هم، بهم ریختگی ذهنی و فکری است که ممکنه مانع جدی برای انجام فعالیتهای کاری و تحصیلی و غیره باشه، یا همانطور که شما اشاره کردید باعث پرخاشگری یا مسائل ناراحت کننده دیگه بشه.
اما در هر حال کاری که شما میتونید انجام بدید اینه که در قدم اول خود شما واقعا نسبت به عواقب و پیامدهاش نامناسبش به یقین برسید و بخواید تمومش کنید، و تا وقتی که خود شما واقعا به یقین کامل نرسید و مردد باشید نمیتونید تمومش کنید، مرحله دوم بعد از اینکه خود شما به نتیجه رسیدید که میخواید چی کار کنید، اینه: بدون اینکه به اون آقا بگید بیا تمومش کنیم یا هر چیزی، فقط بتدریج و آروم آروم از او فاصله بگیرید، یعنی هم از جهت عاطفی و هم از جهت فیزیکی، از او دور بشید، از جهت عاطفی یعنی اینکه کم کم کلمات سرد در ارتباطات بکار ببرید، کلمات عاطفی و گرم استفاده نکنید، به ابراز عواطف او سرد جواب بدید و...، از جهت فیزیکی هم اگر مثلا هر روز چند بار با هم ارتباط داشتید این ارتباط رو کم کنید و مثلا یک بار در روز داشته باشید، و ارتباطات تلفنی یا غیر تلفنی رو بتدریج کم کنید.
شما مطمئن باشید اگر از جهت عاطفی و فیزیکی از او فاصله بگیرید اون هم بتدریج سرد میشه و از شما فاصله میگیره. نکته بعد اینکه شما این فاصله گرفتن از این آقا رو، نه بخاطر اینکه اون زن و بچه داره، انجام بدید، بلکه در درجه اول بخاطر آرامش و آینده خودتون انجام بدید، و در درجه بعد بخاطر دیگران. چون در شرایط فعلی اگه این ارتباط رو ادامه بدید، آخرش به کجا میخواد برسه؟؟؟، این آقا که زن و بچه داره، دو حالت داره یا بعد از یکی دو سال حاضر میشه همسرش رو طلاق بده و با شما ازدواج کنه، که در اینصورت چنین مردی قابل اعتماد نیست که حاضر شده همسرش رو طلاق بده، چه معلوم بعد از ازدواج با شما، شما رو طلاق نده، یا اینکه حاضر نمیشه همسرش رو طلاق بده، خب در اینصورت آینده شما چی میشه؟ چند سال بسرعت میگذره، نه شما میتونید با این آقا ازدواج کنید نه میتونید با شخص دیگه ای ازدواج کنید، چون از جهت عاطفی و ذهنی درگیر مرد دیگه ای هستید و به همین راحتی آینده شما تباه میشه و در این مدت هم همش میبایست فشار روانی و عصبی رو تحمل کنید و مثل الان پرخاشگری و نشانه های دیگه رو، بروز بدید. اما اگه تصمیم درست بگیرید و بتونید مقاومت کنید، هم آرامشتون رو بدست میارید و هم آینده تون رو حفظ میکنید.
موفق و شاد و سربلند باشید

بیشتر بخوانید:
راهکارهایی برای تقویت اراده