ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 20 ساله )

سلام . پیشاپیش از اینکه قضاوتم نمی کنید متشکرم. من سالها قبل در اوایل نوجوانی محبت پدرانه ی دندانپزشکمان که با مریض هایش مثل فرزندان خود، دلسوزانه رفتار میکند به دلم نشست.یه دوسال بعد که به نسخه قبلی که همیشه نگاه میکند چندتا بر چسب قلب چسباندن! با این کارم می خواستم او را از عشقم مطلع کنم. اما ایشان سر سنگین و متین ، پس از انجام ویزیت و تحوبل نسخه ، با گفتن در امان خدا مرا از مطبش بیرون کرد. البته علاقه و مشغولیت فکری ام به ایشان گاه در اوج و گاه فروکش میکند. سه سال بود فراموشش کرده بودم اما حالا که دندانم نیاز به ترمیم داشت و صد البته پزشک جدیدی انتخاب کرده ام، مراجعه به مطب دندان پزشک جدید، تداعی کننده ی تمام مهربانی های پزشک قبلی است! دوباره فکرم مشغول شده کمکم کنید


مشاور (خانم امانی)

با عرض سلام و احترام خدمت شما همراه محترم مشاورین راسخون !
اشتباهی که بسیاری از ما انسان ها با آن مواجه هستیم در تعریف عشق است و برای هر دل لرزیدنی و احساسی  لفظ عشق را به کار می بریم در حالی که بسیاری از این حالات و احساسات به وابستگی های  عاطفی مربوط می شوند که از کمبودهای ما در گذشته به خصوص دوران کودکی ما نشئت می گیرند . در دورانی که باید محبت را از خانواده و والدین خود دریافت می کردیم و بنا به دلایلی این اتفاق صورت نگرفته است به خصوص برای دختر خانوم ها این خلا  عاطفی در دوره کودکی از سوی پدر منجر به وابستگی هایی بدین گونه در دوره نوجوانی می شود. و با دیدن مردی که محبتی دارد به گفته خود شما دلسوزی پدرانه ذهن به این سمت می رود که کمبود عاطفه را با ابراز محبت به این فرد جبران کنید. و این مسئله در موقعیت های مختلف خود را نشان می دهد همان طور که اشاره کردید مواجه شدن با یک دندانپزشک تداعی کننده و یادآور مسایل گذشته شد و این طبیعی است و  وقتی با افرادی که ویژگی مشابهی با فردی که حس خوب و یا بدی در گذشته نسبت به او داشتیم ، مواجه شویم همان خاطرات و احساسات در وجود ما زنده خواهند شد و این احساسات عشق نیستند. در مورد شما این دو فرد در ویژگی دندانپزشک بودن یکسان و مشابه بودند و می توانند در موقعیت های دیگر با کسانی مواجه شوید که از نظر طاهری مشابه باشند و مجددا خاطرات یادآوری خواهند شد. افراد در دوره نوجوانی اسطوره سازی می کنند مثلا به یک فوتبالیست ، بازیگر ، پزشک به خاطر جایگاه اجتماعیش علاقه مند می شوند و در تخیلات خود، بودن با آن فرد را تصویر سازی می کنند و در ذهن خود آن فرد را از آن چه واقعا هست بزرگتر کرده همین امر موجب می شود آن ها به مطلوب نوجوان تبدیل شوند . در حالیکه آنها نیز مانند ما انسان های معمولی می باشند.  و اکثر افراد در محیط های شغلی جنبه مثبت خود را به نمایش می گذارند و احتمال دارد با خود واقعیشان متفاوت باشند و همین برخورد های توام با متانت و برخورد مناسب با ما ،  موجب می شود به غلط فکرکنیم که ما هم افراد خاصی برای آن ها هستیم و این در حالیست که آنها با تمام افراد ی که در محیط کاری خود و در مثال شما با همه بیماران خود با احترام برخورد می کنند. و در کل واقع بینانه به زندگی بنگرید و در صرفا در تخیلات به سر بردن که ویژگی دوران نوجوانیست راه به جایی نمیبرد و موجب می شود از واقعیت دور شده و وقت ما را تلف می کند. پیشنهاد می شود  حتی الامکان به پزشکان , اساتید و مشاورین خانم مراجعه کنید .
امیدوارم راهنمایی های بنده کمک کننده باشد ، موفق باشید

بیشتر بخوانید:

هیجانهای گوناگون در دوره ی نوجوانی