احساس افسردگی می کنم،چه کار کنم که از این حال دربیام و به زندگی عادی برگردم؟
ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 23 ساله )
با سلام و خسته نباشید...
من دو سال پیش متوجه شدم که یکی از پسران فامیل به من علاقه دارند این موضوع رو از حرکاتشون متوجه شدم...
بخاطر توجهاتشون به خودم من هم کم کم به ایشون علاقه مند شدم ولی هیچ وقت این...
مشاور (خانم ضیایی)
با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی. شرایط روحی که در آن قرار دارید را درک می کنم، ان شاالله صحبت هایم بتواند تا حدی حال شما را بهبود بخشد.
بیان کردین "دوسال پیش از روی رفتارهای یکی از پسرهای فامیل، متوجه ی علاقه یشان شدید ولی ایشان هیچ وقت علنا ابراز نکردن و الان هم با دختری در ارتباط هستند": گاهی اوقات ممکن هست بعضی آقایان بنا به دلایلی، به دختر خانمی زیاد توجه کنند و او را تحویل بگیرند و خانم هم پیش خود فرض کند که حتما ایشان منظوری دارد و به زودی به خواستگاری ام می آید و اینقدر در عالم تخیل، خود را با این فرد تصور می کند و از خودشان یک زوج خوشبخت می سازند که با او بهترین زندگی و آرامش را دارند ولی وقتی به خود می آیند در عالم واقعیت هیچ اتفاقی نیفتاده است و طرف مقابل هیچ اقدامی برای خواستگاری نکرده است بلکه وارد رابطه با فرد دیگری شده است. در حقیقت شما برای یک رابطه ای وقت و انرژی گذاشتید، که طرف مقابل هیچ اطلاعی نداشته و چه بسا احساسی نداشته باشد. و اینجاست که ناکامی و احساسات ناخوشایند به وجود می آید.
بیان کردین" حالت های افسردگی دارید و شور و حال سابق را ندارید":
- سعی کنید واقع بین باشید و افکار خود را به سمت حقایق و واقعیت ها سوق دهید. همه ما دوست داریم در دنیای افسانه ای زندگی کنیم که در آن همه چیز دقیقاً طبق برنامهمان پیش میرود و هیچ سختی و مشکلی وجود ندارد، اما زندگی واقعی اینطور نیست. تنها زمانی می توانیم برای ازدواج با فردی، فکر و خیال کنیم که ایشان به صورت رسمی پیشنهاد خود را مطرح کرده باشد. راستش اگر پسری واقعا قصد ازدواج با دخترخانمی را داشته باشد، در اولین فرصت پیشنهادش را محترمانه بیان می کند زیرا آقایان از اینکه مبادا برای فرد مورد نظرشان خواستگار بیاید هراس دارند. بنابراین از فردی که فقط با زبان بدن به شما ابراز احساسات می کند ولی برای به دست آوردنتان هیچ تلاشی نکرد بگذرید. البته درکتان می کنم فراموش کردن کسی که دو سال به فکرش بودید، دشوار است ولی باید به صورت منطقی با این قضیه برخورد کنید تا آسیب کمتری ببینید.
- گاهی اوقات ما اینقدر درگیر احساسات و عواطف می شویم که فقط خوبی ها و نقاط مثبت طرف مقابل را می بینیم و تصور می کنیم دیگر آدمی بهتر از این فرد وجود ندارد. لذا لازم هست نقاط منفی ایشان و مشکلاتی را که بعد از ازدواج، ممکن بود داشته باشید را برای خود یادآوری کنید این گونه منطقی تر می توانید به این قضیه نگاه کنید. مثلا ایشان از نظر اعتقادی یا فرهنگی به خانواده ی ما نمی خورد و... در واقع برای یک ازدواج موفق علاوه بر عشق و علاقه، موارد بسیار مهم دیگری وجود دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد.
- بهتره از نظر هیجانی کاملا تخلیه شوید. یک نامه برای خودتان بنویسید و تمام حرف هایی که توی دلتان هست و هیچ وقت نتوانستید به او بگویید را بدون سانسور، روی برگه بیارید. مثلا حرف هاتون میتونه حول اینکه در حقم بد کردی، نامردی، چرا باهام اینطوری رفتار کردی .... همه را در این نامه بنویسید تا چیزی در دلتان باقی نماند و حسابی تخلیه شوید.
- سعی کنید وقت های مرده و خالی کمتر داشته باشید، بهدنبال فعالیت جدیدی باشید که تا به حال به آن نپرداختهاید و میتواند حس های جدیدی در شما ایجادکند و بسیاری از انرژیهایتان را تخلیه کند، و دیگر فرصت نکنید ساعت ها غرق در افکارتان شوید. مثل ورزش کردن که در بهبود حال شما بسیار موثر است.
- خوشبین باشید و به توانایی ها و نقاط مثبت خودتان توجه کنید و سعی کنید با تکیه بر افکار و خودگویی های مثبت، اعتماد به نفس و خودارزشمندی تان را بالا ببرید. مثلا به جای اینکه با خود بگویید، «من عشقم را از دست دادم»، فکر کنید «من الان مجردم! کلی فرصت های خوب در انتظارم هست یا افراد شایسته و سزاوارتر لیاقت من را دارند».
- و در نهایت، چون درگیری های عاطفی همراه با هیجانات مختلف از قبیل غم، خشم، اضطراب و .. هست و همچنین با توجه به اینکه اکثر مواقع خلق پایینی دارید، بهتر است برای تسریع بهبودی به روانشناس مراجعه کنید.
به امید لحظات شاد برای شما دوست گرامی
بیشتر بخوانید:
افسردگی چیست و چگونه می توان با آن مقابله کرد؟
بیان کردین "دوسال پیش از روی رفتارهای یکی از پسرهای فامیل، متوجه ی علاقه یشان شدید ولی ایشان هیچ وقت علنا ابراز نکردن و الان هم با دختری در ارتباط هستند": گاهی اوقات ممکن هست بعضی آقایان بنا به دلایلی، به دختر خانمی زیاد توجه کنند و او را تحویل بگیرند و خانم هم پیش خود فرض کند که حتما ایشان منظوری دارد و به زودی به خواستگاری ام می آید و اینقدر در عالم تخیل، خود را با این فرد تصور می کند و از خودشان یک زوج خوشبخت می سازند که با او بهترین زندگی و آرامش را دارند ولی وقتی به خود می آیند در عالم واقعیت هیچ اتفاقی نیفتاده است و طرف مقابل هیچ اقدامی برای خواستگاری نکرده است بلکه وارد رابطه با فرد دیگری شده است. در حقیقت شما برای یک رابطه ای وقت و انرژی گذاشتید، که طرف مقابل هیچ اطلاعی نداشته و چه بسا احساسی نداشته باشد. و اینجاست که ناکامی و احساسات ناخوشایند به وجود می آید.
بیان کردین" حالت های افسردگی دارید و شور و حال سابق را ندارید":
- سعی کنید واقع بین باشید و افکار خود را به سمت حقایق و واقعیت ها سوق دهید. همه ما دوست داریم در دنیای افسانه ای زندگی کنیم که در آن همه چیز دقیقاً طبق برنامهمان پیش میرود و هیچ سختی و مشکلی وجود ندارد، اما زندگی واقعی اینطور نیست. تنها زمانی می توانیم برای ازدواج با فردی، فکر و خیال کنیم که ایشان به صورت رسمی پیشنهاد خود را مطرح کرده باشد. راستش اگر پسری واقعا قصد ازدواج با دخترخانمی را داشته باشد، در اولین فرصت پیشنهادش را محترمانه بیان می کند زیرا آقایان از اینکه مبادا برای فرد مورد نظرشان خواستگار بیاید هراس دارند. بنابراین از فردی که فقط با زبان بدن به شما ابراز احساسات می کند ولی برای به دست آوردنتان هیچ تلاشی نکرد بگذرید. البته درکتان می کنم فراموش کردن کسی که دو سال به فکرش بودید، دشوار است ولی باید به صورت منطقی با این قضیه برخورد کنید تا آسیب کمتری ببینید.
- گاهی اوقات ما اینقدر درگیر احساسات و عواطف می شویم که فقط خوبی ها و نقاط مثبت طرف مقابل را می بینیم و تصور می کنیم دیگر آدمی بهتر از این فرد وجود ندارد. لذا لازم هست نقاط منفی ایشان و مشکلاتی را که بعد از ازدواج، ممکن بود داشته باشید را برای خود یادآوری کنید این گونه منطقی تر می توانید به این قضیه نگاه کنید. مثلا ایشان از نظر اعتقادی یا فرهنگی به خانواده ی ما نمی خورد و... در واقع برای یک ازدواج موفق علاوه بر عشق و علاقه، موارد بسیار مهم دیگری وجود دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد.
- بهتره از نظر هیجانی کاملا تخلیه شوید. یک نامه برای خودتان بنویسید و تمام حرف هایی که توی دلتان هست و هیچ وقت نتوانستید به او بگویید را بدون سانسور، روی برگه بیارید. مثلا حرف هاتون میتونه حول اینکه در حقم بد کردی، نامردی، چرا باهام اینطوری رفتار کردی .... همه را در این نامه بنویسید تا چیزی در دلتان باقی نماند و حسابی تخلیه شوید.
- سعی کنید وقت های مرده و خالی کمتر داشته باشید، بهدنبال فعالیت جدیدی باشید که تا به حال به آن نپرداختهاید و میتواند حس های جدیدی در شما ایجادکند و بسیاری از انرژیهایتان را تخلیه کند، و دیگر فرصت نکنید ساعت ها غرق در افکارتان شوید. مثل ورزش کردن که در بهبود حال شما بسیار موثر است.
- خوشبین باشید و به توانایی ها و نقاط مثبت خودتان توجه کنید و سعی کنید با تکیه بر افکار و خودگویی های مثبت، اعتماد به نفس و خودارزشمندی تان را بالا ببرید. مثلا به جای اینکه با خود بگویید، «من عشقم را از دست دادم»، فکر کنید «من الان مجردم! کلی فرصت های خوب در انتظارم هست یا افراد شایسته و سزاوارتر لیاقت من را دارند».
- و در نهایت، چون درگیری های عاطفی همراه با هیجانات مختلف از قبیل غم، خشم، اضطراب و .. هست و همچنین با توجه به اینکه اکثر مواقع خلق پایینی دارید، بهتر است برای تسریع بهبودی به روانشناس مراجعه کنید.
به امید لحظات شاد برای شما دوست گرامی
بیشتر بخوانید:
افسردگی چیست و چگونه می توان با آن مقابله کرد؟
مشاوره مرتبط
تازه های مشاوره
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}