ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 18 ساله )

من دختر ۱۸ سالم که با اقایی کاملا نجیب و متین رابطه دارم حدود یه سال و نیمه. ایشون واقعا منو دوس دارن منم ایشونو. اما خانواده من چند ماهی هست که از این رابطه باخبر شدن و گفتن که تمومش کنم. فکر میکنن این اقا لاته که با من دوستی کرده.
لز طرفیالانسن ازدواج من نیس.ما میخوایم چند سال بگڋره بعد ازدواج کنیم. حالامشکل اینجاست گه ایشون اگه بیاد خواستگاری خانواده من میفهمن که رابطمو تموم نکرده بودم و گفتم گه ادرس ندارن. اما دارن.
نمیشه فراموشش کرد.فقط بگین اون اقا چی بگه؟ بگه چجوری پیداش کردم؟
من الان دارم برای کنکور میخونم ایشالا یه رشته خوب میخوام. ایشون همتو دفتر بیمه کار میکنن. سی سالشونه. من نمیتونم با خانوادم در بیفتم اخه قبلا هم با اقایی رابطه داشتم و اون اقا لز من سواستفاده کرد و رفت. بگین چیکار کنم؟


مشاور (احسان فدایی)

با عرض سلام و تقدیم احترام خدمت شما پرسشگر محترم! ارتباط شما با ما گویای این است که در صدد انتخاب مسیر صحیح هستید و امیدواریم ما نیز راهنمای خوبی برایتان باشیم.
نیاز به ازدواج و برقرار کردن روابط عاشقانه با جنس مخالف با رسیدن به سن بلوغ و جوانی به طور طبیعی در آدمی به وجود می آید. هدف از این احساس پاک و مقدس که خداوند در انسان قرار داده، تشکیل زندگی سالم و تربیت فرزندان صالح و بقای نسل بشر و رسیدن به آرامش و تکمیل انسان است. بسیاری از جوانان، خصوصا دختران، به دلیل نداشتن اطلاع کافی از این احساس انسانی، هنگامی که به این مرحله از زندگی می رسند، دچار سردرگمی می شوند و نمی توانند احساساتشان را کنترل کنند. البته شرایط نامناسب جامعه هم این مشکل را تشدید می کند. خواهر محترم، واقعیت این است که دوستی قبل از ازدواج نمی تواند ازدواج خوب و موفقی را رقم بزند مگر اینکه شناخت کافی حاصل شود و شناخت کافی از طریق گفتگو، تحقیق و مشاوره پیش از ازدواج حاصل می شود. از طرفی ارتباط با جنس مخالف مانند هم صحبت شدن، شوخی و خنده، نگاه کردن، حتی اگر به بهانه های درسی و کاری باشد، مناسبترین موقعیت برای افتادن در دام شیطان است. حتی دختری مانند شما که از خانواده مذهبی است ، وقتی به سن بلوغ می رسد که از یک طرف از درون احساسات خاصی پیدا می کند، تعجبی ندارد که گرفتار عشقی ناخواسته شود که تمام فکر و زندگی او را مختل کند. انتخاب همسر باید بر اساس ملاک ها و معیارهای صحیح و عقل پسند باشد. کسی که می خواهد ازدواج کند ابتدا باید ببیند آمادگی و موقعیت آن را دارد یا نه، سپس در مورد ویژگی های همسر آینده اش فکر کند و معیارهای اصلی را کشف کند؛ در مرحله سوم باید بکوشد تا افرادی را در نظر بگیرد که بهترین و بیشترین معیار همسر خوب را دارا هستند. این سه مرحله از اصول اساسی ازدواج است و باید رعایت شود. اگر می بینیم هر روز آمار طلاق در بین زوج های جوان بالاتر می رود به خاطر این است که اصول فوق رعایت نمی شود و بلکه ازدواج بر پایه احساسات زودگذر جوانی بنا می شود. معلوم است که اگر چنین چیزی پایه زندگی شد با سرد شدن آن زندگی نیز سرد می شود. آیا اکثر کسانی که در زندگی به بن بست می رسند و به ناچار از یکدیگر جدا می شوند از ابتدا با هم سرد بودند؟ اگر درباره زندگی آنها مطالعه کنید خواهید دید که زندگی را با چه عشق سوزانی شروع کردند ولی چون زندگی شان غیر از عشق، پایه و هدف دیگری نداشت، سرد و خاموش شد. زیرا عشق و دوستی اگر قبل از شناخت متقابل بیاید چشم اندیشه را کور می کند و جلوی تصمیم صحیح را می گیرد. اما مسئلة مهم در این شرایط اختلاف سنی زیاد شما با ایشان است. طبق تحقیقات، بهترین اختلاف سنی بین دختر و پسر برای ازدواج 3 تا 6 سال می باشد. که با لحاظ این این تفاوت سنی، زن و شوهر تفاهم بیشتری خواهند داشت و در نحوه تفکر، زندگی و سلایق، اشتراک بیشتری خواهند داشت و زمینه اختلاف سلیقه و به تبع آن اختلافات زناشویی کمتر می گردد. در صورت اختلاف سنی زیاد یعنی اینکه پسر اختلاف سنی فاحشی نسبت به دختر داشته باشد مشکلاتی از جمله، عدم تفاهم کافی و عدم درک متقابل و اختلاف سلایق به وجود می آید. از نظر ما به همین دلیل این ازدواج نمی تواند تفاهم زیادی را پی ریزی نماید. لذا بهتر است شما نیز ایشان را فراموش نمایید چون درست است که فعلا علاقه ای سرشار دارید ولی بعد از ازدواج متوجه می شوید حوصله همسرتان ضعیف بو ده است و با او تفاهم ندارید. به هر حال اگر هم در نهایت تصمیم به ازدواج با ایشان داشتید اگر هم خانواده تان اعتراضی به آدرس داشتن خواستگار داشتند شما می توانید شما بگویید که شاید آدرس را از جای دیگری به دست آورده اند و بگویید این طبیعی است اگر پسری دختری را بخواهد برای پیدا کردن آدرس او از هر تلاشی دریغ نمی کند ولی عرض کردیم که اصل این ازدواج به خیر و صلاح شما نیست.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

رضایت خانواده ها در ازدواج