شقایق ( تحصیلات : لیسانس ، 36 ساله )

بنام خداوباسلام .خانم قربانی من سوالی باکد2461448067پرسیده بودم زحمت کشیدیدجواب دادید.دست گلتان دردنکند.خانم قربانی شمافرمودید{حکایت الان شما همین حکایت چشم داشتن به شوهر فرد دیگه ست}من هیچ وقت چنین اجازه ای ازلحاظ وجدانی به خودم نمیدهم اگرمیکردم به این سن نمیرسیدم .این اقاباخانوادهاش به صورت رسمی به خانه ماخواستگارامدند.تحقیقمان کردن.گفته دوساله دادگاهیم زنم بچه دارنمیشه طلاقش میدم چه توباشی چه نباشی به خونه نمیاورم به اون خاط من پیگیرازدواج بااوبودم اگه زندگی داشت وبمن خواستگارنمیامدمن اوراازکجامیشناختم .......حالا بنظرشماخداناکرده من خانواده مردم رابهم میزنم این اقایک سال بعدترک زنش به خواستگاری من امده شناخت قبلی نداشتیم ..........دوم اینکه فرمودیدمن مطمن هستم این اقا زن قبلیش رادوست نداره شمااز کدوم دلایل به این قضیه پی بردید......خیلی ممنونم


مشاور (خانم قربانی)

سلام بر شما همراه گران قدر و عزیز سایت راسخون. دوست عزیز، ابتدا از اظهار لطف شما تشکر میکنم و باید بگم که هدف بنده و همکارانم کمک به شما در زمان نیاز شماست ، امیدواریم در این راستا موفق عمل کرده باشیم. دوست نازنین من، در پاسخ به شما باید بگم، که علت بیان این جمله،( "حکایت شما...") از جانب من، مشاهده همین عذاب وجدان درونی تون نسبت به این اقا و همسرش بود و اینکه همش به دنبال این بودید که ایا این اقا واقعا علاقه به همسرش داره یا نه؟ و... البته این مطلب حاصل برداشت من از پیامها و اطلاعاتی بود که خودتون در اختیارم گذاشتید، تجربه بنده هم به عنوان مشاور، در این راستا بی تاثیر نبود. از انجایی که شما صراحتا عنوان کردید به این آقا علاقه مند شدید و.. ، و باتوجه به اعتراف خود اقا به عدم طلاق همسرش به جهت پرداخت نکردن مهریه، و مسلم بودن همسرداشتن این فرد به لحاظ قانونی وعرفی، در مجموع این جمله درست است؛ ولی این مطلب هیچ اسائه ادبی به شان وشخصیت شما محسوب نمیشه و دلیل بر بی وجدانی شما و یا خدای نکرده ورود خودخواهانه به زندگی این اقا نیست؛ کاملا واضح و مبرهن است که شان شما، به عنوان فرد خودساخته و سختی کشیده، اجل از این مطلب بوده و خواهد بود. تنها دلیل بیان صریح این واقعیت هم تقاضای شما برای مشخص شدن تکلیف تان در ادامه این ارتباط بود زیرا که عنوان داشتید در منتظر ماندن یا نماندن برای این اقا، مردد هستید. به عبارت دیگر، ادعای بنده در بیان این جمله، بیان عریان و صریح مطلب بودو باتوجه به ادامه تردید های شما در پیامهای متعدد، لازم بود تا برای جلوگیری از اطاله این دودلی و رسیدن به تصمیم قطعی، شفاف تر به شرایط عمل خود توجه میکردید تا بتونید تبعات هر نوع تصمیمی رو راحت تر قبول کنید و این برای شما بهتر بود. شما هیچ خانواده ای رو بهم نزدید و این اقا هم مختار بوده با توجه به نیاز ها و شرایطش، دست به اقدامات مطلوب مدنظر خودش بزنه و به خواستگاری شما یا هر فرد دیگه ای بره. و حالاهم شما مختارید با توجه به شرایط موجود، تصمیم بگیرید که دراین مورد راهنمایی های لازم رو دریافت کردید.
در پاسخ به قسمت دوم سوال شما، باید بگم که من طبق اطلاعات دریافتی از شما و ترکیب اون با تجارب و علم روانشناسی پاسخ میدهم؛ این پاسخ هم از همین قاعده تبعیت کرده و البته هر عقل سلیمی، میتونه به این نکته پی ببره. من یک سوال از شما دارم، اگر چیزی رو دوست داشته باشید، از او فرار میکنید یا به سمت او میرید؟؟؟! در نهایت مجددا تکرار میکنم اگر علاقه شما، باعث جواب مثبت به این ازدواج خواهد شد( تا زمانی که طلاق بین اونها واقع نشده)، حتما باید درنظر داشته باشید که در حال ازدواج با فرد متاهل هستید و درستی و نادرستی و تبعات این تصمیم هم فقط با خود شماست. توصیه میکنم بیشتر از این در جزییات تکراری خرد نشوید و به تصمیم قطعی برسید.
موفق و پیروز باشید.

بیشتر بخوانید:
مهارت های زندگی ؛ مهارت تصمیم گیری