ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 30 ساله )

با سلام و خسته نباشید. تقریبا دو سال است ک با دختری وارد رابطه شدم ک ایشون 20 سالشه. خیلی دوسش دارم.قبل از اونم با کسی در رابطه نبودیم. به شدت دوسش داشتم و بعد از مدتها بهش ابراز علاقه کردم و با اصرارم وارد رابطه با من شده. البته با حفظ حدود حریم شخصی. حتی شده پارسال 7 ماه از نزدیک ندیدمش چون بدون اجازه خانوادش نمیاد بیرون.دوریش برام خیلی سخته. ما با هم روزهای بد هم داشتیم روزهای خوب هم داشتیم. قهر و آشتی هم زیاد داشتیم. در محیط محل زندگی ما طوری است که من دوس داشتم زنم چادری باشهولی ایشون دوس نداره. خیلی هم برام مهم نیست ک حتما چادری باشه. مانتو مناسب هم بپوشه خوبه. البته ایشونم حجابش خیلی خوبه و مانتویی هست. فقط یه چیزی خیلی آزارم میده اینه که ایشون توی عروسی مختلط جلوی نامحرم میرقصه و هر چی من میگم رضایت ندارم، ایشون میگه من اینجوری بار اومدم و دوس دارم برقصم. حتی تهدید به جدایی هم کردیم ولی زیر بار نمیره. آخه شمن دوس ندارم زنم بجز برای من برای مرد دیگه رقص کنه. برام عذاب آوره به شدت. همین الانم عروسیه دختر عموشه و دیشبتوی مراسم حنابندون بخاطرم نرقصید و آخر شب هزار مرتبه به خودم فحش دادم ک جلوشو چرا گرفتم. انقد گریه و زاری کرد که من فک کردم خدایی نکرده سکته میکنه. امشب گفتم برو هر جور خودت راحتی. ولی ته دلم سر سوزن راضی نیستم.و حتی موجب انزجار و نفرت در من میکنه. از درون آتیش میگیرم که نگاه نامحرم به رقص همسرم بیوفته و توی دلش لذت ببره.خواهش میکنم کمکم کنید. من خیلی خاطرشو میخوام. دختر پاک و نجیب و خوش اخلاق و فهیم و خانواده دارییه


مشاور (احسان فدایی)

با سلام و سپاس از همراهی شما با مشاورین «راسخون»، از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب نمودید سپاسگزاریم.
ازدواج یکی از مهمترین تصمیماتی است که هر جوانی باید در زندگیش بگیرد و اگر در این انتخاب و تصمیم بسیار مهم درست و منطقی عمل کند آینده روشنی را برای خود رقم زده است و الا تا آخر عمرش خودش را سرزنش می کند که چرا ... .لذا با توجه به اهمیت این امر لازم است که فرد تمام تلاش خودش را بکند تا انتخاب مناسبی داشته باشد. نکته دیگر اینکه در امر ازدواج نباید قبل از انتخاب، عاشق و دلباخته ‏ی کسی شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر) البته علاقه در حدّی که انگیزه‏ای شود برای انتخاب اشکالی ندارد بلکه لازم است اما اگر این علاقه تبدیل به عشق شد مشکلات زیادی از جمله فقدان شناخت درست و واقع بینانه از طرف مقابل را به دنبال خواهد داشت ؛ زیرا روح حاکم بر این گونه احساسات و علاقه مندی ها، عشق‏ ورزی کور است نه خردورزی. پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است. امام علی علیه السلام می‏فرمایند: «حبّ الشّیء یعمی و یصمّ»، دوست داشتن چیزی انسان را کور و کر می کند. در حالی که تصمیم‏ گیری درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تکیه بر عقلانیّت و خردورزی ممکن است. چنین علاقه مندی هایی راه عقل را مسدود و چشم واقع بین انسان را کور می‏سازد و اجازه نمی‏دهد تا یک تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود. برادر گرامی! شما فردی را برای ازدواج انتخاب نموده اید که اولیات دینی را قبول ندارد  و نمی توانید با او در این مسائل به تفاهم برسید. او اصلا اعتقادی به حرمت رقص ندارد و گویی در این مسئله لاابالی است. ایشان در حد و اندازه شما نیست و شما نباید به او دل ببنیدید زیرا نه تنها خودش همراه خوبی برای شما در زندگی نیست بلکه فرزندان متدینی هم به جامعه تحویل نخواهد داد. در حقیقت اعتقادات هر فرد درون مایه وجودی او را مشخص کرده و «تضاد» در اعتقادات تنش ها و اختلافات زیادی در روابطی همچون زندگی مشترک ایجاد خواهد کرد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز در این زمینه می-فرمایند: «مرد مۆمن، کفو و همتای زن مۆمن است؛ و مرد مسلمان، همتای زن مسلمان.» (وسائل الشیعه، ج14، ص44.)
به هر حال، میزان پایبندی به اعتقادات دینی و باورهای مذهبی نقش مهمی در استحکام و پایداری ازدواج و خانواده ایفا می کند و پرواضح است که اختلافات اعتقادی ممکن است مشکلات متعددی در زمینه سبک تربیت فرزند، شیوه زندگی، فعالیت های اوقات فراغت، نوع روابط و معاشرت ها و پوشش به وجود آورد؛ زیرا عقاید دینی، بخش مهمی از فرهنگ و ذهنیت یک فرد را در جامعه ما تشکیل می دهند. قاعده کلی آن است که همسر آدمی باید همان گونه که حق است تربیت شده باشد نه آنکه مثلا در منزل شوهر بخواهد تربیت شود؛ زیرا تجربه نشان داده آنهایی که همسر مناسب و تربیت یافته انتخاب نموده اند در ادامه زندگی با مشکل مواجه می شوند چه رسد به آنکه شوهری بخواهد همسرش را در منزل خود( بر اساس شاخصه های مورد نظرش ) تربیت نماید؛ لذا بهتر است وضعیت فعلی طرف مقابل را دیده و به این دل خوش نکرد که مثلاً بعد از ازدواج مسأله حل گردد.
برای انتخاب همسر تنها یک شرط اساسی و کلی وجود دارد و آن کفویت است. کفویت یعنی همتایی که در خصوص شما می توان گفت باید به گونه ای باشد که زندگی زن و شوهر در یک راستا و هم جهت باشد. مانند اینکه هر دو اهل ایمان و معتقد به رشد معنوی باشند و در تخالف و ضدیت با هم نباشند، زیرا در این صورت مزاحم هم خواهند بود.  پس مسأله اعتقادات را جدی بگیرید و از این موضوع راحت عبور نکنید. ضمن اینکه تربیت کردن شخص بعد از عقد یا در زندگی مشترک کار طاقت فرسایی است. بنابر این توصیه می نماییم فردی را انتخاب نمایید که از لحاظ دینی با شما هم کفو باشد. در این ازدواج تأمل نمایید و به صرف علاقه اکتفاء نکنید.
و نکته آخر اینکه شما هنوز هیچ نسبتی با او ندارید تا بتوانید جلوی رقص یا کارهای دیگر او را بگیرید پس گناه او برای خودش نوشته می شود و حتی شما حق داشتن غیرت هم هنوز ندارید. پس بیایید و با یک تفکر عمیق خودتان را از مهلکه ای که در آن افتاده اید و فردی بی دین نجات دهید.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

معیار اصولی و متناسب برای ازدواج