ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 27 ساله )

سلام و خسته نباشی خدمت جناب دکتر.اینجانبه دختری 27ساله هستم که وسواسی فکری دارم و تا حالا هم چندین روانپزشک و روانشناس رفتم اما متاسفانه درمان نشدم من وسواسی سر مرگ و میر مثلا"
مثلا فکری می اومد جلو نظرم می گفت اگر اب بخوری (اب رو از اب تصفیه ای می خریدیم که مادرش مرده بود)بعد اذان،مادرت می میره منم باید تا اذان می گفت همش می گفت بابا ما پولش می دهیم هیچ قانع نمی شد ذهنم اگه یه روز اذان نمی دیدم تا اذان بعد اب نمی خوردم از برج 2 تا الان اینطوریم نمی دونم چکار کنم بعضی وقتا مجبورم می کنه که خودم اذان بگم که اره اگه بعد اذان از اب تصفیه بخورم بعد فلان کار مثلا عصری برم بازار مادرم می میره بعضی وقتا یادم می رفت و از اب تصفیه می خوردم بعد عذاب وجدان می گیرم

🌺خواهش می کنم کمکم کنید خیلی حال و روزم خرابه🌺


مشاور (احسان فدایی)

با سلام و سپاس از همراهی شما، از این که ما را امین خود دانستید کمال تشکر وقدردانی را داریم. ما قدر ارتباط با شما را می دانیم. احساس شما را می‌فهمیم و می‌دانیم که تحت هجوم افکار وسواسی قرار می‌گیرید و توان مقابله با آنها را ندارید. وسواس یکی از اختلالات روانی است که نه تنها در جامعه ما، بلکه در همه جوامع بشری اعم از مذهبی و غیر مذهبی به صورت آشکار و نهان وجود دارد؛ بنابراین، تنها شما به این مشکل مبتلا نیستید، افراد زیادی از مشکل وسواس رنج می‌برند. آنچه مهم است و باید توجه داشته باشید برنامه ریزی در جهت رفع آن است.

وسواس همان گونه که از نامش پیداست حالتی است در انسان که باعث وسوسه انگیزی می‌شود. در اصطلاح اهل لغت، حدیث نفس است، ‌یعنی کلامی که در باطن انسان است و نیروی بی‌ ریشه ولی قوی است که به واداشتن انسان به ارتکاب عملی و یا بازداشتن او از انجام دادن امری می‌پردازد.در مورد وسواس شما که افکار مرگ است، روان‌شناسان تحقیقات زیادی در این باره انجام داده و معتقدند ترس از مرگ تا حدودی کاملاً طبیعی است؛ زیرا می تواند در تنظیم رفتار انسان نقش مثبت داشته باشد. یعنی باعث می‌شود که بر اعمال و رفتار خود نظارت و کنترل داشته باشیم؛ اما باید توجه داشت که گاهی دید ما نسبت به بعضی مسائل تغییر می کند و از حالت طبیعی خارج می‌شود. مانند رفتن به خیابان که اگر از حد طبیعی خارج شود به نوعی مرضی محسوب می شود یا در سئوال شما بحث از دست دادن مادر یا دیگران نمود دارد. نوع نگرشی که نسبت به مرگ بر شما غلبه پیدا کرده غیر طبیعی و ناهنجار است که به صورت سدّی در راه زندگی در آمده و مانع رشد و ادامه زندگی تان شده است. پیرامون درمان مشکلی که مطرح فرمودید برای بررسی دقیق نحوه شکل‌ گیری این ترس لازم است از گذشته شما و نقطه شروع این مشکل اطلاع دقیقی داشته باشیم؛ اما در حال حاضر امکان چنین بررسی وجود ندارد و به‌ همین جهت توصیه می‌کنیم در رفع آن از مشاور یا روان‌ درمانگر ماهر و با تجربه کمک بگیرید.

اما راهکارها:

1 . سرکوب نکردن افکار: درساعت مشخصی در روز مثلا نیم ساعت در یک اطاقی آرام و ساکت نشسته و به افکار وسواسی به خواست خود اجازه دهید به ذهن خطور کنند. وقتی افکار وسواسی به ذهن آمدند، با صدای بلند فرمان ایست داده شود، به این ترتیب که یک مچ بند پلاستیکی به دست بسته شده، افکار وسواسی را به ذهن خود آورده شود، وقتی افکار وسواسی به ذهن آمدند، با کشیدن مچ بند و رها کردن آن بر دست دستور توقّف افکار وسواسی صادر شود.

2. جا به‌ جایی اندیشه: اندیشه‌ های غیر ارادی و وسواسی را نادیده گرفته و با انتقال ذهن و فکر به افکار عالی و مناسب برای ساختن آینده، عمل جایگزینی را انجام شود. به جای افکار مزاحم، افکار مناسب و سازنده را جایگزین کنید.

3. از ورزش غافل نشوید. سعی کنید ورزش منظم را جزو برنامه های رسمی روز قرار دهید و هر روز حتما 20 دقیقه نرمش کنید.

4. با افکارتان دوست شوید: سعی کنید از افکارتان فرار نکنید و بالعکس با آن‌ها دوست شوید. برای این‌ کار در جای خلوتی نشسته و لحظاتی با خود فکر کنید، ابتدا موقعیت‌هایی را در ذهن خود مجسم کنید که برای شما کاملاً خوشایند است و هیچ اضطرابی از شرایط آن ندارید. پس از آن، موقعیت‌ها و صحنه‌ های هجوم افکار را در نظر بگیرید، سپس تصور کنید موقع برخورد با دیگران است و شما بدون هیچ اضطرابی آنچه پاسخ اصلی و قانع کننده بوده را ارائه داده‌ اید و هیچ مشکلی در شما ایجاد نمی‌شود. آن‌وقت می‌بینید که هیچ گونه اضطرابی در شما ایجاد نشد.وقتی چندین بار تمرین کردید و موقعیت‌هایی را که کمتر تهدید کننده است، در ذهن خود تصور نمودید، این آمادگی روحی در شما ایجاد می‌شود که در ذهن خود تصور کنید که راحت و بدون دردسر می توانید کارهایتان را انجام می‌دهید.

5. یکی از تکنیک‌های موثر در این باره اینست که کشی به مچ خود ببندید و با شروع خیالپردازی و فکر به آن موضوع آن کش را کشیده و رها کنید طوری که اندک سوزشی بدستتان وارد شود آنگاه شروع به شمارش معکوس نمایید مثلا یک عدد پیچیده مثل 6589234 را انتخاب کنید و سعی نمایید هفت هفت تا از آن کم کنید تا به صفر برسید.

6. استفاده از تکنیک حواست را جمع کن: این شیوه ممکن است ظاهراً ساده به نظر بیاید، ولی در عین حال بسیار مؤثر است. هنگامی که حواستان پرت می شود و ذهنتان سرگردان است، مرتب به خودتان هشدار دهید که حواست را جمع کن. این روش کم کم سبب می شود تمرکز شما در درس افزایش یافته و افکار کمتر به سراغتان بیایند.

7. یکی از بهترین راه های غلبه بر افکار مزاحم، تنها نبودن و جابجایی مکانی است، یعنی به محض شروع افکار، مکان خود را تغییر دهید. سعی نمایید خیلی تنها نباشید، خصوصا در مواقع هجوم افکار خیالی، زیرا تنهایی بهترین محرک برای ایجاد افکار خیالی می باشد. قبل از شروع این خیالات خودتان زمینه بروز آن را از بین ببرید.در پایان توصیه می کنیم به اعمال عبادی و از جمله نماز که عالی ترین دستور برای رفع مشکلات روانشناختی است، پایبند باشید و سعی کنید ارتباط خود را با خدای خود قطع نکنید.

موفق و پیروز باشید.