ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 24 ساله )

با سلام
من چند سالی هستم به یک دختر خانم علاقه مند شدم یعنی هم فامیل هستن و هم مادر معرفیش کرد . طی این چند سال بارها با انجام استخاره مانع انجام خواستگاری شد(مادرم). و الان ان دختر خانوم نامزد کرده اند و مشکل من اینه دچار افسردگی شدم و احساس تنفر میکنم از خودم ... و اینم بگم که اون دختر خانوم منو هم دوست داشتن و تا دیشب که باز هم نگاه های دزدکی و معنا داری میکرد در مهمانی. لطفا راهنماییم کنید.


مشاور (احسان فدایی)

با عرض سلام و تقدیم احترام خدمت شما پرسشگر محترم! ارتباط شما با ما گویای این است که در صدد انتخاب مسیر صحیح هستید و امیدواریم ما نیز راهنمای خوبی برایتان باشیم.

برادر گرامی!

زندگی ما انسان ها همواره دارای فراز و نشیب ها، پیروزی و ناکامی ها و حوادث تلخ و شیرین است و شاید لذت زندگی نیز به همین مسائل جورواجور و رنگارنگ و تلخ و شیرین باشد. اگر زندگی یکنواخت بود و همه چیز بر وفق مراد، همه ما دچار خستگی، کسالت و دلمردگی می شدیم. بنابراین برخی ناکامی ها و شکست ها نعمت است و باعث تنوع در زندگی ما و در عین حال موجب تنبه و بیداری. علاوه بر این که چه بسا خیلی از چیزها که ممکن است ما آن را به عنوان شکست تلقی کنیم و برای ما ناخوشایند باشد اما در واقع خیر ما در آن بوده است و خداوند نیز به این حقیقت اشاره می‌کند و می فرماید: چه بسا شما از چیزی کراهت دارید ولی خیر شما در آن نهفته است و چه بسا از چیزی خوشتان می‌آید ولی چیزی جز، شر برای شما در پی نخواهد داشت و علت این مطلب نیز بدین خاطر است که علم ما نسبت به حقایق و حوادث زندگی قاصر است و این محدودیت علمی موجب می شود بسیاری از واقعیت ها را خوب درک نکنیم و از تجزیه و تحلیل صحیح آنها عاجز باشیم از این رو نباید به صورت ظاهری حوادثی که در زندگی ما رخ می دهد فقط توجه کنیم و سطحی نگر باشیم. یکی دیگر از جنبه های مثبت شکست‌ها این است که حداقل به عنوان یک تجربه می تواند برای ما مفید باشد و در واقع با بررسی علل آن یک سکوی پرش برای دستیابی به پیروزی های بعدی قرار گیرد. از ویژگی های انسان های سالم و بهنجار اینست که خود را در بن بست های زندگی قرار نمی دهند و اگر چیزی را از دست دادند برای همیشه ماتم نمی گیرند. آنچه گذشت، گذشته است و نباید غصه آنرا خورد بلکه باید از فرصت های زمان حال بهترین و بیشترین استفاده را نمود. گفتنی است نیازهای عاطفی و غرایز دیگر در ایام جوانی، آدمی را به سوی «دوست داشتن و عشق ورزیدن» سوق می‏دهد که البته این یک امر طبیعی و غریزی است و کمتر می‏توان راهی برای گریز از آن پیدا کرد.آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایی بر احساسات و پرهیز از مخاطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاری‏های مختلف روحی و جسمی دچار سازد.حال چه باید کرد؟ به علاوه،راهکارهایی  پیشنهاد می شود که رعایت آنها ممکن است مفید باشد:

1. به جنبه های آرمانی شدة فرد مورد علاقة خود فکر کنید و بکوشید فرد را دوباره واقع بینانه ارزیابی کنید.

2. به ویژگیهای فرد مورد علاقه بیندیشید. به جنبه های منفی وی که آن را نادیده گرفته بودید، توجه کنید.

3. از دوستان نزدیک خود درباره فرد مورد علاقه خود بپرسید.ازآنها بخواهید ویژگیهای مثبت و منفی او را ذکر کنند. با شنیدن ویژگی های مثبت و منفی از دیگران، مطمئناً به تدریج دیدگاه واقع بینانه ای پیدا خواهید کرد.

4. به خود فرصت بدهید. انتظار نداشته باشید که در مدت زمانی کوتاه بتوانید با فرآیند فقدان وجدایی مقابله کنید. تحمل جدایی و شکست در رابطه عاطفى به زمان نیاز دارد. باید بین شش ماه تا یکسال به خود فرصت بدهید.

5. دنبال جایگزین نگردید. برخی جوانان برای مقابله با شکست عاطفی به دنبال سوژه جدیدی هستند که آن را جایگزین فرد سابق نمایند. این کار معمولاً بدون شناخت کافی ازطرف مقابل صورت می گیرد و نتیجة آن افتادن در دام عاطفی دیگری خواهد بود که بر مشکلات فرد می افزاید. تجربه نشان داده است که این روابط نیز معمولاً به شکست می انجامد.

6. دیدگاه خود را وسیع تر کنید. اگر نگرش خود را به شکست عاطفی وسیع تر کنید متوجه قدمت این مشکل مى شوید که از بد و پیدایش بشر وجود داشته است. به عبارت دیگر این پدیده همیشه بوده و خواهد بود و شما اولین و آخرین فرد مبتلا به این موضوع نیستید.

7. اگر اعتقاد مذهبی دارید و به این نکته معتقدید که ّمشیت الهی در وقوع بسیاری از رویدادها و اتفاق ها تأثیرگذار است، توجیه فقدان وشکست مطمئناً کار دشواری نخواهد بود. خواست الهی حتماً با حکمت همراه است و باید به رضای خداوند، رضایت داد.

موفق باشید.