ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 33 ساله )

با سلام. پسر 4/5 ساله ای دارم. حدود ۱سال است که به دلیل شغل همسرم به شهر دیگری مهاجرت کرده ایم. پسرم با پسر همسایه مان دوست صمیمی شده اند و چون همیشه در حال رفت و آمد به خانه یکدیگر بودند من همیشه به او می گفتم داخل کوچه نمانند و یا اگر میخواهند به خانه همدیگر بروند یکی از بزرگترها آنها را برسانند و می گفتم ممکن است کسی آنها را بدزدد. پسر همسایه مان هم به دروغ گفته یک بار او را دزدیده اند. حالا مدتی است پسرم خیلی می ترسد و کارهایی که قبلا انجام میداده را دیگر انجام نمیدهد و میگوید میترسم. حتی اگر داخل حال باشیم و وسیله ای از اتاقش بخواهد به من میگوید بیاورم. همیشه فکر میکند دزد می آید یا داخل اتاق ها چیزی هست. دیگر حتی زنگ در همسایه را هم نمی زند و از من میخواهد این کار را برایش انجام دهم و وقتی در را باز کردند با حالت دو وارد خانه شان میشود. ترس او به حدی شده که تقریبا هر شب، نصفه شب به اتاق ما می آید و کنار ما میخوابد در صورتی که از حدود 1/5 به راحتی جدا می خوابید. با این ترس او چگونه برخورد کنم که از بین برود؟ و از طرف دیگر به دلیل دزدی کودکان کمی هم ترس از تنها بیرون رفتن و داخل کوچه ماندن داشته باشد. با تشکر


مشاور (خانم ضیایی)

با سلام و احترام خدمت شما مادر گرامی. بیان کردین "پسر چهارو نیم ساله ای دارید که می ترسد کسی او را بدزدد و این ترس هایش به ترس از تنها خوابیدن هم رسیده": در ابتدا باید علت و ریشه های ترس پیدا شود تا بتوان آن را درمان کرد. کودکان چون هنوز مغز آن ها به اندازه ی کافی رشد نکرده، نمی توانند فرقی بین تخیل و واقعیت قرار دهند. از نظر فرزند شما بچه دزد یک آدم ترسناک یا هیولا یا جن و پری هست که خیلی راحت می تواند به منزل و اتاق کودک، زیرتخت، کمد، دسترسی داشته باشد و به او آسیب برساند.
- مادر عزیز، کودک شما در سنی هست که نیاز به حمایت و مراقبت دارد و طبیعتا کار عقلانی است که او را لحظه ای در کوچه رها نکنید و حتی رفت و آمد با همسایه و اطرافیان هم بهتره با حضور خود شما انجام شود که از هرگونه آسیبی در امان باشد. از طرفی، کنترل شدید و نگرانی زیاد هم، این پیام را به کودک منتقل می کند که دنیا ناامن هست، تو نمیتونی لحظه ای تنها زندگی کنی و ممکن است هر لحظه اتفاق وحشتناک بیفتد. در واقع باید به کودکان آموزش داد که مراقب خوشان باشند و همراه غریبه و کسی که نمیشناسند جایی نروند. ترساندن کودک شیوه ی تربیتی نامناسبی است که بار هیجانی منفی زیادی بر روان کودک میگزارد. در صورتی که بسیاری از مفاهیم را می توان با بیانی نرم تر و ملایم تر که قابل درک و فهم برای کودک باشد برای او آموزش داد.
- استفاده از قصه و بازی با محتوای جدایی از مادر، بسیار می تواند راهگشا باشد. بازی‌‌های ساده‌ای مانند قایم با شک، می‌‌تواند فرزند شما را به رفت‌ و آمد‌هایتان عادت دهد، از زمان کمتر و مکان نزدیکتر شروع کنید که بچه اعتماد کند و آرام آرام مکان را دورتر کنید که زمان بیشتری طول بکشد که کودک شما را پیدا کند و هر جا احساس کردید کودک دارد پریشان می شود می توانید با صدا، او را به طرف خود هدایت کنید.
- به حرف هایش گوش کنید، به احساساتش احترام بگذارید و از به کار بردن جملاتی مثل تو بزرگ شدی و نباید بترسی و خجالت بکش و...... استفاده نکنید. این یعنی نفی احساسات؛ به جای آن احساس را تایید کنید؛ مثلا بگویید می دانم می ترسی؛ درکت می کنم و....
- نقش پدر را در تربیت او پررنگ کنید. در نظر کودک، پدر مظهر شجاعت، قدرت و اقتدار هست و تقویت رابطه ی پدر و پسری و داشتن یک پشتوانه ی محکم باعث دلگرمی فرزند شما هست. بنابراین لازم هست بخشی از بار تربیتی او را به پدرش بسپارید. و در نهایت، با توجه به اینکه ترس های فرزندتان فراگیر شده، لازم هست حتما به روانشناس کودک مراجعه کنید تا درمان شود.
با آرزوی موفقیت برای شما