ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 18 ساله )

سلام،خسته نباشید،من یه دوست صمیمی دارم،تقریبا صمیمی که با هم برای کنکور داریم طبق یه برنامه درس میخونیم،اون یه دوست صمیمی داره که تازگیها باهاش دوست شد،اون یخ سال کوچیک تر از ما هست،هر۳تامون داخل یه مدرسه هستیم،من و دوستم داخل یه کلاس هستیم،الان طوری شده که احساس میکنم با اون صمیمی تر هست،بیشتر به اون پیام میده،زنگ های تفریح بیشتر وقتش رو با اون میگذرونه،من بیشتر اوقات بهش محبت میکنم اما اون همش دور و بر دوسش هست،البته رفتارش با من خوبه،اما نه به خوبی با اون،حالا طوری شده که همش خودم رو با اون مقایسه میکنم، اگه اون بود اون طوری رفتار نمیکرد،یا اگه اون بود اینو بهش میگفت و ....
الان هم طوری شده با اینکه کنکور چند ماه دیگه ست ولی اصلا تمرکز درس خوندن ندارم،خیلی ارامشم رو بهم زده،یه پیام که میدم منتظر میمونم تا جواب بده،اسم دوستش رو که میاره میره رو اعصابم.اخه جالبه اول با من صمیمی تر بود ولی حالا حس میکنم بیشتر سمت اون گرایش داره،تو رو خدا کمکم کنید. حداقل ارامش داشته باشم بتونم درس بخونم،به نظرتون باهاش چه طور رفتار کنم؟ممکنه کم کم دیگه از من خوشش نیاد و ارتباطمون خیلی کمرنگ بشه؟


مشاور (خانم قربانی)

من هم عرض سلام و خداقوت دارم خدمت شما همراه نوجوان سایت راسخون
از رابطه دوستی خود صحبت کردید رابطه ای که فکر میکنید رو به سردی گراییده یا در شرف کم رنگ شدن است و دلیل ان را ورود فردی دیگر در بین خودتان میدانید. همین مسئله سبب حساسیت شما به رفتار دوست تان شده و تمرکزتان را کاهش داده است. دوست نوجوان من، به نظر میرسد وابستگی عاطفی شما بسیار زیاد است که البته مقداری از ان با توجه به ویژگی های دوره رشدی تان قابل توجیه بوده و می توان ان را طبیعی قلمداد کرد. توجه به همسالان و برقراری روابط صمیمانه با انها از ویژگی های بارز و برجسته نوجوان است و با توجه به جنس زنانه و شخصیت، این فاکتور پررنگ تر میشود و در ادامه با مهارت اموزی و سپری شدن نوجوانی، به تعادل میرسد. برای حل این مسئله لازم است که به نکات ذیل توجه کنید:
- هر فردی مختار است که روابط و دوستان خود را تعیین نماید و ما نمی توانیم فردی را مجبور کنیم تا طبق میل ما رفتار نماید. پس معقولانه این است که نسبت به رفتار دوست تان و توقعات خود منطقی تر برخورد کنید و زمانی که حس حسادت یا به شما دست میدهد این نکته را به خود یاداور شوید.
- اینکه فردی به سراغ شما نیاید و یا از شما فاصله بگیرد، در چنین وضعیتی، اوست که از نعمت همراهی با شما محروم می شود، پس نباید نگران بی توجهی دیگران نسبت به خود باشید. قدر خود را بدانید و ارزش خود را نادیده نگیرد، این فاصله گرفتن ها، به هیچ وجه به معنی بی ارزشی شما نیست.
- همانطور که خودتان اشاره کردید ، دوستتان تغییر رفتار محسوسی، نسبت به شما نشان نداده است و این افکار شماست که این رابطه را از دست رفته می بیند و نگران از دست دادن جایگاه خود است و سبب نشخوار فکری و از دست رفتن تمرکزتان شده است. پس در افکار خود کمتر غوطه ور شوید و در زمان هجوم افکار انها را جدی نگیرید و بپذیرید که انها واقعیت ندارند. برای این کار از ذهن گردانی و قطع افکار بهره بگیرید. مثلا یک شی را برداشته و سه دقیقه به توصیف جزییات ان بپردازید.
- سعی کنید که با دیگر هم کلاسی ها و یا همسالان خود نیز در ارتباط باشید و صمیمیت و ارتباط خود را معطوف به یک نفر نکنید تا در چنین مواردی احساس تنهایی ننمایید.در کل تعداد مدارهای ارتباطی خود را توسعه دهید.
- رابطه با والدین تان را توسعه دهید و سعی کنید مدت زمانی را در شبانه روز به طور مرتب، با انها صحبت نمایید.
- بر روی رفتار مستقلانه تمرین نمایید ، مثلا تلاش کنید تا هر روز یک ساعت بدون دوستتان درس بخوانید .
- روی اعتماد به نفس و ارتقاء عزت نفس سرمایه گذاری نمایید.
- مهارت های ارتباطی و اجتماعی را اموزش ببینید و ان را جدی بگیرید.
- اگر در تصمیم گیری ها نیازمند تایید دیگران هستید و یا علاقه دارید که همیشه تحت راهنمایی دیگران باشید،  تنهایی سبب اضطراب شما میشود، مراجعه به روانشناس یا مشاور مجرب را در راس برنامه های خود قرار دهید تا مشکل تان به صورت جدی تر تشخیص و درمان شود.
شاد و سلامت باشید.