ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 28 ساله )

من دو سال پیش یکی از همکارانم بهم پیشنهاد ازدواج دادن بعد از اینکه دیدن نظرم مثبته بهم گفتن که یه بار ازدواج کردن و دارن جدا میشن البته عقد بودن. ازم خواست توی این مدت باهاش در ارتباط باشم تا هم رو بشناسیم. کم و بیش با هم صحبت میکردیم تا که رسما جدا شدن و بعدش با خانوادشون اومدن خواستگاری نامزد کردیم. ولی توی همین زمان خانوادشون سر اینکه یه شب شام نموندم خونشون ناراحت شده بودن و به هم زدن خودش بهم گفت صبر کن تا باهاشون صحبت کنم و راضیشون کنم ولی هیچ کار نکرد و کلا ارتباطش رو بامن قطع کرد. صحبتی نبود و بعد از دو ماه که من عصبانی بودم از این شرایط بهم گفت که هنوز خودم رو پیدا نکردم. دارم پیش مشاور میرم. الان از اینکه هر روز می بینمش عصبی میشم چون بعد از این کارهایی که انجام داد متنفر شدم ازش فقط گاهی وقتها من رو بهچالش میکشه و توی پروفایل عکس دل تنگی و مخاطب خاص میزاره که اینکارش رو واقعا درک نمیکنم. ممنون میشم راهنماییم کنید.


مشاور (خانم قربانی)

با سلام و ادب خدمت شما همراه گرامی سایت راسخون
با توجه به اظهارات تان، قاطعیت نامزدتان همانند شما نبوده و این مسئله میتواند ناشی از طلاق ایشان باشد. طلاق تا زمانی که به پذیرش برسد، نیازمند سپری کردن زمان است و توصیه میشود فرد بلافاصله به برقراری ارتباط جدید اقدام ننماید. اشتباه هر دو این بوده که نه تنها به این نکته توجه نکردید بلکه حتی پیش از اتمام جدی رابطه قبلی، رابطه خود را ایجاد نمودید.
 قصد سرزنش ندارم اما دانستن این نکات سبب میشود اکنون با اگاهی مسایل تان را بپذیرید. توصیه من این است که تجربه های خود را غنیمت شمرید و با اقتدار این ارتباط را کنار بگذارید و توجهی به عکس العمل های عاطفی ایشان( عکس ها و..) نداشته باشید. در زمان مراجعه وی نیز با صراحت بیان کنید که در صورت خواستگاری رسمی و همراهی خانواده به وی فکر خواهید کرد. در گام بعدی راه های تماسی را با وی مسدود کرده و حتی شماره ایشان را پاک کنید و از چک کردن پروفایل ها بپرهیزید. به خواستگاران دیگر خود فکر کنید و در محیط کار نیز با خود مرور کنید که او اکنون فقط یک همکار است ، البته برای این کار نیاز دارید هم ایشان و هم خود را ببخشید.
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید.