ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 28 ساله )

سلام. من دختر ۲۸ ساله ای هستم که فوق لیسانسم را از دانشگاه دولتی گرفته ام و عقد هستم چند ماه دیگر هم عروسی من است. خواهر بزرگترم از زمانی که بچه بودم گند اخلاق بود طوری که در جامعه کمرو بود ولی به سبب حمایت های پدرم از او در خانه همیشه ریاست میکرد و مرا آزار میداد. من ۷ سال از خانواده دور بودم و در شهرهای دیگر دانشجو بودم وقتی درسم تمام شد و به خانه برگشتم خواستگار خوبی برایم امد و با او عقد کردم و خواهر بزرگترم که مجرد است هر روز من را آزار می داد. برای مثال زمانی که نامزدم به دیدنم می امد میوه های یخچال را خالی میکرد تا مبادا من برای نامزدم میوه ببرم در حالت عادی و زیر لب فحش می داد و به کوچکترین بهانه ای پرخاشگری میکرد هر چه به او محبت میکنم فایده ندارد همیشه خوراکیهایم را با هم میخوریم اما بسیار بی چشم و رو است. روز تولدش برایش هدیه خریدم منتی نبود اما خوبی را خیلی زود فراموش میکند و بسیار بد دهن است دیگر تحملش را ندارم به من میگوید خرج تو با ما نیست حق نداری از وسایلی که بابا خریده استفاده کنی! چند ماه دیگر عروسیم است اما تا ابد که پدر و مادر زنده نیستند برای خودم بابت داشتن این خواهرم متاسفم. برخی میگویند چون خواهرت مجرد است حسادت میکند بارها به خواهرم گفتم اگر میخواهی خواستگار مناسبی داشته باشی دست از این اخلاقت بردار هیچ مردی حاضر نیست با زن گند اخلاقی ازدواج کند ولی کو گوش شنوا!!! خواهرم‌ هر روز در خیابان با پسرهای مختلف و چه بسا بزرگتر از خودش دوست میشود و نمیدانم عاقبتش چه خواهد شد...


مشاور (خانم قربانی)

سلام و درود بر شما همراه گرامی سایت راسخون.
پیام تان را خواندم. سعی کردم از زاویه دید شما به این مطالب بنگرم و با شما هم احساس شوم. شرایط مساعدی را تجربه نمی کنید. دوره نامزدی، دوره ساختن خاطرات خوب زندگی هر فردی است. طبیعتا رفتارهای خواهرتان باعث شرمندگی شما نزد همسرتان میشود و امدن او را به کامتان تلخ میکند. حق دارید که از خواهرتان برنجید. در کنار همه اینها به نظر میرسد که دختر بسیار مهربانی هستید و دلسوز خواهرتان. او را دوست می دارید و میخواهید که او نیز ازدواج موفقی داشته باشد. خوب است در کنار این همه مهربانی ها، گاهی خود را جای او بگذارید، او نیز شاید همانند شما دوست داشت که در این شرایط سخت زندگی بتواند تحصیلات عالی داشته و موفق باشد، به ازدواج برسد و از تنهایی خلاصی یابد. اگر او همانند شما به ازدواج خوبی میرسید شاید دیگر به دنبال هیچ پسری نمیرفت و خود را به انها دلخوش نمیکرد. جا دارد که او را درک کنید و فقط به او محبت نمایید. محبت نامشروط و بدون نصیحت و توقع. خانواده انتخاب هیچ کس نیست پس هنر شما سازگاری با انهاست تا بتوانید روح خود را بزرگ کنید و عاقل تر شوید. قدردان داشته ها و نعمت های خود باشید و با بخشیدن کسانی که شما را ازار میدهند، خود را اسوده کنید و به ارامش برسانید.
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید