ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

سلام. دختری۲۲ساله هستم. حدود۲سال و۹ماه است که عقد کرده ام و بنا به دلایلی که مهمترین آن خلاف کردن همسرم و سوءسابقه دار شدن او هست، تصمیم به جدایی دارم. سن همسرم۲۴سال است. ما در رابطه با ازدواج درست عمل نکردیم و حتی مشاوره هم نرفتیم. از همان چند ماه اول متوجه تفاوت هایمان شدم و همیشه در تلاش بودم که در رفتارها و اخلاقیات او تغییر ایجاد کنم ولی تلاش هایم به دعوا و بحث کشیده میشد و بی نتیجه بود. در این دو سال نتوانستیم همدیگر را خوب درک کنیم و هیچ وقت همسرم حاضر نمیشد در مورد مسائل مهم با همدیگر گفتگو کنیم. خود رای بود و خیلی از رفتارهایی که باعث ناراحتی من میشد.حالا که تصمیم گرفتم جدا شوم بعضی اوقات که با او گفتگویی دارم یا با خودم فکر میکنم، احساس عذاب وجدان به من دست میدهد. مشکل او عدم درک شدن از طرف خانواده و توی سری خوردن از کودکی اش است و شاید همین ها باعث به راه اشتباه رفتن او شده. ادامه ی زندگی برای هر دوی ما درست نیست و اتفاقاتی که به وجود آمده باعث شده اعتمادم از بین برود و دل خوش به این زندگی نباشم. همه میگویند بیشتر فکرکن،موقع ازدواج چشم بسته عمل کردی حالا چشم بسته عمل نکن.خانواده ام همراهم هستن و هیچ اعتمادی به ادامه ی زندگی من ندارند. چگونه با حس عذاب وجدانم مقابله کنم؟ به آینده ی او بدبینم فکر میکنم انقدر ضعیف است که نتواند با این شکست دوام بیاورد ولی از طرفی من هم نمیتوانم زندگی ام را نابود کنم. چیکارکنم؟ تصمیم درستی گرفته ام یا نه؟


مشاور (خانم قربانی)

با سلام و احترام خدمت شما همراه گرامی سایت راسخون.
با توجه به دلایلی که عنوان کردید قصد جدایی دارید و حتی در توضیح خود یک نکته مثبت را اشاره نداشتید. این یعنی خودتان به نتیجه کامل رسیده اید و تردید از جانب خودتان نیست. صاحب تردیدها دیگرانی هستند که مسئله طلاق برایشان تلخ و ناخوشایند است. شخصا با موضوع طلاق و هدایت به سوی ان مخالف هستم اما این شما هستید که باید در متن زندگی تان پر از شور و نشاط حضور یابید و ان را با همه بالا و پایین هایش مدیریت نمایید. وقتی در همین ابتدای زندگی هیچ انگیزه و دلیلی برای شروع ان ندارید، چگونه میتوان شما را به ادامه زندگی تشویق کرد؟ اشاره به عذاب وجدان و ریشه مشکلات نامزدتان و کمبود های خانوادگی، حس انسان دوستانه شما را نشان میدهد این که به هر حال شما در عقد او هستید و به حکم همان عقد و پیمان، در دل شما مهر ایجاد شده است و اینکه حدود سه سال است که با او همراه هستید. شما اگر یک سال با یک نفر هم اتاقی شوید و حتی با او مراوده هم نداشته باشید، به دلیل مجاورت، باز نگران او خواهید بود. اما در هر حال این دلسوزی و عذاب وجدان دلیل کافی برای ادامه زندگی نیست. زندگی نیاز به انگیزه ها و تناسبات و علاقه و مهارت دو طرفه دارد که با حس کنونی شما قابل مرتفع شدن نیست. عذاب وجدان خود را کنار بگذارید و از نگاه ترحم امیز به او بپرهیزید. او یک مرد است و نیاز به اقتداری دارد که از جانب شما باید تامین باشد. این ترحم اجازه اقتدار بخشیدن و در نتیجه همسر شایسته شدن را به شما نخواهد داد.
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید.