ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 22 ساله )

با سلام و خسته نباشید. سه ماه عقد بودم و شش ماهه که ازدواج کردم. ماه اول عقد توی کیف شوهرم ناس دیدم ماه دوم قرص ترامادول دیدم و به روش نیاوردم. ماه سوم هم ناس بود هم ترامادول که دیگه بهش گفتم که اینها توی جیبت چیکار میکنه چرا پنهان کردی چرا با زندگیمون اینجوری میکنی و ایشون گفت ناس رو که چند ساله استفاده میکنم و نمیتونم بذارم کنار ترامادول رو هم چون رباط پام پاره شده و درد داره فقط یه دونه خوردم. بهم قول داد که دیگه نمیخوره ولی هر بار که گفتم بیا بریم واسه پات دکتر حاضر نشد بیاد حتی بهش گفتم واسه عمل پول نداشتیم طلاهام رو میفروشیم عمل کن ولی نیومد دکتر. ازدواج کردیم یه بار من رو اورد خونه مامانم و خودش رفت. من هم که بهش شک داشتم پشت سرش به بهانه اینکه چیزی جا گذاشتم برگشتم خونه تا برگشتم دیدم داره شیره میکشه. دنیا رو سرم خراب شد کلی باهاش حرف زدم کلی اشک ریختم که چرا داره با من و خودش اینکار رو میکنه باز هم زیر بار نرفت و گفت واسه پام بوده و قسم خورد که دیگه دفعه اخرش بوده تکرار نمیشه. من هم به ظاهر باورش کردم از اون موقع چهار ماه میگذره چیزی دیگه ندیدم جز ناس ولی گاهی میفهمم لباسهاش بوی مواد میده ولی به روش نیاوردم. نمیدونم باید چیکار کنم راهنماییم کنین به خانواده ش بگم حرفمو باور نمیکنن از طرفی هم شوهرم بفهمه به بقیه گفتم دعوا حسابی درست میکنه به کسی نگم بین خودمون بخوام حل کنم انکار میکنه تا میام حرف بزنم میگه من معتاد نیستم تو بهم اعتماد نداری و دعوامون میشه. تو رو خدا بهم بگین چیکار کنم دارم دیوونه میشم؟ ممنون


مشاور (خانم قربانی)

با سلام و احترام خدمت شما همراه گرامی سایت راسخون. من هم خداقوت عرض میکنم.
اعتیاد یعنی وابستگی. وابستگی به مواد مخدر، قلیان، سیگار، اینترنت، خواب، دارو و... . تشخیص اعتیاد همسرتان حداقل برای بنده امکان پذیر نیست اما با توجه به توضیحات تان مشخص است که شما او را معتاد میدانید فقط جرات افشاگری و اعلام ان را ندارید. در هر حال انچه باید مورد توجه قرار بگیرد این است که: شما نمیتوانید با تحت فشار قرار دادن همسرتان او را به ترک برسانید. خود اوست که باید اراده نماید و اقدام. ترک  اعتیاد نیز کار اسانی نیست و به دلیل عوارضش، تا زمانی که انگیزه قوی نباشد، موفقیت کامل حاصل نمیشود. از طرفی ترک اعتیاد به معنای ترک وابستگی ست. یعنی همین که فرد معتاد شدت مصرف خود را کاهش دهد و بتواند بدون مصرف هر روز زندگی عادی داشته باشد، او موفق است و مصرف گاه گاه برای او طبیعی خواهد بود. اما بدانید کنترل گری شما ، تهدید و ارعاب ها، فقط سبب پنهان کاری او میشود پس سعی کنید با او دوست شوید و در صمیمیت ایجاد شده انگیزه او را برای ترک فراهم سازید. در ادامه مسیر هم میتوانید از روانشناس کمک بگیرید. کمک های خانواده ایشان نیز مثمر ثمر خواهد بود اما نه برای ترساندن بلکه برای همراهی و انگیزه بخشی. پس از این اهرم نیز در مسیر درست استفاده کنید. از مچ گیری پرهیز کنید و سعی کنید با زبان محبت و اقتدار بخشی به همسرتان و تقویت بعد حمایتگری مردانه او، ذهن او را برای ترک اماده سازید.
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید.