ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 23 ساله )

سلام. خیلی خوشحالم جایی رو پیدا کردم میتونم مشکلم رو در میون بزارم. اول میخواستم بپرسم ببینم وسواس فکری گناهه؟ من مدتی میشه که مبتلا به وسواس فکری مذهبی شدید شدم به این صورت که در مورد قرآن و خدا نعوذ به لله فکرها و تصورات بسیار زشتی به ذهنم خطور میکن.ه راستش رو بخواید زمانی که دانش آموز بودم هر از گاهی این افکار به ذهنم می اومد که چند روز اول بسیار آزارم میداد ولی بعد از دو، سه روز که بهشون بی توجه بودم دیگه به ذهنم نمی اومدن. پیش خودم میگفتم چرا با این افکار بیهوده ذهنم رو خسته کنم؟ و بعدش از اینکه به این افکار ناخواسته فکر میکردم خندم میگرفت(ناگفته نماند که اون موقع دانش آموز بودم و مشغله فکری داشتم و فکرم فقط پیش درسم بود) ولی سال اولی که پشت کنکور موندم از دی ماه یهو این افکار به دوباره به ذهنم اومد اون موقع هم درگیر کنکور بودم هم درگیر یه چالش دیگه که یه کار اداری چند ساله بود که بعد از 3سال به نتیجه رسید(یعنی اینکه اگه دانشگاه دولتی راهم بدن در گروه انجام این کار اداری بود)و واقعا سر این کار اداری من ناراحتی عصبی گرفتم، خلا صه اون موقع دغدغه ی زندگی من درس و دانشگاه بود ولی از اون موقع تا الآن که سه ساله بخدا دغدغه ی اول زندگی من شده این افکار مذهبی که روز به روز بدتر شدن (نعوذ به لله بدترین چیزهایی که فکر کنید در مورد خدا)این افکار من رو از زندگی انداختن، خوشی رو ازم گرفتن، ازهیچ کاری یا کلا از زندگی لذت نمی برم، باعث شدن من دانشگاه دولتی نرم، افسردگی گرفتم، به خدا اینقدر این افکار توی ذهنم تکرار شده که این افکار توی ضمیر ناخود آگاهم موندگار شده. اصلا بعضی موقع ها فکر میکنم خودم دارم این افکار رو توی ذهنم نشخوار میکنم. هر چی قرآن توی خونه ست جمع کردم که یه موقع نبینم و این افکار وسواسی به ذهنم نیاد. موقع اذان تلویزیون رو خاموش میکنم، باور کنید وزن هم کم کردم ولی به خودم قول دادم امسال پرستاری قبول بشم و به آرزوم برسم. راهنمایین کنید لطفا. به نظر شما بهتر نیست پیش یه روانپزشک برم و دارو مصرف کنم؟


مشاور (احسان فدایی)

با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر محترم، امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم.

حالت رخ داده برای شما کاملا قابل درک است و خوب می‌ فهمیم که چقدر ممکن است این حالت برای شما سخت و سنگین باشد. امیدواریم با بصیرتی که دارید بر این مشکل فائق آیید. مسئله ای که با آن مواجه هستید وسواس فکری است و همانطور که می دانید وسواس همان‌ گونه که از نامش پیداست حالتی است در انسان، که باعث وسوسه انگیزی می‌ شود. در اصطلاح اهل لغت، حدیث نفس است، ‌یعنی کلامی که در باطن انسان است و نیروی بی‌ ریشه ولی قوی است که به وا داشتن انسان به ارتکاب عملی و یا بازداشتن او از انجام دادن امری می‌پردازد. وسواس از نظر روان شناسان، فکر، کلمه یا تصویری است که به رغم اراده انسان به هوشیاری وی هجوم می‌آورد، سازمان روانی را تحت سیطرة خود قرار می‌دهد و اضطراب گسترده‌ای را در فرد بر می‌انگیزد.

پرسشگر گرامی، شما انسان با ایمانی هستید و ناراحتی شما بخاطر این افکار نشان از ایمان شما دارد. افکاری که در ذهن شماست خواست شما نیست و تحت اراده و اختیار شما نیست بنابراین گناهی متوجه شما نیست. در روان شناسی به این افکار، افکار وسواسی و وسواس فکری گفته می شود. وقتی این افکار علی رغم خواست شما به ذهن تان می آید یعنی شما مرتکب گناه نشده اید و نباید احساس گناه داشته باشید. و لکن برای درمان این مشکل باید به یک درمانگر مراجعه کنید و بصورت حضوری تحت درمان قرار بگیرید، البته در ادامه نیز راهکارهایی را خدمت شما تقدیم می نماییم. راهکارهای درمان وسواس فکری:

1. عادت آموزی: عادت اموزی بر این انگاره استوار است که  که تمرین‌های اولیه باید به صورت مکرر، و پیش‌بینی پذیر، افکاری را در طی دوره لازم برای کاهش اضطراب بر می‌انگیزاند و در عین حال، هر نوع اجتناب نهفته و رفتارهای خنثی ساز را متوقف سازد. برای آنکه بتوان افکار را به‌طور مکرر و به شیوه‌ای پیش‌ بینی پذیر مطرح کرد، چند راهبرد وجود دارد:

الف) بازخوانی آگاهانه افکار: به معنای اینکه فکر را آزاد کنید و بعد آن را نگه داشته و مکث کنید. این کار را چند بار تکرار کنید.

ب) نوشتن فکر به‌ طور مکرر: افکار خود را به‌صورت مکرر دنبال یکدیگر یادداشت کنید.

ج) گوش دادن به یک «نوار لوپ» فکر با صدای خودتان. در این راهبرد فکر مزاحم و یا یک رشته از فکری ثابت را به مدت30 ثانیه ضبط کنید و بدون در نظر گرفتن افکار اجتنابی یا خنثی ساز به آن گوش دهید. پس از گوش دادن مکرر(حداقل ده مرتبه) در مورد افکار خنثی ساز یا اجتنابی افکار مزاحم به‌صورت مجزا بلند بلند گفتگو کنید. بطور مثال در مورد پرسشگر...

2. ایجاد وقفه در فکر: روش عمده دیگر به عنوان شقی در برابر عادت آموزی ایجاد وقفه در افکار است. هدف از ایجاد وقفه در فکر این است که راهبردی به‌ منظور کنار گذاشتن افکار فراهم بیاورید. برای این کار در محیطی آرام نشسته و اجازه دهید افکار وسواسی در ذهنتان حضور یابند. در زمان اوج ورود این افکار با صدای بلند به خودتان بگویید«بس‌ کُن» یا می‌توانید برای می‌توانید کش نازکی به مچ دست خود ببندید و با شروع افکار مزاحم، آن کش را بکشید و رها کنید تا اندک سوزشی در مچ دستتان ایجاد شود. 

3. انتخاب افکار خودآیند کلیدی: برای این کار سعی کنید از ده‌ها و صدها فکری که در طول هفته داشته اید فکری را انتخاب کنید که از همه مهم‌ تر است. گاهی می توانید  روی فکر خودآیند منفی که ممکن است در هفته آینده با آن مواجه شوید، کار کنید. این فکر باید همراه با عواطف و باورهای منفی باشد و جزء افکار بنیادین شما باشد. بعد از خودتان بپرسید که «آیا این فکر واقعا درست است» و «چه شواهدی وجود دارد که نشان دهد این فکر درست است؟» و«ممکن است من یک خطای شناختی داشته باشم؟» و «بهترین نتیجه چیست؟».

4. دور شدن از موقعیت‌های تولید افکار خودآیند منفی: معمولا افکار خودآیند منفی در موقعیت‌های خاصی به ذهن می‌آیند. مثلا فردی که از مرگ هراسان است با رفتن به قبرستان این ترس او افزایش می یابد و افکار آشفته ساز او بیشتر می گردند. برای این کار لازم است از موقعیت هایی که این افکار را تولید و به حرکت می اندازند مدتی دوری کنید. به‌ طور مثال اگر در اتاق خاصی این افکار بیشتر می شود محل خود را تعویض نمایید.

5. با افکار خود دوست شوید: سعی کنید با افکار منفی خود ارتباط برقرار کنید و اجازه ندهید قبح این افکار موجب آزار شما گردند. دوست شدن با این افکار شما را به سمت پذیرش و کاهش اثر آن سوق می‌دهد و موجب تقویت خوش‌بینی شما به آن‌ها می‌گردد در حالی که اجتناب از این افکار و فرار کردن از آن‌ها نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه سطح اضطراب آن را بالاتر خواهد برد.

6. مقابله با تصاویر ذهنی:

الف) تصاویر وسواسی را با تمرین ذهنی، کوچک و کوچکتر کرده تا پس از مدّتی کم کم محو شود؛ پس با فکر کمتر به مرگ این فکر در نظر شما کوچک‌تر می‌گردد.

ب) به جای توجّه به اصل تصویر به جزئیات تصویر ذهنی متمرکز شده و آن شکل جزئی و بی‌اه‌می‌ت را آن‌قدر بزرگنمایی کرده که اصل تصویر وسواسی از بین برود.

7. جا به‌ جایی اندیشه: اندیشه‌های غیر ارادی و وسواسی را نادیده گرفته و با انتقال ذهن و فکر به افکار عالی و مناسب، عمل جایگزینی را انجام شود. به جای افکار مرگ، افکار مناسب و سازنده را جایگزین کنید.

8.استفاده از تجسم در افکار: همه موقعیت‌هایی که ممکن است با رویداد افکار شما رخ دهد را فرض  و ثبت کنید. در این بین اگر فرض مثبتی وجود دارد برآن تکیه کنید و در غیر این صورت فرضیه‌های موجود را تعدیل کنید.  در این راهکار کاملا فعالانه برخورد کنید و اجازه ندهید اضطراب این افکار شما را تحت تاثیر قرار دهد.

9. مواجهه تدریجی با افکار: برای رویارویی با چالش‌های فکری سعی کنید از افکاری که درجه ضعیفی در ایجاد اضطراب دارند شروع کنید. برای رفع وسواس فکری تنش زدایی را از افکاری با سطح پایین اضطراب آغاز و به افکار درجه بعد برسید. این افکار را می‌توانید درجه بندی کرده و به آن‌ها نسبت به سطح اضطراب زایی‌شان نمره دهید. این حرکت تدریجی صورت خواهد گرفت و برای تصور آن به یک نردبان برای بالارفتن از پله‌های آن فکر کنید.

راهکارهای فوق را حدود یک ماه به کار بگیرید و نتیجه را به ما اعلام فرمایید.
موفق باشید.