ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 31 ساله )

سلام. مدتی هست به دلیل مشکل کم خونی بسیار بی حوصله و عصبی شدم. همسرم هم به جای اینکه با من‌ مدارا کنه اون هم بد اخلاق شده. طوری که دیروز من رو زد. واقعا انتظار نداشتم. اصلا باورم نمیشد. نمیتونم ببخشم. خیلی حالم بد شده از دیروز. دوست ندارم باهاش زندگی کنم فقط دارم‌ گریه میکنم.


مشاور (خانم قربانی)

با سلام و احترام خدمت شما همراه گرامی سایت راسخون.
بیماری خودتان سبب شده تا فضای رابطه متشنج شود و هم شما و هم همسرتان ناخواسته درگیر یک تنش و زد و خورد شوید. در زمانی که نیاز به آرامش و همراهی و همدلی از سوی همسرتان داشتید، او برخلاف انتظار شما عمل کرده و هضم ماجرا برایتان سخت است و فکر میکنید به آخر خط رسیده اید.
دوست عزیز، رفتار همسرتان با هر توجیهی، همچنان غیر قابل قبول است اما اظهار شما نیز به اندازه رفتار همسرتان، خطا خواهد بود. سعی میکنم حال شما را درک‌ کنم. اما سیر زندگی در اینجا و اکنون خلاصه نمیشود و جایز نیست بر اساس یک اتفاق تصمیم عجولانه اتخاد کنید‌. پیشنهاد میکنم ناراحتی و رنج حاصل از این اتفاق را بپذیرید و با خود همدلی نمایید. به پشتوانه روزهای خوب و در اندیشه اینده، رفتار همسرتان را بر اساس خستگی و یا هر چیز دیگری توجیه نمایید و با خود قرار بگذارید که او را ببخشید. روزهای خوب بودنتان و محبت و توجهی را که به شما داشته را با خود مکررا تکرار کنید تا کینه ان رفتارش از دل شما زدوده شود. با خود بگویید که بیماری خودتان و تبعاتش، سبب بزرگ‌ نمایی ماجرا شده. لذا تفسیر خود را مجددا ارزیابی نموده و سعی کنید مسئله را کوچکتر جلوه دهید‌‌. حتما برای درمان اقدام نمایید و بدانید فضای عصبانیت شما در تمام اطرافیان تان تاثیر خواهد داشت. حداقل اینکه آنها نگران شما هستند و همین نگرانی تشنج زاست. انتظاراتی که از همسرتان دارید، برایش به صورت مشخص و با مثال جزیی، بازگو کنید. تبعات رعایت ان را بازگو نمایید و پیشاپیش از همراهی و درک او سپاسگزاری کنید. سعی کنید قلق های همسرتان را بیابید و آنها را رعایت کنید. زمانی که همسرتان را در آستانه خشم و بروز پرخاشگری اش میبینید، سریعا فضا را ترک‌ نمایید.
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید.