ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 43 ساله )

سگلام و عرض ادب
من ی مدت کوتاهی ک با ی آقایی ازدواج کردم ک دوتا بچه داشت
خودم تجربه بچه دار شدن نداشتم خیلی مشکلات عدیده پیش اومد
این آقا همسرشان ازدست داده بودند
مشکل من اینه ک ما خانواده مذهبی هستیم ولی این آقا اولش خوب بود اما بعد ی مدتی بیخیال حتی واجبات مذهبی شد دختر و پسرشم ک اصلا اهل دین و مذهب نیستند کار این آقا هم همه هزینه ها رو تقبل نمی کنه و همیشه کسر میاد شغلش آزاده
من الان مدتیه ۲۰ روز اومدم خونه پدرم موندم چند بار میخواست بیاد دنبالم نگذاشتم
میشه راهنمایی کنید من کار اشتباهی کردم ؟
اصلا کار من چه تبعاتی داره اگه این نرفتن ادامه پیدا کنه
به نظر شما دونفر از نظر مذهبی همخوانی نداشته باشند باید طلاق گرفت ؟
من مشکلم یکی اینه ک باید این آقا بیشتر کار کنه و واجباتش و انجام بده


مشاور ( الهه سادات صالحی)

سلام به شما دوست گرامی .

متاسفانه با توضیحات اندکی که برای ما نوشته اید ، موضوع شما را درست متوجه نشدیم و هرگونه راهنمایی و پیشنهادی که بدهیم فاقد اعتبار خواهد بود .

برای ما بنویسید که ایا مسئله ی غیر مذهبی بودن همسر و فرزندانش شما را دچار مشکل کرده است ؟! رابطه ی شما با همسرتان و همچنین فرزندان همسرتان به چه شکل است و بچه ها در چه سنی هستند؟! چه مدت از فوت مادرشان می گذرد و مادر را چگونه از دست داده اند ؟! 

چه مدت از ازدواج شما می گذرد .نحوه ی اشنایی شما به چه صورتی بوده است؟! و همینطور پس از گذشت چه مدت زمانی پس از اشنایی تان ازدواج کرده اید .چه شناختی از ایشان و فرزندانشان داشته اید .ایا قبل از ازدواج اطلاعی از وضعیت مالی و درامد ایشان نداشتید؟!  ایا خودشان را فردی مذهبی به شما معرفی کردند و در واقعیت چنین نبوده اند ؟! 

فرمودید مشکلاتی وجود داشته است ..کمی بیشتر توضیح بدهید .این مشکلات حول چه موضوعاتی بوده است؟! 

ایا واقعا با بیشتر کار کردن مسئله و مشکل مالی حل می شود و ایا  همسرتان کم کاری و اهمال  می کنند  ؟! ایا مسئله ی مالی با بیشتر کار کردن ایشان حل می شود ؟! و اگر چنین است چطور ذهن خود ایشان  به این راه حل نرسیده است؟! 

از این دو مسئله که عبور کنیم ،.. بفرمایید چه دلایل دیگری سبب شده که  بیست روز است منزل مادر هستید و درخواست همسرتان مبنی بر بازگشت تان به منزل را رد کرده اید ؟!

به نظر می رسد از ازدواجی که کرده اید حس خوب و رضایت بخشی ندارید . این طور به نظر می رسد که تمایل زیادی به کنترل امور دارید .این طور به ذهن می رسد که احتمالا شما شاغل باشید .آیا  منظورتان از اینکه فرمودید حقوق ایشان به تنهایی برای گذران زندگی تان  کافی نیست ..مبین ان است که انتظار و توقعی مبنی بر هزینه کردن توسط شما و حقوق دریافتی خودتان  از سمت ایشان وجود دارد و این بر خلاف میل و خواسته ی شماست .؟!

بفرمایید حدسیات ما تا چه حد درست و یا نادرست است .

متاسفانه داده ها و اطلاعاتی که در اختیار ما قرار داده اید ، انقدر نیست که بتوانیم شما را راهنمایی کنیم .منتظر مکاتبه ی شما هستیم .

در ارتباط با انجام دادن و ندادن اعمال دینی و واجبات ،باید خدمتتان عرض کنم ما نمی توانید همسرتان را وادار کنید به انجام انها ، همان طور که نمی توانید

شخصی را که معتقد است مجبور نمایید اعمالش و واجباتش را ترک کند .اگر بنا به تغییری هم باشد این خود اشخاص هستند که می توانند تصمیم بگیرند و متعهدانه برای تغییر تلاش کنند و در این راستا تنها کاری که شما می توانید انجام دهید ، اعمالی ست که ایشان را به این جهت سوق دهد .و ایجاد انگیزه و اشتیاق در درون ایشان می تواند کار ساز باشد .

دوست من گرفتن تعهد چاره ی این کار نیست با محبت و عشق ، خواسته ی خود را پیگیر شوید .به این صورت امکانی برای رسیدن به خواسته هایتان وجود دارد .از همسرتان به شکلی در خواست کنید که احساس نکند شما والد او هستید .در حال کنترل گری او هستید .

در پناه خدای مهربان باشید .