ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 40 ساله )

دختری 40 ساله هستم مادر مریضی دارم که نیاز به مراقبت دارد نمیدانم بین ازدواج ومادرم کدام را انتخاب کنم احساس تنهایی وپوچ بودن میکنم البته خواستگار هم زیاد ندارم که آنها هم همه دارایی چندبچه وزن طلاق داده...


مشاور ( الهه سادات صالحی)

سلام دوست عزیز و مهربان 
احسنت به شما و کاری که کرده اید. ارزش کاری که کرده اید، در کلام نمی گنجد .بدون شک اجر شما نزد خداوند محفوظ است و یقینا سودی که حاصل کار نیک شماست، با هیچ سود و منفعت دنیوی برابری نمی کند .ممکن  است که در حال حاضر ناراحت باشید  و احساس کنید عمرتان رو په پایان است و بهره ی کافی و دلپذیری از ان نبرده اید.

شما را درک می کنم و به شما برای ناراحتی و نگرانی تان حق می دهم، ولی از شما دوست گرامی می خواهم  هم اکنون به جای اندوهگین بودن برای گذشته و از دست دادن موقعیت های تان ، به اکنون و آنچه که در دست دارید و موقعیتهایی که در معرض ان قرار دارید اندیشه کنید و انرژی روانی خود را صرف  غم عمر رفته  و احساس خسران کردن از بابت از دست دادن زمان و موقعیت های به مراتب مناسب تر خود ، ننمایید .

معمولا فرزندان اخر خانواده  مسئول محافظت و مراقبت والدین خود می شوند و پس از گذشت سالیانی ، در این سنین احساس تنهایی می کنند و احساس می کنند از زندگی خود چیزی نفهمیده اند و به عبارتی عمر را بر باد داده اند و حالا با از دست دادن موقعیتها و سن مناسب ازدواج ، نگرانی از اینکه دیگر تنها مانده اند و راهی برای خارج شدن از این تنهایی برای خود نمی یابند ، دچار غم و اندوه و ناامیدی می شوند .ولی باید بدانید ، کم نیستند دخترانی که در سن شما هستند و مجرد هستند که حتی شرایط شما را نداشته اند و از والدین خود هم مراقبت نکرده اند و  به هر دلیلی الان در حال حاضر احساس تنهایی می کنند .

خواهرم همانطور که انها حق ازدواج  کردن را دارند شما هم از این حق برخوردارید .حتی در این سنین هم امکان ازدواج و خروج از تنهایی برای شما وجود دارد ‌فقط مسئله ای که  مطرح می شود ، نگهداری از مادر مریض تان است که برای آن مسئله هم راهکارهایی وجود دارد .

شاید بهتر باشد با خواهر و برادرانتان گفتگو کنید و انان را  در جریان مشکل خود قرار دهید و از انها بخواهید در نگهداری مادر همکاری داشته باشند  و تقسیم وظایف شود تا شما هم مجالی برای پرداختن به زندگی  شخصیه خود داشته باشید .این حق طبیعی شماست که ازدواج کنید و تشکیل خانواده بدهید .حالا در هر سنی که باشید ! 

زیرا در سنین بالا تر  نیاز بیشتری به مونس و همدم و به عبارتی یار در انسانها دیده شده است .حتی اگر خواهر یا برادرانتان امکان مشارکت در نگهداری از مادر را نداشته باشند ..شاید بهتر باشد از کمک پرستاری  بهرمند شوید تا در کنار شما به مراقبت مادر بپردازد و بدین شکل  زمانی برای خودتان باقی می ماند .که به زندگی شخصی  تان بپردازید .

در ابتدا لازم است در جمع هایی حضور یابید تا دیده شوید .از آنجایی که تمام وقت و انرژی شما صرف نگهداری و پرستاری از مادر می شده است مجال و امکان شرکت در مجامع را نداشته اید وقتی این حضور در جمع را نداشتید پس کمتر دیده شده اید و متعاقبا خواستگار کمتری هم داشته اید و موقعیتی پدید نیامده است .پس حضور شما در جمع هایی مثل حضور در مراسم ها ، روضه ها ،نماز جماعت مساجد و یا شرکت در کلاس های آموزشی و هنری در دیده شدن شما اثر گزار خواهند بود .بدین ترتیب می توانید با انسانهای بیشتری در تماس باشید و موقعیت هایی برای آینده ی خودتان ایجاد کنید و به امید خدا به خواسته ی خود برسید .

کاری که شما انجام داده اید بسیار ارزشمند است و ثمرات نیکی در دنیا و آخرت برای تان خواهد داشت .با توکل به خدا اقدام کنید .خدا خودش هوای شما را خواهد داشت .

در پناه خدای مهربان باشید .