ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 18 ساله )

سلام من پسری 18 ساله هستم....امسال سال اولی که وارد دانشگاه شدم، من یسری مشکلات دارم برای بیرون رفتن و با آدما ارتباط برقرار کردن من به شخصه مشکلی با آدما ندارم و اوکی هستم ولی مشکل اصلی و اینه که بعضی اوقات از خانوادم میخوام که با دوستام برم بیرون (دوستای دانشگاه که از دختر و پسر تشکیل میشن) و به یکسری سوالات برمی‌خوریم که میپرسم برای مثال با کی میری بیرون تا ساعت چند میری بیرون دختر هست بینتون یا نه پسرا چند نفر هستن و از این قبیل سوالات. لطفاً یک راهنمای بهم بکنید که این قضیه درست بشه.مرسی❤️


مشاور ( الهه سادات صالحی )

سلام خدمت شما دوست و همراه گرامی .

دوست عزیز با توجه به سنی که دارید و ترم اول دانشگاه هم هستید احتمالا فشار این کنترل گری ها را بیشتر از قبل روی خودتان احساس می کنید. دلیل آن هم واضح است شما به تازگی وارد دانشگاه شده اید و این ورود شما به دانشگاه یک تغییر بزرگ بوده است و ایجاد نگرانی برای خانواده کرده است.

همیشه تغییرات انسانها را با چالش ها و مسائل گنگ و مبهم روبرو می کند که سیستم خطر و تهدید و گریز در آنها را فعال می کنند و شما تا چندی پیش به لحاظ تحصیل و امادگی برای کنکور ورود به دانشگاه در کنار خانواده بوده اید و این مسئله تا حدی برای آنها ایمنی ساز و اطمینان بخش بوده است. حالا وارد مکانی جدید شده اید که ذهن و مغز آنها با ان اشنایی کامل ندارند.
 

اینکه به چه دلیل والدین دست به کنترل گری فرزندان می زنند به چند عامل بستگی دارد.
گاهی اختلال شخصیت است که منجر می شود افراد دست به کنترل گری بزنند و جالب اینجاست که در کشور ما تعداد این افراد کم نیست و گاهی در چنین مواقعی  افراد به کنترل گری خودشان معتاد می شوند و دیگر دائماً در حال کنترل کردن دیگران هستند. و چیزی جز اطاعت کردن دیگران و کنترل آنها فرد را راضی نمی کند.

مثلاً هنگامی که در رابطه حس ناامنی می کنند و تصور می کنند ایمنی شان به خطر افتاده است کنترل گری آنها افزایش می یابد. در چنین حالتی سعی میکنند محیط شما و اطراف شما را به نوعی ایزوله کنند که هیچ خطری متوجه شما نباشد آنها این کار را برای ایمنی یافتن خودشان انجام میدهند؛ به عبارتی برای خاطر جمع شدن و اطمینان طلبی خودشان سعی می کنند. جلوی خطرهای احتمالی را تا حد امکان بگیرند و یا بروز آنها را کاهش دهند و به این صورت بر نا ایمنی خودشان سرپوش بگذارد.

در نظر بگیرید هنگامی که شما معاشرت کمتری داشته باشید، کمتر بیرون از منزل بروید و دوست آشنای کمی داشته باشید، کنترل شما به مراتب راحت تر خواهد بود. معمولاً چنین است که والدین کنترل گر از از این مسئله در هراس هستند که مبادا فرزندانشان مرتکب اعمال شوند که پیامدهای نامناسب و نامطلوبی  برای آنها در پی داشته باشد.

یکی دیگر از دلایل کنترل گری والدین را می توان در کمال گرایی آنها یافت. والدین کمال‌گرا می‌خواهند فرزندشان بدون نقص و کامل باشد آنها خود را صاحب فرزندانشان می دانند و می خواهند زندگی نزیسته آنها را فرزندانشان اجرا کنند؛ لذا دست به کنترل گری میزنند و تا هنگامی که فرزندانشان از آنها اطاعت کنند مورد تایید آنها واقع می شوند. آن‌ها می‌خواهند فرزندشان هرگز اشتباه نکند و دچار شکست نشود.

این نوع رفتار با فرزندان باعث می شود که فرزندان آنان در آینده تبدیل شوند به افرادی که در پی تایید دیگران و اطرافیان باشند، اعتماد به نفس پایینی داشته باشند. هیچ گونه خلاقیتی در پیشبرد زندگی خود به کار نگیرند و افرادی وابسته و غیر مستقل بار بیایند .

توجه داشته باشید در مقابل والدین کنترل گر باید متانت و آرامش خود را حفظ کنید و با آنها گفتگو کنید و آنها را از احساس خودتان آگاه سازید لازم به ذکر می دانیم که بیان کنیم شرایط گفتگو با والدین بسیار اهمیت دارد. زمان گفتگو، مکان گفتگو، شرایط روحی روانی گفتگو بسیار اهمیت دارد.

اگر احساس کردید با مطرح کردن مسائل والدین را عصبانی کرده اید باید ادامه جلسه را به بعد موکول کنید، چرا که در چنین شرایطی حلقه ی کنترل جریان ها تنگ تر خواهد شد و شما به نتیجه دلخواه نخواهید رسید. حتماً باید روی مهارت کلامی خودتان کار کرده باشید و توانایی مدیریت گفتگو را داشته باشید.

دقت داشته باشید در گفتگو با والدین تان به هیچ وجه به سرزنش گری آنها نپردازید. الان در حال حاضر جای گله و اعتراض به نحوه فرزندپروری آنها نیست لذا  تنها بیان احساس کنید و احساس تان آنها را بیان کنید بدون انتقاد یا سرزنش گری. مثلاً میتوانید برای ایشان بگویید که زمانی که آنها شما را بیش از حد چک میکنند یا سوال پیچ می نمایند اضطراب شما را افزایش می دهند و این مسئله کارکرد مثبت شما را پایین می آورد.

لازم است در ابتدا و همچنین در حین گفتگو خودتان را قدردان زحمات آنها نشان دهید و به نوعی نشان دهید که متوجه هستید آنها در جهت کمک به زندگی شما در تلاش بوده اند. و قدردان آنها هستید.

شاید کمک گرفتن از یک روانشناس و مشاور خانواده برای بهبود روابط شما با والدین تان بسیار موثر واقع شود چرا که افراد کنترل گر در مواجه شدن با یک روانشناس بهتر عمل می کند و دیدگاه بهتری نسبت به رفتارهای خودشان پیدا می کند لذا پیشنهاد می شود برای حل مسئله به روانشناس مراجعه فرمایید با این کار از مشاجرات احتمالی جلوگیری خواهد کرد. در هر صورت آرامش خود را حفظ کنید و جایگاه خود را فراموش نکنید. احترام به پدر و مادر بسیار حائز اهمیت است ضمن اینکه شما به حمایت خانواده نیازمند هستید هنگامی که استقلال مالی خودتان را به دست آورید تا حدی میتوانی جلوی کنترلگری های خانواده را بگیرید ولیکن تا هنگامی که به لحاظ مالی وابسته به آنها هستید تا حد امکان باید از فرامین آنها پیروی کنید.

البته بسیار دیده شده است که فرزندان مستقل شده  از خانواده هم همچنان تحت کنترلگری انها قرار دارند و باید در مقابل بازجویی انها پاسخگو باشند و تصمیمی جدا از انها برای زندگی خویش نگیرند. این دیگر بستگی دارد به میزان شدت و قدرت کنترلگری در والدین.

تا انجا که امکان دارد و می توانید سعی کنید سریعا استقلال مالی تان را در دست گیرید و کم کم در دیگر مواضع استقلال یابید .البته توجه داشته باشید که اگر کارهایتان را با تدبیر پیش ببرید ، پخته و سنجیده عمل کنید به نحوی که نگرانی های والدین کمی کاسته شود مسلما به اعتماد انها درباره ی خود کمک می کنید و چه بسا در چنین حالتی کمی از موضع کنترل گری و نگرانی های انها کاسته شود .و انها نیاز کمتری در مراقبت از شما احساس کنند .

در پناه خدای مهربان باشید .