ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 41 ساله )

سلام من ۴۱ سالمه دوتا بچه دارم ۱۳ سال پیش با اقایی که دو سالم ازمن کوچکتر بود ازدواح کردم دانشجو بود من هم درسم تموم شده بود از نظر قیافه و تیپ متوسط هستم.

مثل زنای امروزی که اینقدر بخودشون میرسن نیستم از اول ساده بودم همسرم با همین شرایط قبولم کرد و خیلی همدیگه رو دوست داریم.

بعد ۱۳ سال تازه خونه دار شدیم درسشم تموم شده و مهندسه نسبت به قبل از نظر قیافه و تیم جا افتاده تر و جذاب شده ،الان ۴ماهه خونه خودم هستم با همه سختیها گفتم روزهای خوشم شروع میشه اما کم کم این فکر اومده توسرم حالا که در رفاه هستیم نکنه بهم خیانت کنه وقتی بیرون میریم خیلی به زنا و دخترای دیگه نگاه میکنه از اول زندگی همین بود ولی الان بیشتر شده

جامعه هم که دیگه همه ریختن بیرون حالا حس افسردگی دارم،احساس بدبختی و درموندگی اگه خیانت کنه چی ،چون من نسبت بهش بزرگتر دیده میشم وخوب شکسته تر شدم اون خیلی محبت میکنه ومیگه دوسم داره و عاشقمه ولی وقتی یه زن رو با اون ارایش و پوشش میبینه همس نگاه میکنه منم بارها بهش گفتم این موضوع اذیتم میکنه اما باز تکرار میشه

حس مبکنم مثل بقیه حذاب نیستم که همش نگاهش رو بقیه اس. این فکر نفسم رو بریدا کارم شده گریه گریه تا جایی که چندبار بهش گفتم میترسم تو بهم خیانت کنی اون قبلا میگفتم یه تار موی تورو با هیچ کس عوض نمیکنم الان میگه با این شرایط جامعه من بزور دارم خودم رو کنترل میکنم و این حرفش نگرانترم کرده.

دارم دیوونه میشم من خیلی زحمت زندگیم رو کشیدم سرکار میرم با سختی بچه ها رو بزرگ کردم حالا نمیدونم چکار کنم دارم دیوونه میشم خیلی حساس شدم و بهش گیر میدم نمیتونم افکارم رو کنترل کنم ما زندگی خوبی داریم همه حسرت میخورن ولی این افکار دیوونم کرده کمکم کنید


مشاور ( الهه سادات صالحی)

سلام خدمت شما دوست و همراه گرامی
دوست من رابطه ی زناشویی بسیار مهم است و هر انچه برای ما حائز اهمیت هست نیاز به مراقبت و پرستاری دارد .این طور نیست که به حال خودش رهایش کنیم و انتظار داشته باشیم به همان شکل بماند. روابط را باید غنی سازی نمود و البته که باید همگام با  زمانه در چارچوبی که هماهنگ باشد با عقاید و ارزش هایمان تغییرات لازم را در خودمان ایجاد کنیم .

ببینید شما تاکید داشتید بر دوسال تفاوت  و فاصله ی سنی تان با اقا که یعنی شما بزرگتر هستید .توجه داشته باشید که این دو سال انقدر که در مخیله ی شما ناهنجار به نظر می رسد و به عنوان عامل  شکستگی و ضعف خودتان نسبت به همسرتان در نظر می گیرید تنها یک باور اشتباه است .

بله ما معتقدیم به دلیل زایمان و بارداری خانم ها زودتر از اقایان شکسته می شوند لذا ترجیحا خانم ها کوچکتر از آقایان باشند مناسب تر است.ولیکن دوسال اختلاف سنی انقدر که تصور شماست اثر گزار نیست .

از سمتی دیگر اشاره فرمودید به شکل و شمایلی که این روزها خانم ها در جامعه ظاهر می شوند و تفاوت هایی که با آرایش ها و پیرایش ها که باعث جلب توجه در همسرتان می شوند...دوست عزیز همان زمانی که همسر تان شما را انتخاب کردند مطمئنا بوده اند خانم هایی که از شما جذاب تر زیبا تر و یا خوش اندام تر باشند همان طور که می دانید دست بالای دست بسیار است .ولی ایشان شما را به عنوان شریک زندگی برگزیدند.انچه که شما توجهی به ان ندارید این است که انسانها با همدیگر انس می گیرند.خو می گیرند و خاطراتی می سازند که این دست مسائل باعث می شود در کنار همدیگر بمانند .نه زیبایی چهره و یا به روز بودن و نبودن انها .

توجه داشته باشید وقتی شما  برای برداشتن فرزندتان جلوی درب خروجی مدرسه منتظرش هستید ، درب مدرسه که گشوده میشود صدها کودک از مدرسه خارج می شوند که در میان انها چه بسا هستند کودکانی که از فرزند شما ، زیبا تر ، باهوش تر ، بانمک تر و یا جذاب تر باشند و شما نمی روید یک کودک دیگر را به جای فرزند خودتان انتخاب کنید و به خانه ببرید ، شما تنها فرزند خودتان را برمیدارید و در اغوش می کشید و به خانه می برید نه هیچ کودک دیگری .

وقتی شما فکرتان اینچنین با این مسائل و موضوعات درگیر باشد ،مطمئنا از دیگر موضوعات مهم زندگی تان غافل خواهید شد و این غفلت خواهی نخواهی می تواند باعث شکست زندگی تان  گردد.

توجه تان را به رشد فردی خودتان بدهید وقتی در حال رشد و پیشرفت باشید و به غنی سازی رابطه ی زوجی خود بپردازید مطمئنا بهتر نتیجه خواهید گرفت .اعتماد به نفس و عزت نفس بهتری خواهید داشت .

امروزه با انواع متد و روش ها می توانید از ظاهر مطلوب تری هم برخوردار باشید .صمیمیت را در خانواده تان افزایش دهید .تفریحات مشترک داشته باشید و نیازهای روانی و اساسی همسرتان را پاسخگو باشید. این افکار منفی و راهبرد مقابله ای که در پیش گرفته اید دیر یا زود انچه را  که از ان گریزان هستید و می ترسید را سر راه زندگی شما قرار می دهد. هیچ رابطه ای با ترس و نگرانی و چک کردن همسر و یا کنترلگری او تداوم نمی یابد بر عکس به ان سمت و سو هدایتش می کند .

پیشنهاد می کنیم با یک روانشناس خانم که طرحواره درمانگر نیز باشند، ملاقاتی داشته باشید و نگرانی های تان را به طور دقیق تری مورد بررسی قرار دهید .«طرحواره ی ناسازگار رهاشدگی و طرد و همین طور نقص و شرم » در شما فعال هست و این چنین برای شما  ایجاد اضطراب و رعب و وحشت  می کنند .و ارامش شما را به تاراج می برند .

در پناه خداوند مهربان سلامت باشید