بحیرا ( تحصیلات : لیسانس ، 24 ساله )

با سلام من نسبت به حروف کلمات وسواس دارم،به طوریکه هر حرفی میزنم،هر مطلبی که میخونم و یا میشنوم فورا حروف اون رو میشمارم اینقدر اینکار برام تکرار شده که الان میدونم نود درصد کلمات چند حرف دارند.و اگر جمع حروفی که در جمله بکار رفته رند نشه در ذهنم کلمات رو تغییر میدم تا به عدد رندی برسم.چکار کنم تا از این قضیه رها بشم؟


مشاور (سيداميرحسين کامراني راد )

باسمه تعالی باتشکر از شما که راسخون را برای مشاوره انتخاب نمودید. اما پاسخ شما: بيست و پنجمين حديث از چهل حديث امام خميني (ره) در خصوص" وسواس" و علاج اين حالت است. ايشان، اين مبحث از چهل حديث را با روايتي از امام صادق (ع) چنين آغاز مي كند: عبدالله بن سنان مي گويد:" براي امام صادق (ع) از مردي كه در وضو و نماز به وسواس مبتلا بود، ياد كردم و گفتم كه او مردعاقلي است، امام صادق(ع) فرمود: چه عقلي براي اوست و حال آن كه از شيطان پيروي مي كند؟ از آن حضرت پرسيدم كه چگونه شيطان را پيروي مي كند؟ حضرت فرمود:" از او سوال كن اين حالت كه به او دست مي دهد از كجا مي آيد؟ خواهد گفت: [ اين حالت] از عمل شيطان است." القاي شيطان وسوسه و شك از القائات شيطان است، همان طور كه طمانينه و خلوص و ثبات از الطاف خداوند رحمان مي باشد تفصيل اين اجمال آن است كه قلب انسان دو وجه دارد: وجهي به دنيا مربوط است و وجهي به آخرت، لذا به تعمير و آباداني هر دو عالم همت دارد، هر گاه وجه دنيايي در قلب، نيرومند شد و يكسره به آباداني دنيا پرداخت و به لذت هاي دنيايي مشغول گرديد، القائاتي شيطاني در آن پيدا مي شود كه همه منشأ خيال ها و گمان هاي باطل خواهند بود، دراين حالت اراده نيز تابع اين القائات مي شود و در ادامه، اعمال انسان نيز شيطاني مي شوند و طبعاً وسوسه ، شك ، ترديد و خيال هاي باطل در بدن موثر واقع مي شوند. متقابلاً هر گاه انسان متوجه آباداني امور آخرت گردد و به عالم غيب و ملكوت توجه نمايد، حالت استغاثه ، اطمينان و طمأنينه در قلب ايجاد مي شود و در نتيجه اعمال ظاهر و باطن بر موازين حكمت و عقل صورت خواهند گرفت. متناسب اين مقوله روايتي از امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا (ص) است: " نيست مومني مگر اين كه براي قلبش دو گوش است، گوشي كه در آن فرشته مي دمد و گوشي كه در آن شيطان وسوسه كن مي دمد، خداوند مومن را به فرشته تاييد مي كند." مغايرت با احكام ديني وسوسه از القائات و اعمال شيطان است، شاهد بر اين ادعا آن است كه اين كار با احكام دين و آثار و اخبار اهل بيت سلام الله عليهم اجمعين، مغايرت دارد. مثلاً هنگامي كه كيفيت وضوي رسول خدا(ص) را در روايات بررسي، و اين نحوه وضو گرفتن را با وضو گرفتن افراد مبتلا به وسواس مقايسه كنيم، چگونه مي توان اين دو را منطبق نمود؟ وضوي افراد وسواسي بر فتواي كدام فقيه منطبق است؟ اين بيچاره، سال ها، با وضوهاي چه بسا باطل نماز خوانده و خود را مقدس و كامل به حساب آورده، در حالي كه بازيچه شيطان بوده است. به راستي چرا بسياري از اين افراد در مواردي كه لازم است احتياط و وسواس به خرج نمي دهند ، مانند اداي خمس و زكات اما در باب طهارت اين همه محتاط و وسواسند؟ چگونه است كه افراد وسواسي از هر گونه غذاها مي خورند و به اصالة الطهاره معتقدند، اما پس از خوردن غذا دست و دهان خود را به خاطر همان حالت وسواس آب مي كشند! اگر اهل طهارت واقعي هستند، چرا به حلال و حرام بودن غذا مقيد نيستند؟ تازه هر گاه مي خواهند دست و دهان خود را آب بكشند، بر چه مبنايي اين همه، آب كشيدن را تكرار مي كنند؟ اين چند مرتبه آب كشيدن دليلي ندارد، جز القائات و دسيسه هاي شيطان و نفس. مصاديق ديگر وسواس از ديگر مصاديق وسواس، وسوسه در نيت و تكبيرة الاحرام است كه برخي به آن مبتلا هستند و بعضاً خود را با اين كار از مقدسين به حساب مي آورند، از ديگر مصاديق و شئون وسوسه، اقتدا نكردن اين افراد در نماز جماعت به كساني است كه به حكم فتوا و بر اساس موازين، عادل به حساب مي آيند، ظاهراً آنها تقيدشان را نشان مي دهند و از باطن آن ها خداوند باخبر است و بررسي هم در اين زمينه لازم نيست. با اين وجود شخص وسواسي تحت تاثير شيطان در گوشه اي فرادا نماز مي خواند، درعين حال امامت جماعت را كه مستلزم سخت گيري بيشتري است مي پذيرد! نحوه اداي برخي حروف و گاه تكرار برخي كلمات در نماز از ديگر مصاديق وسواس است، به طوري كه حضور قلب در نماز و رسيدن به قربي- كه در نماز واقعي قرار دارد- فداي همين تجويد كلمات و وسواس در آن مي گردد ، گاهي وقت ها علت زياد شدن اين وسواس تعريفي است كه برخي جاهلان از شخص وسواسي به عمل مي آورند مبني بر اين كه اين شخص از بس متدين است به وسواس مبتلا مي باشد. پس اي عزيز! وسواس عقلاً و نقلاً از شيطان است و گاه وسواس در عمل به وسواس در عقيده و دين منجر مي گردد. لازم است به هر طريقي كه شده است شخص در صدد معالجه آن برآيد. علاج وسواس حال كه روشن شد وسواس ممكن است انسان را به هلاك دائمي برساند، لازم است كه شخص علماً و عملاً درصدد معالجه برآيد: از طريق علم :بر اين منوال كه شخص فكر كند آداب و احكام عملي كه انجام مي دهد و مايل است او را به كمال برساند بايد از چه كساني اخذ نمايد، پس وقتي به كتاب فقها و علما مراجعه مي كنيد، مي بينيم كه آنها وسواس را نهي كرده و بعضاً اعمال فرد وسواسي را باطل دانسته اند، احاديث نيز عمل چنين شخصي را از شيطان شمرده اند.از طريق عمل : همچنين عمل خود را با عمل فقها و علما مقايسه كند، آن گاه مي فهمد كه مبتلا به اين مرض مهلك است. پس از آن كه عالم " مراتب بالا را به دست آورد، عملاً براي درمان وسواس اقدام نمايد و در وهله اول به اين حالت بي اعتنايي كند، مثلاً وضو را با يك مرتبه شستن بگيرد، و اگر شيطان و نفس اين وضو را غلط دانستند بگويد، اگراين وضو درست نيست بايد وضوي رسول خدا(ص) و ائمه و فقها درست نباشد و اگر مقلد يك مجتهد هستي در جواب به القاي شيطان و نفس بگو: من طبق نظر مجتهدم وضو مي گيرم ، لذا مؤاخذه اي نيست، چند مرتبه كه اين گونه عمل كردي از تو مايوس مي گردد و از اين حالت رها مي شوي. در اين خصوص رواياتي است مبني بر اين كه هرگاه شيطان كسي را در نماز به وسوسه انداخت نبايد شيطان را با شكستن نماز بازي دهد، چنان كه روايتي از زراره و ابوبصير به نقل از امام باقر يا امام صادق(ع) دراين زمينه در فروع كافي جلد سوم ص 358 آمده است. البته تضرع به درگاه خداوند و استعانت از او براي رفع اين حالت نيز از ديگر راه هاي مقابله با وسواس است، چنان كه در روايتي از امام صادق(ع) آمده است كه مردي نزد رسول خدا(ص) آمد و از رفع وسوسه در نماز ياري خواست. حضرت فرمود: وقتي وارد نماز شدي اين عبارت را بخوان :" بسم الله و بالله، توكلت علي الله، اعوذبالله السميع العليم من الشيطان الرجيم" پس با اين كار شيطان را دور مي كني.