عباس ( تحصیلات : دیپلم ، 21 ساله )

با سلام سوالي كه داشتم اين بود كه در حديث لوح آورده اند كه وقتي جابر از حضرت زهرا سوال كردند اين لوح چيست كه در دست شماست ؟ فاطمه(س) فرمود: «این لوحی است که خداوند عزوجل آن را به رسولش محمد مصطفی(ص) اهدا نمود. در این لوح نام پدر و همسر و فرزندانم [حسن و حسین(ع)] و نام اوصیا و امامانی که از نسل فرزندم [حسن(ع)] هستند ذکر شده است. پدرم رسول الله (ص) آن را به من بخشیده است تا با نگاه کردن در آن دلم شاد شود».
چرا گفته شده كه اوصيا از نسل فرزندم حسن هستند مگر امام حسن هم فرزند پسري داشتند كه يكي از امامان معصوم ما باشند.آيا به اشتباه چاپ شده يا كه به اشتباه نقل شده است . خواهشا بنده را راهنمايي كنيد .


مشاور (hassan najafi)

بسم الله الرحمن الرحیم دوست گرامی در اصول کافی آمده است : ابوبصیر از امام صادق (علیهم السلام) نقل میکند که حضرت فرمود: روزی پدرم امام باقر علیه السلام به جابربن عبدالله انصاری فرمود: با شما کاری دارم. هر وقت کارهایت سبک بود بگو تا با هم بنشینیم که میخواهم مطلبی را سؤال کنم. جابر گفت: هر وقت که دوست دارید تشریف بیاورید. پس روزی پدرم به دیدار جابر رفت و به او گفت: می خواهم از آن لوحی که در دست مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها دیدی و گفتگوئی که با هم داشتید سخن بگوئی. جابر گفت: قسم به خدا در زمان حیات رسول خدا بود که برای عرض تبریک میلاد امام حسین علیه السلام خدمت فاطمه زهرا سلام الله علیها رسیدم. پس از تبریک میلاد فرزندش حسین علیه السلام در دستهای مبارک حضرت زهرا لوح سبزی دیدم که به گمانم از جنس زمرد بود و نوشته سفیدی چون نور خورشید بر آن نقش بسته بود. به حضرت فاطمه گفتم: پدر و مادرم فدای شما این لوح چیست؟ فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: لوحی است که خداوند به پدرم رسول الله صلی اله علیه و آله هدیه نمود و در آن نام پدرم و شوهرم و دو فرزندم حسن و حسین و اوصیائی که از نسل من می باشند نوشته شده و آن را پدرم به عنوان مژدگانی بمن داده است. جابر گفت: پس آن لوح را حضرت به من داد و خواندم و از رویش نسخه ای برداشتم. پدرم امام باقر علیه السلام به جابر فرمود: آیا ممکن است نسخه ات را بیاوری و عرضه کنی. . . وقتی جابر نسخه اش را در دست گرفت پدرم امام باقر علیه السلام برگه ای بیرون آورد و به جابر فرمود من میخوانم و تو روی نسخه خود نگاه کن. آنگاه نام نوشته لوح را میخواند و یک حرف کم و زیاد نبود در پایان جابر گفت: خدا را به شهادت می گیرم که این چنین در آن لوح دیدم. و آن نوشته این است: بسم الله الرحمن الرحیم هذا کتاب من الله العزیز الحکیم لحمه بنیه و نوره و سنیره و حجابه و دلیله نزل به الروح الامین من عذاب العالمین. این نوشته ای است از جانب پروردگار عزیز حکیم به محمد پیامبرش و نور الهی و پیک حق و واسطه بین خلق و خالق و راهنمای مردم این نوشته را روح الامین فرود آورده است. از جانب پروردگار جهانیان. ای محمد نامهای مرا بزرگ دار و شکر نعمتهایم را بجای آور و منکر نعمتهای من مباش که منم الله. خدایی جز من نیست. من شکننده ظالمان و یاور مظلومین و صاحب دین هستم منم الله که معبودی جز من نیست هر که به غیر فضل من امید بندد و از غیر عدالت من بترسد عذابی دردناک باد می دهم، پس مرا پرستش کن و بر من توکل نما. بدرستی که من هر پیامبری فرستادم پس از پایان مأموریتش وصیی برایش معین نمودم. منابع: اصول کافی کتاب الحجه باب 126، ح 3.