سید علی کیا ( تحصیلات : لیسانس ، 21 ساله )

با سلام و تشکر از امکانات متنوع سایتتون
میخاستم بدونم خمس دقیقا به چه کسی واجبه؟


مشاور (hassan najafi)

دوست گرامي متن زير را كامل بخوانيد تا با احكام آن كاملا آشنا شويد : خمس یكی از واجبات مالی اسلام بوده و از نظر قرآن و روایات دارای اهمیّت خاصی می باشد و یكی از مسائل حیاتی جامعه به شمار می رود كه بر هر مسلمانی آشنائی به ماهیّت و مقررات آن ضروری است، لذا در این نوشتار پیرامون آن توضیحات كوتاهی می دهیم. خمس از نظر لغت و شرع یعنی چه؟ خمس از نظر لغت به معنای یك پنجم است و در شرع خمس عبارت است از اینكه هر مسلمانی كه بالغ و عاقل باشد با شرایط و تفصیلی كه بعداً بیان خواهیم كرد بر او لازم است كه خمس هفت چیز را به عنوان حق واجب الهی بدهد و به طور كلی خمس دو قسمت می شود یك قسمت از آن خدا و پیامبر و اولی الامر (امام) است كه با وجود امام معصوم سهم خدا و پیامبر نیز حق امام می باشد كه از آن به سهم امام تعبیر می شود و قسمت دیگر آن حق سادات مستمند و درمانده است كه به آن سهم سادات گفته می شود. خمس از دیدگاه قرآن خداوند در آیه زیر وجوب خمس و مصارف آن را به طور فشرده بیان نموده و اهمیّت آن را گوشزد كرده است. «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامی وَ الْمَساكِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا»[1] (یعنی ای مؤمنان) بدانید كه آنچه به شما غنیمت و فایده رسد (كم یا زیاد) خمس (یك پنجم) آن مخصوص خدا و رسول و خویشان او و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان است اگر یتیمان به خدا و آنچه بر بنده خود نازل كرده ایم دارید. اگر چه متعارف از غنیمت چیزی است كه در جنگ از دشمن به دست می آید ولی با توجه به گفتار اهل لغت كه غنیمت را مطلق سود گرفته اند و بر حسب روایات فراوانی كه از پیغمبر اكرم و ائمه ـ علیهم السّلام ـ رسیده آیه خمس شامل فوائد و سودهای دیگر نیز می گردد چنانكه پیغمبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «وَ اخراجُ الخُمسِ مِنْ كلِّ مایَملِكُهُ اَحَدٌ مِنَ‌ النّاس»[2] یعنی خمس از هر چه انسان مالك شود اخراج می گردد. و شخصی از موسی ابن جعفر ـ علیهما السلام ـ پرسید از چه چیز خمس باید داده شود؟ فرمود«فی كُلِّ ما اَفادَ النّاسُ مِنْ قَلیلٍ اَوْ كَثیرٍ»[3] یعنی در هر چیزی كه مردم فائده برند كم باشد یا زیاد (باید خمس آن داده شود). با در نظر گرفتن روش رسول اكرم و امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ كه خمس را از امور دیگری غیر از غنیمت های جنگی نیز می گرفته اند و موارد فراوانی كه نقل شده رسول اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به دادن خمس امر می كرد از جمله آن حضرت به طایفه بنی قیس نوشت «فَاَنتُم اِنْ اَقَمْتُمُ الصَّلوهَ و آتَیتُم الزَّكوهَ و اَعطَیتُم سهمَ اللهِ و الصفِی فَاَنتُمْ آمِنونَ»[4] یعنی اگر شما نماز را به پا دارید و زكات و خمس بدهید در امانید. و آن حضرت همچنان كه افرادی را برای جمع آوری زكات می فرستاد برای گرفتن خمس نیز مأمورینی را اعزام می فرمود چنانكه علی ـ علیه السلام ـ را به یمن اعزام داشت و دستور داد خمس را از آنها بگیرد.[5] و مردی از بنی اسد را نیز مأمور گرفتن خمس كرد.[6] لذا جای تردید باقی نمی ماند كه مقصود از آیه خمس لزوم خمس در موارد دیگری از سود علاوه بر غنائم جنگی نیزخواهد بود و با توجه به آنچه ذكر شد و بسیاری از مدارك و روایات دیگر علمای شیعه فتوا داده اند كه آیه مزبور شامل سودهای دیگری نیز می شود و علاوه بر لزوم دادن خمس غنیمتهای جنگی در شش مورد دیگر (كه بعداً بیان می شود) نیز دادن خمس را واجب دانسته اند. و نكته قابل توجهی كه آیه مزبور به آن اشاره كرده است اهمیّت خمس می باشد كه می فرماید: «باید خمس سودی كه می برید بدهید اگر به خدا و آنچه بر بنده خود نازل كرده ایم ایمان دارید» و می رساند كه اگر بر كسی خمس واجب شده و از دادن آن خودداری می كند به خدا و آنچه بر پیامبر نازل شده ایمان و اعتقاد ندارد. خمس از نظر روایات روایات فراوانی در وجوب دادن خمس و حرمت تصرف در مالی كه خمس آن داده نشده و نكوهش از خوردن حق آل پیغمبر ـ صلوات الله علیهم ـ و خودداری از دادن خمس وارد شده كه قسمتی از آنها را نقل می كنیم. 1 . قالَ‌الباقِر: «لایحلُّ لاَحدٍ ان یَشْتَرِیَ منَ الخُمسِ شَیْئاً حَتّی یَصِلَ الَینا حَقَّنا»[7] ابوبصیر می گوید امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود برای هیچ كس حلال نیست كه چیزی از خمس (مالی كه خمس آن داده نشده) بخرد تا اینكه حق ما را به ما برساند. 2 . ابوبصیر نیز از آن حضرت نقل می كند كه فرمود: «مَنْ اِشْتَری شَیْئاً مِنَ الخُمسِ لَمْ یَعذِرهُ اللهُ اِشْتَری ما لا یحّلُ لَهُ»[8] یعنی كسی كه چیزی از خمس (مالی كه خمس آن داده نشده) بخرد كه عذر الهی نداشته باشد چیزی خریده كه برای او (تصرف در آن) حلال نیست. 3 . امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: براستی خداوندی كه خدائی جز او نیست چون زكات را برای ما حرام كرده خمس را برای ما قرار داده است پس زكات را بر ما حرام كرده و خمس را برای ما (دادن خمس بما) واجب كرده است و كرامت برای ما حلال است»[9] 4 . ابوبصیر می گوید: به امام صادق ـ علیه السلام ـ عرض كردم كوچكترین چیزی كه بنده را داخل آتش می كند چیست؟ فرمود این است كه كسی یك درهم مال یتیم را بخورد و ما یتیم هستیم.»[10] 5 . امام زمان ـ علیه السلام ـ در نامه ای كه برای محمد ابن عثمان (دومین نایب خاص خود) فرستاد در آن نوشته بود به نام خداوند رحمن و رحیم لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر كسی كه یك درهم بدون مجوز مال ما را بخورد.[11] 6 . و در نامه دیگری كه آن حضرت در پاسخ محمد بن عثمان فرستاد نوشت (و اما آنچه پرسیده بودی از عمل كسی كه مالی از (خمس) مالهای ما در دست او است و آن را برای خود حلال دانسته و بدون دستور ما مانند مال خود در آن تصرف می كند هر كس چنین كاری كند ملعون بوده و ما دشمن او هستیم چنانكه پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود هر كس چیزی از حق اهل بیت مرا حلال شمرد به زبان من و به زبان هر پیغمبر مستجاب الدعوه ملعون خواهد بود. پس هر كس به ما (در ندادن حق) ستم كند از جمله ستمگران به ما خواهد بود ولعنت خداوند بر او است كه خداوند می فرماید لعنت خدا بر ستمگران.[12] 7 . محمد بن زید طبری می گوید جمعی از مردم خراسان خدمت امام رضا ـ علیه السلام ـ رسیدند و از آن حضرت خواستند كه خمس را برای آنها حلال كند آن حضرت فرمود حلال نمی كنم شما به زبان خود را دوست خالص ما معرفی می كنید ولی حقی كه خدا برای ما قرار داده و ما را برای آن قرار داده كه آن خمس است از ما باز می دارید و سه بار فرمود نه برای هیچ یك از شما حلال نمی كنم.[13] خمس از چه چیزهائی واجب است؟ در هفت چیز خمس واجب است كه بهتر می دانیم درباره هر كدام عین فتوای امام خمینی مدظله را از توضیح المسائل معظم له، با ذكر شماره مسأله نقل كنیم كه برای خوانندگان قابل عمل و باعث اعتماد بیشتری باشد. 1 . منفعت كسب: هر گاه انسان از تجارت یا صنعت یا كسبهای دیگر مالی به دست آورد اگر چه مثلاً نماز و روزه میتی را به جا آورد و از اجرت آن مالی تهیه كند چنانچه از مخارج سال خود و عیالاتش زیاد بیاید (باید) خمس یعنی یك پنجم آن را به دستوری كه بعداً گفته می شود بدهد (مسأله 1752). 2 . معدن: اگر (كسی) از معدن «طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، ذغال سنگ، فیروزه، عقیق، زاج»، نمك و معدنهای دیگر چیزی به دست آورد در صورتی كه به مقدار نصاب (پس از كسر مخارج به اندازه 105 مثقال نقره سكه دار یا 15 مثقال طلای سكه دار قیمت آن) باشد باید خمس آن را بدهد. (مسأله 1798 و 1799). 3 . گنج: گنج مالی است كه در زمین یا درخت یا كوه یا دیوار پنهان باشد و كسی آن را پیدا كند (و صاحب آن معلوم نباشد و خلاصه) طوری باشد كه به آن گنج بگویند (باید خمس آن را بدهد) (مسأله 1806) و در صورتی خمس گنج را باید داد كه پس از كسر مخارجی كه برای آن شده قیمت آن به 105 مثقال نقره سكه دار یا 15 مثقال طلای سكه دار برسد (مسأله 1809). 4 . مال حلال مخلوط به حرام: اگر مال حلال با مال حرام به طوری مخلوط شود كه انسان نتواند آنها را از یكدیگر تشخیص دهد و صاحب مال و مقدار آن هیچكدام معلوم نباشد باید خمس تمام مال را بدهد (اگر معلوم نباشد كه حرام بیش از یك پنجم است وگرنه هر چه یقین به حرمت آن دارد باید بدهد و بعد از دادن خمس حلال می شود).(مسأله 1813) 5 . جواهری كه به واسطه فرو رفتن در دریا به دست می آید: اگر كسی به واسطه فرو رفتن در دریا لؤلؤ یا مرجان یا جواهر دیگر روئیدنی باشد یا معدنی، كه با فرو رفتن در دریا به دست می آید اگر بعد از كم كردن مخارجی كه برای بیرون آوردن آن كرده قیمت آن به هجده نخود طلا برسد باید خمس آن را بدهد چه در یك دفعه آن را بیرون آورده باشد یا چند دفعه و چه از یك جنس باشد و چه از چند جنس مختلف ولی اگر چند نفر با هم آن را بیرون آورده باشند در صورتی خمس آن واجب است كه سهم هر كدام به قیمت هجده نخود طلا برسد (مسأله 1819). 6 . غنیمت: اگر مسلمانان به امر امام معصوم ـ علیه السلام ـ با كفار جنگ كنند چیزهائی در جنگ به دست آورند به آنها غنیمت گفته می شود و مخارجی كه برای غنیمت كرده اند مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری كه امام ـ علیه السلام ـ صلاح می داند به مصرفی برساند و چیزهائی كه مخصوص به امام است، باید از غنیمت كنار بگذارند و خمس بقیه آن را بدهند (مسأله 1828) و نیز غنیمتهای جنگی كه در حال غیبت امام (معصوم) گرفته می شود كه امكان اجازه از امام نیست باید خمس آن داده شود مخصوصاً اگر جنگ برای دعوت به اسلام باشد و همچنین آنچه در دفاع از دشمنی كه به مسلمانان و كشور اسلامی حمله كرده گرفته می شود غنیمت است و باید خمس آن داده شود هر چند در حال غیبت باشد.[14] 7 . زمینی كه كافر ذمّی از مسلمانان می خرد: اگر كافر ذمّی (یهودی یا نصرانی كه در پناه اسلام است) زمینی را از مسلمانان بخرد باید خمس آن را از همان زمین بدهد و اگر پول آن را هم بدهد اشكالی ندارد ولی اگر غیر از پول چیز دیگری بدهد باید با اجازه حاكم شرع باشد و نیز اگر خانه و دكان و مانند اینها را از مسلمانان بخرد اگر زمین آن را جداگانه قیمت كنند بایدخمس زمین را بدهد. و قصد قربت از كافر لازم نیست... و اگر آن زمین را كافر ذمّی از مسلمان خریده به مسلمان دیگر هم بفروشد باید خمس آن را بدهد و اگر آن كافر بمیرد و مسلمانی آن را ارث برد باز هم باید خمس آن را بدهد. (مسأله 1829 و 1830). تقسیمات خمس و مصارف آن به طور كلی خمس به دو قسمت تقسیم می شود: 2 . یك قسم آن سهم امام است كه همان سهم خدا و رسول و امام است كه در آیه خمس بیان شده كه در زمان غیبت امام زمان ـ علیه السلام ـ از آنجا كه فقهای واجد شرائط رهبری از جانب آن حضرت به نیابت عامه آن حضرت منصوب شده اند و صریحاً حضرتش فرمود: «اِنَّهُم حُجَّتی عَلَیكُم و اَنَا حُجَّه اللهِ»[15] یعنی علماء و راویان حجت من بر شما و من حجت خدا (بر آنها) هستم. از این رو باید سهم امام به آنان داده شود و از طرفی چون زعامت و اداره امور مادی و معنوی جامعه به عهده علما است، سهم امام باید به آنان داده شود كه در راه ترویج و حفظ دین و مصالح مسلمانان و رفع نیازمندیهای آن ها صرف كنند و یا در امور و مواردی كه آنان اجازه می دهند مصرف شود و باید هر كس آن را به مجتهدی بدهد كه از او تقلید می كند و به نظر او اعلم و جامع الشّرائط است و انسان در صورتی می تواند سهم امام را به مجتهدی كه از او تقلید نمی كند بدهد كه بداند آن مجتهد و مجتهدی كه از او تقلید می كند سهم امام را به یك طور مصرف می كند.[16] 2 . قسمت دیگر خمس سهم سادات فقیر است از یتیمان، مستمندان، ‌درماندگان در سفر و هر چند بسیاری از فقها فرموده اند سهم سادات را شخص خمس دهنده خود می تواند به این گونه از سادات بدهد ولی بعضی از فقها مانند رهبر انقلاب امام خمینی مدظله فرموده اند سهم سادات نیز باید به اجازه مجتهد جامع الشرایط به سادات داده شود.[17] و به افرادی می شود این خمس را از سادات داد كه از طرف پدر سیادت آنها ثابت باشد كه نسبت آنها به عبدالمطلب می رسد و اگر فقط از ناحیه مادر چنین نسبتی داشته باشد از سادات محسوب نشده و نمی شود سهم سادات را به آنها داد.[18] و به سیدی كه دوازده امامی نیست نیز نمی شود سهم سادات را داد هر چند دارای چنین نسبتی باشد (مسأله 1837). چند تذكر كوتاه اگر چه این بحث مناسب بیان تمام احكام و مقررات خمس نیست و كسانی كه مایلند تا حدودی به مسائل آن آشنا شوند باید به رساله های عملیه رجوع كنند ولی در اینجا چند نكته كوتاه را تذكر می دهیم. 1 . اگر چه برحسب آیه خمس و بعضی روایات هر فایده ای باید خسم آن داده شود ولی بر حسب روایاتی كه می فرماید:«الخُمسُ بَعْدَ المَؤنَهِ»[19] آنچه انسان از كسب و تجارت و كار به دست می آورد پس از تأمین مخارج ضروری در پایان سال خمس اضافه را باید بدهد. 2 . كسی كه خمس بدهكار است نمی تواند آن را به گردن گیرد كه بعدها بدهد بلكه باید خمس آن را جدا كند و در بقیه تصرف كند ولی اگر برای او امكان ندارد كه یك بار بپردازد می تواند با حاكم شرع یا نماینده او دست گردان كند كه در ظرف مدتی به تدریج خمسی كه بدهكار است پرداخت نماید. 3 . هر گونه تصرف در مال خمس نداده غیر جائز و غصب است بنابر این اگر با آن معامله ای انجام دهد و حاكم شرع اجازه ندهد یك پنجم معامله او باطل است و اگر با‌ آن غذائی بخرد نمی تواند بخورد و اگر زمین بخرد یا لباس و فرش خریداری كند نماز و غسل و وضو در آنها باطل است. 4 . وسائلی كه انسان با آنها كار می كند از ماشین مغازه و اثاث آن، هر چه با آن كسب می كند جزء سرمایه محسوب شده و باید خمس آنها را بدهد. 5 . چیزی كه انسان یك بار خمس آن را داده دیگر خمس به آن تعلق نمی گیرد ولی اگر منافعی از آن به دست آید یا نموّ كند یا قیمت آن بالا رود خمس آن استفاده یا نموّ و زیادی قیمت باید داده شود. 6 . آنچه انسان مورد نیاز او است از خانه، لباس، خوراك، زیارت، میهمانی كردن، اثاث و لوازم خانه، چیزهائی كه به دیگری می بخشد و ... اگر از مال خمس نداده باشد باید خمس آن داده شود ولی اگر از درآمد همان سال باشد (كه آن را خریداری كرده) و برای او مناسب و مطابق شأن وی باشد خمس ندارد. 7 . آنچه به عنوان بخشش، جایزه، صدقه مستحبی به دست انسان می آید اگر سال بر آن بگذرد و مصرف نشود بعضی از علما گفته اند باید خمس آن را بدهد ولی بعضی از فقها مانند امام خمینی مدظله فرموده اند خمس آن واجب نیست ولی مستحب است كه خمس آن داده شود.[20] 8 . اگر كسی بمیرد و به مال او یا بر گردن او بدهكاری خمس باشد قبل از هر چیز ورثه او به عنوان بدهكاری از اصل مال باید آن را پرداخت نمایند. 9 . اگر مالی به دست انسان بیاید و یقین داشته باشد كه خمس آن داده نشده باید خمس آن را بدهد. 10 . ارثی كه به دست وارث می آید یا مهری كه زن می گیرد اگر از پیش خمس بر آن واجب نشده باشد خمس آن واجب نیست. نقش اساسی خمس در حفظ دین و رفع نابسامانیها جای تردید نیست كه هر دین و مرامی برای ترویج و اداره تشكیلات آن نیازمند به امور مالی و بودجه است لذا اسلام نیز برای این منظور بودجه هائی مقرر كرده و بعضی از منابع ثروت را اموال عمومی اعلام كرده است و خمس نیز یكی از بودجه های اساسی اسلامی است كه در حفظ دین و اداره تشكیلات آن و تأمین مصالح جامعه و رفع نیازمندیهای آن نقش مهمی به عهده دارد چنانكه امام هشتم ـ علیه السلام ـ در پاسخ تاجری كه از آن حضرت درخواست معافیت از خمس را كرده بود فرمود «نه، باید خمس را بدهید تا ما به وسیله آن دین را ترویج و تقویت كرده و حیثیت خویش را در مقابل دشمنان حفظ كنیم و مستمندان را یاری نمائیم» «اِنَّ الخُمْسَ عَونَنا عَلی دِیننا وَ عَلی عِیالِنا وَ‌ علی مَوالینا»[21] چه سهم سادات آن موجب رفع نیازمندیهای سادات فقیر، یتیم، درمانده می گردد چنانكه زكات كه بر آنها حرام است برای اداره و رفع گرفتاریهای مستمندان دیگر جامعه می باشد. و سهم امام آن به امام ـ علیه السلام ـ و سایر رهبران دینی امكان می دهد كه دین را ترویج كرده و تشكیلات آن را اداره كنند و مصالح جامعه را تأمین نمایند مخصوصاً در طول تاریخ شیعه كه پیوسته حكومتهای ستمگر اموال عمومی را در اختیار خود گرفته و دست امامان و رهبران دینی را از آنها كوتاه می كردند فقط خمس بوده است كه بر آن قدرت نداشته و منحصراً در اختیار ائمه ـ علیهم السّلام ـ و علمای اسلام بوده و مؤمنین متعهد شخصاً به آنها پرداخت می كردند. یك گواه زنده جای انكار نیست كه در طول تاریخ فقط حوزه های علمی شیعه، از هر نظر مستقل بوده و به هیچ قدرت و حكومتی وابسته نبوده است و در هر زمانی با حریّت و حق طلبی به اتكاء الهی وظیفه واقعی خود را انجام داده و معارف دین را آن چنانكه بوده بیان كرده و با صراحت با دولتهای طاغوتی مخالفت و مبارزه كرده است كه یك گواه زنده آن مبارزات حیرت انگیز و شجاعانه حوزه های علمیه و روحانیّت شیعه با رژیم منحوس گذشته ایران بود كه در بیداری مردم و پیروزی انقلاب نقش بسیار حساسی را به عهده داشت و یك علت مهم این استقلال و مبارزات و عدم وابستگی به دولتها،، همین وجود خمس و بودجه سهم امام ـ علیه السلام ـ بوده است كه در اختیار علمای اسلام و حوزه ها قرار می گرفته و آنان با آن قناعت كرده و به قول معروف با زندگی ساده طلبه ای می ساخته اند و احتیاجی به خلق و دولتها و حقوق دولتی نداشته اند و ناگفته پیدا است كه چنین روحانیت مستقل و آزادی در هیچ كجای دنیا وجود ندارد و از روحانیّت مسیحیّت گرفته تا حوزه های علمیه اهل سنّت و روحانیّت آنان كه نوعاً حقوق بگیر دولتها و وابسته به قدرتها بوده اند و نمونه روشن آن روحانیّت كنونی عربستان سعودی و مصر است كه اكثر آنها دست نشانده و اجیر حكومتهایشان می باشند و با آنها نه تنها مبارزه نمی كنند بلكه همكای می نمایند و بر خلاف كاریهای استعمارگران و دولتهای مرتجع صحه می گذارند و نمی توانند معارف و قوانین اسلام را آنچنان كه هست بیان نمایند و یك علت اساسی آن این است كه آنان در اثر مبنای فقهی كه دارند خمس را آنچنان كه حكم الهی است و امامان شیعه بیان كرده اند نپذیرفته اند و لذا از بركت خمس محروم شده اند. از این رو روحانیّت باید همچنان كه تا كنون بوده زندگی ساده خود را از دست ندهد و حوزه های علمیه شیعه به همان بودجه خمس كه مردم با اخلاص و علاقه دینی از مال حلال خود می دهند قناعت نمایند و مسلمانان متعهد هم باید به اهمیّت خمس ونقش اساسی آن بیشتر توجه كرده و از دادن آن خودداری نكنند و اگر دولت اسلامی خمس معادنی مانند آهن، طلا، نقره، ذغال سنگ، مس، و غیره را در اختیار حوزه های علمیه بگذارد بودجه كمی هم نخواهد بود و هم استقلال و تشكیلات حوزه های علمیه به خوبی حفظ می گردد و هم بسیاری از نابسامانیهای جامعه اصلاح می شود. [1] . سوره انفال، آیه 41. [2] . جامع الاحادیث، ج 8، ص 546. [3] .وسائل، ج 6، باب 8،‌ص 350، ح 6. [4] . اسدالغابه، ج 1، ص 328. [5] . بحارالانوار، ج 21، ص 360. [6] . تفسیر عیاشی، ج 2، ص 93. [7] . وسائل، ج 6، ص 337، ح 4. [8] . وسائل، ج 6، ص 338، ح 5. [9] . وسائل، ج 6، ص 337، ح 2. [10] . وسائل، ج 6، ص 337، ح 1. [11] . وسائل، ج 6، ص 337، ح 7. [12] . وسائل، ج 6، ص 376، ح 6. [13] . وسائل، ج 6، ص 376، ح 3. [14] . تحریرالوسیله، ج 1، ص 352. [15] . كشف الغمه، ج 3، ص 321. [16] . مسأله 1834 و تحریر الوسیله، ج 1، ص 365 و 366. [17] . تحریرالوسیله، ج 1، ص 366، مسأله 7. [18] . تحریرالوسیله، ج 1، ص 365. [19] . وسائل، ج 6، باب 8،‌ص 349، ح 4. [20] . تحریرالوسیله، ج 1، ص 356. [21] . وسائل، ج 6، باب 3، ص 375، ح 2. موفق باشيد .