( تحصیلات : فوق لیسانس ، 26 ساله )

فوری فوری فوری
با سلام
چطور می توانم کسی را وادار به خواندن نماز کنم البته به صورتی که این کار رو با کمال میل انجام دهد . من و نامزدم از وقتی نامزد کردیم هر دو نماز را یک در میان می خوانیم می خوام ببینم راهی هست که این مشکل رو بدن اینکه به نامزدم بگم حل کنم با تشکر از راهمایی شما


مشاور (hassan najafi)

در ابتدا بايد ذكر كنيم كه چنانچه شما با يكديگر محرم نباشيد بايد ارتباطات خود را محدود كنيد. حتي نمي توانيد با لذت و ريبه به يكديگر نگاه كنيد. هيچ وقت نمي توانيد كسي را وادار به انجام كاري كنيد چه اين كار يك تصميم عادي براي زندگي روزمره باشد چه امر مهم و سرنوشت سازي مثل نماز، نمازخواندن و اهميت دادن به اين فريضه به اعتقاد و باور فرد برمي گردد. اينكه ايشان نمازش را با كمال ميل و رغبت بخواند به خواست و ميل شما ارتباطي ندارد و شما در اين زمينه نمي توانيد كار مؤثري انجام دهيد. شما در ابتدا بايد مطالعات خود را در مورد نماز و فلسفه ي آن كامل كنيد و عملاً اين فريضه را بدون كم و كاست انجام دهيد تا محبت شما براي ديگران مؤثر باشد. وقتي خود شما باور درستي در مورد نماز نداريد و نمازهايتان را يك در ميان مي خوانيد چطور مي خواهيد فرد ديگري را به نماز تشويق كنيد. اگر حرف شما از باور قلبيتان سرچشمه نگيرد به هيچ وجه اثر مطلوبي نخواهد داشت. خواهر گرامي، بهتر است نگاه عميق تري به حل مسائل و مشكلات داشته باشيد. تقويت باورها و اعتقادات هر كس بستگي به تمايل و خواست خود او دارد. معتقد كردن فرد به نماز مثل بيماري هاي جسمي نيست كه براي درمان آن مي توان قرصي را در غذاي فرد ريخت و سلامت جسمي او را بدون اينكه با او صحبت كنيم به او برگرداند. پس در درجه اول نگاه ژرف تري نسبت به اين مسئله و مشكل داشته باشيد. اگر شما با يكديگر نامحرم باشيد بايد حدود روابط خود را نگه داريد و نمي توانيد ارتباطي عميق و نزديك داشته باشيد. تلاش و كوشش جهت هدایت و تشویق افراد به طرف خدا و تقویت ایمان آنها كاری بس ارزشمند است. چنانچه در روایتی رسول خدا (ص) فرمود: هر كس بتواند یك نفر را هدایت كند و به طرف دین جذب نماید، ارزش آن برتر از تمام چیزهایی است كه خورشید بر آنها می تابد. برای ترغیب و تشویق به انجام فرائض دینی، ابتدا باید زیربناهای فكری افراد را مورد بررسی قرار داده و در اصلاح آن كوشید. دیدگاه فرد در مورد خداوند، جهان هستی، انسان، معاد و ... اموری است كه نتیجه مستقیم بر ایمان فرد دارد. تقویت و اصلاح این مبانی تأثیر زیادی بر ایمان انسان می گذارد. قدم بعدی چشیدن و مزه كردن ایمان است. اگر كسی شیرینی و لذت ایمان به خدا را حس كند و از انجام كارهای دینی لذت ببرد ، هرگز نسبت به آنها بی تفاوتی نشان نمی دهد. به همین جهت در دعاها آمده است: (اللهم اذقنی حلاوه ذكرك: خدایا شیرینی یاد خودت را به من بچشان). قدم سوم پرهیز از اموری است كه انسان را از توجه به خدا غافل می كند. گر چه یاد خدا و ارتباط عاشقانه با او بسیار لذت بخش است و هیچ لذتی به پای آن نمی رسد ، ولی اگر لذت های مادی و شیطانی كه رسیدن به آنها بسیار آسان است و روز به روز متنوع تر و گسترده تر می شود، در زندگی فرد وارد شود، كم كم او را از توجه به خدا باز می دارد و ایمان او را ضعیف می كند. حال با توجه به این سه مطلب، راهكارهای زیر را جهت تقویت ایمان فرد و نزدیك كردن او به دین پیشنهاد می كنیم، اما قبل از آن این نكته را یادآوری می كنیم كه هدایت و ارشاد دیگران به طرف خدا امری تدریجی است كه لازمه آن صبر و بردباری و تلاش دائمی است و نمی توان انتظار داشت یك مرتبه افراد به همه چیز برسند. باید سعی كنیم قدم به قدم پیش رویم. این راهكارها عبارتند از: 1. او را به مطالعه كتاب های مفید در زمینه های مذهبی تشویق كنید. گاهی هم كتاب های جالب را كه برای او مناسب است خودتان مطالعه كنید و خلاصه آن را برایش بگویید. 2. نصیحت و تذكر مستقیم سودی ندارد. سعی كنید مطالبتان را غیر مستقیم به او بگویید. 3. قبل از اینكه بخواهید تذكری به او بدهید بهتر است نكات مثبت او را برجسته كنید. و او را به عنوان فردی موفق جلوه دهید و طوری وانمود كنید كه تذكرات شما برای بهتر شدن وضعیت او است. 4. از صمیم قلب برای موفقیت خودتان و برای هدایت او دعا كنید و بدانید كه اگر در كارتان جدیت و اخلاص داشته باشید ، حتما موفق می شوید، اگر هم موفق نشدید اجرتان پیش خدا محفوظ است و از این جهت جای نگرانی نیست. 5. سعی كنید با رفتارتان او را دعوت به دین و ارزشهای دینی كنید (كونوا دعاه الناس بغیر السنتكم) پیامبر فرمود مردم را با غیر زبان به دین دعوت كنید. زیرا مشاهده رفتار دیگران در تأثیر پذیری انسان بسیار مؤثر است. این كار هم به نفع شماست یعنی عملا خود شما كمال پیدا می كنید و هم باعث تشویق و تحریض ایشان برای عمل كردن به احكام و ارزشهای دنیوی می شوید. 6. به نظر می رسد خلأ عمده‏اى كه موجب ترك نماز از سوى فرد مزبور شده است مشكل فكرى است. ظاهرا ایشان در فلسفه نماز دچار اشتباه شده و آن گاه نتیجه نادرستى گرفته است. بنابراین راه اصلاح وى نیز تصحیح اندیشه ایشان است كه البته كار آسانى هم نیست و نیازمند فرصتى طولانى و نیز استفاده از روش‏هاى اصولى و تدابیر خردمندانه است. هر گونه صحبت و تشويق او به احكام ديني نياز به اشراف شما به مسائل و اعتقاداتتان دارد. بهتر است او را به مشاور مذهبي ارجاع دهيد تا با او صحبت كند. براى نمونه باید با زبانى خوش و همراه با محبت به ایشان تفهیم كرد كه: نماز اولاً، نیاز روحى و روانى هر انسانى است زیرا آدمى بدون یاد خدا گم گشته‏اى حیران در ظلمت سراى جهان است (الا بذكر اللّه‏ تطمئن القلوب) (رعد، آیه 28) بالاخره رابطه این انسان با آفرینش چیست. آیا مى‏تواند در قبال آن بى‏تفاوت باشد، نماز پاسخى به این نیاز فكرى و این سئوال اساسى انسان است. ثانیا، نماز دعوت كننده انسان به خیر است. نمازهاى پنجگانه همانند چراغ‏هایى هستند كه در مسیر طولانى و پیچ در پیچ و ظلمانى زندگى مسیر انسان را مشخص مى‏سازند و او را به راه مى‏خوانند تا اسیر دیو و دد نگردد و متاع خویش را به دزدان واننهد. ثالثا، نماز زیر بناى تشكیل جامعه اسلامى و تشكل آن است. هنگامى كه در ساعات معین همه مسلمانها رو به یك قبله مى‏ایستند و با اذكار و حركاتى معین به درگاه خدا عبادت مى‏كنند. عالى‏ترین هماهنگى عمیق در پرتو عبادت الهى در مسلمانان شكل مى‏گیرد و ... نماز، عملى است كه در مجموعه عقیده توحیدى، داراى معنا و فلسفه است. پس در آغاز بایستى این مجموعه شناخته شود تا نماز جایگاه خود را در ذهن و اندیشه فرد باز نماید. آنچه كه موجب مى‏گردد و برخى از نماز، رویگردان باشند و یا نسبت به آن تساهل كنند، ندانستن فلسفه نماز و یا دركى غلط از آن است. برخى چنین مى‏پندارند كه نماز انسان، نیازى را از خداوند برطرف مى‏كند كه البته خیالى واهى است. خداوند نیازى به هیچ مخلوقى ندارد. ازاین‏رو آنچه كه به عنوان عبادات بر آن تأكید شده، جملگى در جهت كمال انسان است. ضمنا خودتان نیز با مطالعه در این زمینه سعى كنید آمادگى بیشترى براى مقابله با چنین افكارى در خود پدید آورید اگر خود شما با احکام و مسائل شرعیتان مشکل داشته باشید و به متون دینی وفلسفه احکام و مباحث خداشناسی اشراف نداشته باشید نمی توانید هیچ کاری برای او انجام دهید. یعنی اگر بدون اشراف در مسائل دینی با او بحث کردید نه تنها نمی توانید او را به دین ونماز برگردانید بلکه خودتان نیز دچار شک وشبهه خواهید شد پس مراقب کارها و حرفهای خود باشید. فلسفه ی خواندن نماز آن طور که از آیات قرآن درک می شود، یاد خداوند است (وَ اقم الصلوهَ لذکری) یعنی (نماز را به خاطر یاد من بپادار) این نتیجه ی اصلی و نهائی خواندن نماز است که اگر به طور واقعی و با آداب و شرایط و مقدمات و واجبات آن خوانده شود، یاد خدا در اعماق وجود انسان مستقر می گردد و خدا در تمام افکار و اندیشه ها و اعمال و رفتار انسان حاکم می گردد، آن گاه کسی که خدا بر دلش و اعمالش حکومت می کند، گرد فحشاء و منکرات و مطلق کارهای ناشایسته نمی گردد، ظلم به نفس،‌ظلم به مردم و ظلم به خدا نمی کند چرا که خداوند در قرآن می فرماید: (اَقم الصلوهَ اِنّ الصلوه تنهی عَن الفحشاء و المنکر و لذکرالله اکبر) (نماز را به پا دار که همانا نماز انسان را از فحشاء و منکر باز می دارد ولی یاد خدا از این هم بزرگتر است) که در آیه به خوبی گفته است (و لذکرالله اکبر) یعنی اگر چه یکی از آثار مهم نماز باز داشتن انسان از فحشاء و منکرات است ولی یاد خدا نتیجه ی بزرگتر و اثر مهم تر آن است که البته نماز علت تامّه جلوگیری از زشتی ها نیست بلکه شرط اقتضائیه است، یعنی به شرط این که دل انسان سالم باشد، محیط او هم سالم باشد نماز اثر خود را می کند و زشتی ها را از بین می برد. بعضی می گویند مگر خدا به نماز ما احتیاج دارد که 5 نوبت در شبانه روز باید آن را برگزار کرد؟ در جواب باید گفت خیر،‌ این ما هستیم که به نماز احتیاج داریم تا خود را پاک کرده و زشتی ها را از وجود خود دور کنیم تا به قرب الهی و رشد و تکامل انسانی برسیم. اگر کسی پنجره ی اطاق خود را به روی آفتاب ببندد تا نور و حرارت در اطاق نتابد، به خورشید ضرری نمی رسد بلکه کسی که ضرر می کند خود شخص است، پس ما به نماز نیاز داریم نه خدا. پیامبر (صلی الله علیه و آله) خواندن نماز در 5 نوبت در شبانه روز را به رفتن انسان در چشمه ی آب گرم تشبیه کرده اند و کسی که 5 نوبت خود را در چشمه ی آب گرم بشوید، چرکی در بدنش باقی نخواهد ماند. نماز هم اثر روحی و معنوی دارد و آلودگی های روحی را در انسان می شوید. البته همان طور که خدای ما واحد است، قبله ی ما واحد است، رکعات و حرکات نماز برای همه مسلمانان هم واحد است، زبان خواندن نماز هم واحد است تا یک مسلمان در یک اجتماع توحیدی با همه مسلمانان در وقت معینی و قبله معینی و زبان معین نماز بخوانند تا حرکت همه توحید جمعی باشد و همان طور که قرآن به زبان عربی نازل شده، نماز هم به زبان عربی است که کامل ترین زبان دنیاست. اگر انسان در نماز ذکرهای عربی آن را بخواند و سعی کند معانی فارسی آن را یاد بگیرد با عشق و شور و با دل و جان خود نماز می خواند. پس ترک نماز، قصور در مهم‏ترین دستور الهی و انجام ندادن بزرگ‏ترین وظیفه و برنامه زندگی است. ترک نماز، ناشکری، ناسپاسی و کفران نعمت‏های الهی و برداشتن عمود و ستون دین است؛ زیرا نماز پایه دین است. ترک نماز و عبادت، باعث می‏شود که آفرینش و زندگی انسان، بیهوده و لغو باشد؛ در حالی که انسان‏ها برای عبادت آفریده شده‏اند. ترک نماز و نیاش، موجب ترک لذت بخش‏ترین حالات انسان است. جوامع، ملت‏ها، اقوام، نژادها - از اول تاریخ تا حال - با نیایش، عبادت و مناجات پویا و زنده مانده‏اند (هر چند در روش و کردار و گفتار دچار انحراف هم شده‏اند). در هیچ زمانی، انسان بی نیاز از عبادت و پرستش خداوند نبوده و نخواهد بود؛ اما این عبادت باید با برنامه و روش خاصی صورت گیرد وگرنه هیچ بهره و نتیجه‏ای، نصیب شخص نیایشگر نخواهد شد. خداوند می‏فرماید: (البته نماز بر مؤمنان به طور حتم فرض و واجب شده است). (عنکبوت، آیه 44) وجوب نماز یکی از ضروریات دین مقدس اسلام و فریضه‏ای بزرگ و وظیفه‏ای سنگین در این آیین پاک است. خواندن نماز، شرط قبولی سایر اعمال و عبادت‏ها است: (نماز پایه دین است، اگر مورد قبول واقع شد، سایر عبادت‏ها هم قبول می‏شود، ولی اگر پذیرفته نشد، سایر اعمال نیز پذیرفته نخواهد شد). (بحار الانوار، ج 10، ص 394) ترک نماز و یا سبک شمردن آن، آثار و نتایج شوم فراوانی دارد؛ حضرت رسول در این باره می‏فرماید: (هر کس نماز را سبک بشمارد، دچار پانزده بلا می‏شود شش بلإ؛ در دنیا و سه بلا در هنگام مرگ و سه بلا در قبر و سه بلا و عقوبت هنگامی که از قبر بیرون می‏آید: اما آنچه در دنیا به آن دچار می‏شود: اول، خداوند برکت را از عمر او برمی دارد؛ دوم، خداوند برکت را از روزی‏اش بر می‏دارد؛ سوم، چهره خوبان از او گرفته می‏شود؛ چهارم، کار نیک وی دیگر پاداش نخواهد داشت؛ پنجم، دعایش به اجابت نمی‏رسد؛ ششم، از دعای خوبان بهره‏ای نخواهد داشت. اما آنچه در هنگام مرگ به آن دچار می‏شود: اول، آن که با ذلت و خواری می‏میرد؛ دوم، گرسنه از دنیا می‏رود؛ سوم، تشنه می‏میرد ... اما آنچه در قبر گریبانش را می‏گیرد: اول، آن که خداوند ملکی را در قبر وی می‏گمارد، تا او را شکنجه کند؛ دوم، قبر وی تنگ خواهد گرفت. سوم، درون قبر وی تاریک خواهد بود. اما آنچه در قیامت هنگام برخاستن از قبر به آن دچار می‏شود: اول، آن که خداوند فرشته‏ای بر او می‏گمارد تا وی را با صورت بر زمین بکشد، در حالی که مردم نظاره می‏کنند؛ دوم، با وی محاسبه سختی خواهد داشت؛ سوم، هرگز خداوند به وی نظر رحمت نمی‏افکند و تطهیرش نمی‏کند و عذاب دردناک و سختی در انتظار او است). (مستدرک الوسائل، ج 1، ص 171 - 172) در روایت دیگری آمده است: عبید بن زرارة می‏گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: گناهان کبیره کدام اند؟ آن حضرت فرمود: گناهان کبیره در نوشتار علی‏ بن ابی طاب (ع) هفت چیز است: کفر به خداوند، کشتن انسان، عاق پدر و مادر شدن، ربا گرفتن، خوردن مال یتیم به ناحق، فرار از جهاد و تعرب بعد از هجرت. عبید می‏گوید: از امام پرسیدم: یک درهم از مال یتیم خوردن، بزرگ‏تر است یا ترک نماز؟ حضرت فرمود: ترک نماز. عرض کردم: شما ترک نماز را از گناهان کبیره به حساب نیاوردید. حضرت فرمود: اولین گناه کبیره چه بود؟ عرض کردم: کفر به خداوند. فرمود: شکی نیست که تارک نماز کافر است. (وسائل الشیعه، ج 11، ص 254) اما دلیل عقوبت فراوان برای ترک نماز چیست؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش باید اهمیت نماز را در نظر گرفت، باید اول دانست که چرا این همه برای اقامه نماز سفارش شده؟ اگر اهمیت و جایگاه نماز در بین سایر عبادات معلوم شود آنگاه معلوم خواهد شد که چرا این قدرعقوبت برای ترک نماز قرار داده شده. آن هدفی که خداوند پیامبران را جهت آن مبعوث نموده که همانا سعادتمند شدن انسان ها است در این دنیا و به تبع آن در آخرت این هدف حاصل نمی‏شود مگر این که آن دستوراتی که از طرف خداوند صادر شده عملی شود و نماز تنها عبادتی است که خلاصه و در بردارنده تمام دستورات است چرا که در نماز است که حقوق مردم رعایت می‏شود، چون نمازگزار نمی‏تواند با آب غصبی وضو بگیرد، در مکان غصبی یا لباس غصبی نماز بخواند، نمی‏تواند نماز بخواند در حالی که دیگران از او نگران باشند و حقوقی از آنها توسط نمازگزار ضایع شده باشد، در نماز است که انسان می‏تواند با خدا ارتباط برقرار کند و به نیازهای درونی خود دست یابد و در نماز است که ... لذا از نماز به عنوان ستون دین یاد شده و فرموده‏اند اگر نماز قبول شود سایر اعمال هم قبول خواهد شد و آن همه سفارش برای اقامه نماز مخصوصاً به صورت جماعت و جمعه شده آیا نباید برای ترک چنین نمازی آن همه عقوبت قرار داده شود؟ پس باید با خود فکر کنید و ببینید چه طور می توانید نماز خواندن را به صورت عادت در بیاورید. تنها مشکل شما در عادت نشدن نماز به عنوان یک رفتار است که خود باید سخت در پی آن باشیدکه این مشکل را برطرف کنید. گناه و معصيت، خروج از قوانين و دستورات ديني است و در اسلام هر گونه كاري كه بر خلاف فرمان خدا باشد، گناه محسوب مي‏شود. گناه دوري از خدا و فراموشي او است و هر چند كوچك باشد - چون نافرماني خدا است - بزرگ است. گناهان، همگي زشت و خطرناك بوده و به وجود شخص گنهكار و روح و بدن او، ضرروارد مي‏سازند. امام باقر (ع) فرموده است. (هيچ نكبتي به بنده نمي‏رسد، مگر به خاطر گناه). (اصول كافي، ج 2، ص 269) شخص گنهكار بايد بداند كه آتش براي خود افروخته كه از آن فرار نتوان نمود و هيچ آفريده‏اي نيز نمي‏تواند آن را خاموش كند ... بر اين اساس، انجام گناه و مداومت بر آن، موجب تيرگي و واژگوني قلب و مسخ انسان از حالت انسانيت به حالت درنده خويي و حيوان صفتي مي‏گردد و نيز باعث ارتكاب گناهان بزرگ‏تر مي‏شود. امام صادق (ع) مي‏فرمايد: (چيزي بيشتر از گناه، قلب را فاسد نمي‏كند؛ قلب گناه مي‏كند و بر آن اصرار مي‏ورزد و در نتيجه سرنگون و وارونه مي‏گردد). (اصول كافي، ج 2، ص 268) امام كاظم (ع) نيز فرمود: (وقتي كه انسان گناه مي‏كند، در قلب او نقطه سياهي پديد مي‏آيد. اگر توبه كرد، آن نقطه پاك مي‏شود و اگر بر گناه خود افزود، آن نقطه گسترده مي‏گردد به طوري كه همه قلب او را فرا مي‏گيرد و بعد از آن هرگز رستگار نمي‏شود). (بحار الانوار، ج 73، ص 327) بر اين اساس، گناه داراي آثار و عواقب زشت و ناپسند است كه يا در دنيا و يا در آخرت دامنگير انسان مي‏شود. همان گونه كه غذاي فاسد، جسم انسان را مريض مي‏كند، كارهاي زشت و ناپسند نيز روح انسان را مريض مي‏كند و در حقيقت انسان گناهكار، مريض است و هر چقدر گناه كند، مريضي او بيشتر مي‏شود. گناه انسان را به سوي كفر مي‏كشاند و لذت مناجات را از او مي‏گيرد. گناه قبح و تلخي معصيت را از بين مي‏برد و باعث نزول بلا مي‏شود. همچنين موجب نااميدي و سلب توبه مي‏شود؛ در نتيجه بيشتر غرق در گناه مي‏گردد. گناه باعث حبس دعا و عدم قبولي ساير اعمال و يا از بين رفتن ثواب و پاداش اعمال نيك مي‏شود و آنها را از بين مي‏برد. گناه عمر انسان را كوتاه مي‏كند و موجب سلب توفيقات مي‏شود. گناه آرامش روحي را از انسان سلب مي‏كندو نعمت‏ها را دگرگون مي‏سازد و با خود فقر را به همراه دارد و ... و تنها راه رهايي از خطرات و پيامدهاي شوم گناهان، توبه و استغفار واقعي و انجام دادن اعمال نيك و صالح است. بعضي از اين اعمال (مانند نماز) تاثير به سزايي در قبولي توبه، از بين رفتن گناهان ودوري انسان از فحشا و منكر مي‏شود و اين به جهت ارزش و اهميت والاي آن عمل و تاثير گذاري فراوان آن است. حضرت علي (ع) مي‏فرمايد: (آنها (الصلاة) لتحت الذنوب حت الورق و تطلقها اطلاق الربق)؛ (نماز گناهان را همچون برگ‏هاي پاييزي مي‏ريزد و غل و زنجيرهاي معاصي را از گردن‏ها مي‏گشايد). (نهج البلاغه، خطبه 125) پيامبر (ص) نيز مي‏فرمايد: (آن گاه كه بنده خدا به نماز مي‏ايستد و همه توجهش به سوي الله باشد، در حالي نمازش پايان مي‏يابد كه مانند روز تولدش پاك است). (محجة البيضاء، ج 1، ص 382) و روايات ديگري كه همگي مي‏رساند كه نماز، تاثير به سزايي در جلوگيري از گناه و ريزش آن دارد و در قبولي توبه و آمرزش انسان، نقش مهمي ايفا مي‏كند. البته به غير از نماز، اعمال ديگري نيز در از بين رفتن گناهان تاثير دارد؛ از جمله: 1. انجام حسنات و خوبي ها و كارهاي نيك: (ان الحسنات يذهبن السيئات)؛ (الكافي، ج‏3، ص‏266). 2. زياد صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد (ص)؛ در حديثي امام رضا (ع) مي‏فرمايند: (هر كس گناهاني دارد كه براي آن كفاره پيدا نمي‏كند، كفاره آن صلوات بر محمد و آل محمد است). (امالي صدوق، ص‏73). 3. حب علي بن ابي طالب (ع)؛ پيامبر اكرم (ص) مي‏فرمايند: (حبّ علي ياكل السيئات كما تاكل النار الحطب)؛ (بحار الانوار، ج ‏27، ص ‏137). (محبت اميرالمؤمنين (ع) گناهان را مي‏خورد و نابود مي‏كند چنانچه آتش هيزم را). 4. پشيماني و ندامت و سرافكندگي دائم در پيشگاه الهي و حفظ حالت توبه: (ان الله يحب التوابين). (سوره بقره، آيه 222). اگر نماز بخوانید راحت تر گناهان دیگر خود را ترک خواهید کرد این سوال توسط فرهنگسرای پرسش پاسخ داده شده است .