عطش شکن ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 26 ساله )

سلام
سوال بنده در مورد تاریخ انبیاء است.
اینکه چرا در مناطقی مثل آسیای شرقی، آسیای شمالی و جنوبی، افریقای مرکزی به سمت جنوب، قاره ی آمریکا و استرالیا پیامبری الهی مبعوث نشده است؟ مگر آنها احتیاجی به هدایت نداشته اند؟ و اگر مبعوث شده است چرا روایتی، آیه ای یا ... در مورد ایشان موجود نیست.
با تشکر


مشاور ( )

با عرض سلام خدمت خواهر گرامی! با توجه به مبعوث شدن 124000 پیامبر ، چرا همه آن ها در منطقه خاور میانه بوده اند ؟آیامردم سایر مناطق زمین شایسته هدایت نبوده اند؟ یکی از مشکلات رخدادهای تاریخی عدم شفافیت آن است؛ از این رو مورخان معمولاً در میان مسایل تاریخی اختلاف نظر دارند. ظهور پیامبران از خاور میانه و علل ظهور آن[ ها از منطقه باختر و خاور دور، از مسایل تاریخی است که ابهام داشته و قضاوت دربارة آن مشکل است. ]مورخان درخصوص ظهور همه پیامبران از منطقه خاور میانه اختلاف دارد. برخی عقیده دارند که همه پیامبران از خاور میانه ظهور نکرده اند؛ زیرا پیامبران اختصاص به سرزمین و قوم خاصی ندارند._ طبق آموزه های اسلامی همه امت ها از خود پیامبر داشته اند و قرآن فرمود: "و لقد بعثنا فی کلّ أمة رسولاً أنِ اعبدواالله و اجتنبوا الطاغوت؛_ در هر امت پیامبری فرستادیم (تا به مردم بگویند) که خدا را بپرستید و از بت اجتناب کنید". برخی از مورخان باور دارند که پیامبران از مناطق معتدل ظهور نموده اند، زیرا در مناطق معتدل به دلیل ظهور دانش ها و صنعت، بیشتر زمینة کمال انسان ها فراهم شده و آمادة پذیرش پیامبران هستند. ابن خلدون از طرفداران این نگرش است. وی می‌نویسد: حتی بعثت پیامبران بیشتر در نواحی معتدل بوده و ما خبر بعثت پیامبری را در اقلیم جنوبی و شمالی نیافته ایم، از آن جهت که پیامبران باید از نظر خلقت، کاملترین افراد باشند تا پیامی که از جانب خدا می آورند، مورد قبول واقع شود._ بر این اساس معلوم نیست که همه پیامبران در منطقة خاوری ظهور نموده باشند. البته پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت و کتاب آسمانی، از شرق میانه برخاستند. نوح(ع) از عراق برخاست و مرکز دعوت ابراهیم(ع) عراق و شام بود، و به مصر و حجاز نیز سفر کرد. موسی(ع) از مصر برخاست. آیت الله مکارم در خصوص علل ظهور پیامبران از خاور میانه می نویسد: با توجه به وضع پیدایش جوامع بشری،‌ و ظهور تمدّن انسانی، این مسئله جای شگفتی نیست، زیرا مورخان بزرگ جهان تصریح می کنند که مشرق زمین (مخصوصاً شرق میانه) گهواره تمدن انسانی است و منطقه ای که به نام هلال خصیب است. تمدن مصر باستان که قدیمی ترین تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن یمن در جنوب حجاز، همچنین تمدّن ایران و شامات، همه نمونة تمدن های معروف بشری هستند ... قدمت تمدن انسانی دراین مناطق به هفت هزار سال یا بیشتر باز می گردد. از سوی دیگر، رابطة نزدیکی میان تمدن انسانی و ظهور پیامبران بزرگ است، زیرا انسان های متمدن نیاز زیادی به آیین های الهی دارند، تا هم قوانین حقوقی و اجتماعی را تضمین کرده، جلو تعدیات و مفاسد را بگیرد، و هم فطرت الهی آن ها را شکوفا سازد. به همین دلیل می گویم نیاز بشر امروز مخصوصاً کشورهایی که از تمدن و صنعت سهم بیشتری دارند، به مذهب، از هر زمین بیشتر است. اما شهید مطهری در این باره نظری دارند که از بقیه بهتر و جامع تر است : اما مسأله این که چرا در سرزمین خاصى پیغمبر زیاد بوده , این بستگى پیدا مى کند به همان [ ( الله اعلم حیث یجعل رسالته ) ] یعنى وقتى که این بستگى داشته باشد به استعدادهاى مخصوصى که در افراد هست , مسلما سرزمینها هم در پرورش استعدادها تأثیر دارد . امروز هم مى گویند که شرق , سرزمین عرفان و اشراق است . این یک امر گزاف و گتره نیست که مثلا غربیها بیشتر به محسوسات مى پردازند و شرقیها بیشتر به نامحسوسات , یعنى اینها بیشتر به این سو کشانده مى شوند آنها به آن سو . محیط جغرافیایى و اوضاع و احوال و گرمى آفتاب و اینها در پرورش جسم انسان مفید است و وضع جسم هم در پرورشهاى مخصوص روح تأثیر دارد . این مانعى ندارد که بعضى از سرزمینها آمادگى بیشترى داشته باشد براى پروراندن افرادى که اجمالا استعداد اشراق و الهام دارند . اما اینکه آیا بعضى سرزمینها به کلى عارى بوده و فقط یک نقطه دنیا [ محل ظهور پیامبران ] بوده که همان سرزمین فلسطین و حجاز و اینها باشد , سرزمینهاى دیگر دنیا پیغمبر هیچ پرورش نداده ؟ این را ما با تاریخ نمى توا نیم اثبات کنیم که همه جا بوده و نمى توانیم اثبات کنیم که بعضى جاها قطعا نبوده . قرآن کریم مى گوید : ( و ان من امة الا خلافیها نذیر ) در تمام ملتها نذیرى وجود داشته . تاریخ هم نمى تواند ثابت کند که حتما نبوده . ولى قرآن مى گوید همه جا بوده . منتها ما با تاریخ نمى توانیم اثبات کنی که در فلان سرزمین آیا پیغمبرى ظهور کرده یا نکرده , اما نمى توانیم نفى هم بکنیم که نبوده . قرآن هم به طور کلى مى گوید : ( و ان من امة الا خلافیها نذیر .(1) پاورقی : 1- نبوت، ص 30 . خاورمیانه و خصوصا بین النهرین محل ظهور بسیاری از پیامبران شناخته شده بوده است. دلیل این امر به احتمالقوی ظهور تمدن‏های مختلف در این منطقه از جهان است. به گفته باستان شناسان و کسانی که در تاریخ تمدن اقوام وملل مطالعه می‏کنند اولین نمونه‏ها در این منطقه شکل گرفته است از این رو ضرورت بعثت پیامبران را در پی داشتهاست. نکته دیگر اینکه بسیاری از پیامبران نیز مبعوث شده‏اند ولی ما نامی از آنها در اختیار نداریم قرآن می‏فرماید:«رسلا لم نقصصهم علیک» (پیامبرانی که ما برای تو بازگو نکردیم) لذا مطمئنا در بسیاری از مناطق جهان همانند هندچنین آمریکا و ... نیز در گذشته‏های دور که امکان ارتباط وجود نداشته بر حسب ضرورت پیامبرانی مبعوث شده‏اند وشواهد تاریخی بشر گواه این معناست. مثلا بودا گر چه نامش را به عنوان پیامبر نمی‏برند ولی وقتی زندگی او بررسیمی‏شود بسیاری از خصوصیات پیامبران را در زندگی او و شکل تماس وی با جهان غیب مشاهده می‏کنیم. از همین رودر برخی از روایات آمده که خداوند 124 هزار پیامبر برای بشریت فرستاده است. حال آنکه ما به بیش از سی اسمواقف نیستیم. از طرفی خود قرآن که بزرگ‏ترین حجت قاطع الهی است می‏فرماید:«و لکل قوم هاد» (برای هر قومی ازهر ناحیه پروردگار هدایتگری وجود دارد). البته باید یادآور شویم که تمام پيامبران در منطقه خاور ميانه نبوده اند و ما تعداد زيادي پيامبر را داريم كه در منطقه شمال آفريقا و در ديگر نقاط دنيا ظهور كرده اند، هر چند كه تعداد زيادي از پيامبران در منطقه خاور ميانه مبعوث شده اندكه اين هم با هدف نهايي مبعوث كردن رسُل كه هدايت انسانها است منافاتي ندارد زيرا ديني را كه پيامبري مي‎آورد براي ديگر اقوام هم هست و به همه عالَم عرضه مي‎شود مثلا خداوند متعال در مورد قرآن ميفرمايد: «قران براي عالَم انذار دهنده است» (سوره فرقان، آيه 1)و اگر كسي دنبال حق است، به محض برخورد با او، آن را مي‎پذيرد، حال مي خواهد از هر منطقه و سرزميني باشد، چون ديني كه خداوند مي‎آورد بر حقيقت انسانيت و فطرت او مطابقت دارد. آنچه مهم است جهاني بودن زبان ديني است كه پيامبر مي‎آورد. مطلب ديگر (كه در پاسخ به اين سؤال كه چرا پيامبران بيشتر از اين مناطق ظهور مي‎كردند و چرا در ميان اقوام ديگر ظهور نكردند)، اين است كه بايد گفت «ممكن است در آن قسمت‎ها جمعيتي نبوده و يا اگر بوده ما دليلي نداريم كه خداوند براي آن‎ها انبيايي نفرستاده است چون از همه انبيايي كه آمار و نامشان در جوامع روايي ما هست تنها نام بعضي در قرآن ذكر شده است (سوره غافر، آيه 78)شايد در ميان آن اقوام نيز انبيايي بوده‎اند كه در قرآن قصه آنان نيامده است و اگر هم پيامبر اولوالعزمي در ميان آن اقوام نبوده، شايد به خاطر كم بودن جمعيت آن منطقه در آن زمان باشد».(سيره پيامبران در قرآن، ص 49، جوادي آملي، چ دوّم، نشر اسراء) «گروهي از عارفان و حكيمان به استناد برخي از تواريخ، حضرت ادريس را همان هرمس پنداشتند، هم چنان كه حضرت شيث را همان آغاثا ذيمون دانستند و عده‎اي شايد بر اثر همين هرمس و آغاثاذيمون و فيثاغورس، مانند آن‎ها مثل ارسطو... را از انبيا دانستند». (همان، ص236) كه اينان از اقوام ديگري هستند و از آسيا برنخواسته‎اند.همچنين «يكي از لوازم نبوت عامه اين است كه هيچ مردمي بدون راهنماي غيبي نيستند و ممكن نيست، خداوند ملتي را بدون راهنما رها كند، زيرا خدا مربّي، مدبر انسان است و انسان مسافري است كه عوالمي را پشت سر گذاشته و عوالمي را در پيش روي دارد. از اين رو امكان ندارد جمعيتي در منطقه‎اي زندگي كند و خداوند براي آن‎ها راهنما نفرستد». (سوره فاطر، آيه 24(، حضرت آية الله جوادي آملي در اين زمينه در جاي ديگر مي فرمايد: بالاخره خداوند يا خود پيامبر يا اوصياي او يا كتاب او را براي ديگران ارسال مي‎ كند. (سيره پيامبران در قرآن، ص 48، همان) از طرفي ديگر مركز نبوت و رسالت انبيا يك روستا و يا يك منطقه كوچك و محدود نبود... و صداي انبيا هميشه از مراكز كشورها برخاسته است، زيرا وظيفه آنان ابلاغ پيام الهي به همه مردم آن منطقه است و اين رسالت بدون شهرتِ دعوت و شيوعِ دعوي حاصل نمي‎شود و آن شهرت و اين شيوع بايد ازمركز جمعيت و هسته مركزي اجتماع توده‎ها شكل يابد. (همان، ص 47) در زمان‎هاي قديم، بعضي اقوام مانند سرخ‎پوست‎ها در گوشه‎اي گنگ از دنيا زندگي مي‎كردند كه كسي از آنان خبري نداشت و آن‎ها هم از كسي خبري نداشتند. حال اگر پيامبري در ميان آنان بيايد امّا در مركز كشور نيايد دعوت او عمومي نخواهد شد و صداي او به گوش جهانيان نمي‎رسد. چنان كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ هنگام رسالت به كشورهايي مانند: روم و ايران نامه نوشت و آنان را دعوت به دين اسلام كرد و «خود پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‎فرمودند: كه من اختصاص به قوم خاصي ندارم، من براي سياه پوست و زردپوست و سفيد پوست مبعوث شده‎ام» (بحار الانوار، ج 16، ص 323، به نقل از دين شناسي، جوادي آملي، ج اوّل). و همين باعث مي‎شود كه صهيب از روم و سلمان از ايران دور پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جمع شوند. در آخر به اين نكته بايد اشاره شود كه نبوت انبيا دو گونه بوده است. بعضي از انبياء براي قوم خاصي مبعوث مي‎شدند مثل حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ كه براي قوم بني اسراييل مبعوث شده بود(سوره صف، آيه 5) و دعوت خويش را فقط در قوم بني‎اسراييل گسترش داد (مفاهيم قرآن، جعفر سبحاني، ج 3، ص 78، چ چهارم، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ) و بعضي ديگر از انبيا مثل پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ دعوتش فراگير و جهان شمول بود و براي تمام مردم مبعوث گرديده بود. (سوره اعراف، آيه 158) لذا شايد در يك زمان چند پيامبر با هم براي چند قوم مبعوث مي‎شدند و در جوامع روايي و قرآن نام بعضي از آن‎ها برده شده است، ولي بخاطر دلايلي به بعضي ديگر اشاره نشده است و اين عدم ذكر نام آنان دليل بر عدم وجود آنان نيست. در پايان كلامي را از حضرت آية الله مكارم شيرازي نقل مي كنيم كه ايشان در پاسخ به اين سوال اينگونه جواب داده اند: با توجه به وضع پيدايش جوامع بشری،‌ و ظهور تمدّن انسانی، اين مسئله جای شگفتی نيست كه اكثر پيامبران در منطقه خاور ميانه بوده اند، زيرا مورخان بزرگ جهان تصريح می کنند که مشرق زمين مخصوصاً شرق ميانه، گهواره تمدن انسانی است و منطقه ای که به نام هلال خصيب است(هلال خصيب يعني هلال پر برکت كه اشاره به منطقه ای است که از دره نيل شروع می شود و تا مسير دجله و فرات و اروند رود ادامه پيدا می‌کند زادگاه تمدن های بزرگ جهان است) تمدن مصر باستان که قديمی ترين تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن يمن در جنوب حجاز، همچنين تمدّن ايران و شامات، همه نمونه تمدن های معروف بشری هستند ... قدمت تمدن انسانی در اين مناطق به هفت هزار سال يا بيشتر باز می گردد. از سوی ديگر، رابطه نزديکی ميان تمدن انسانی و ظهور پيامبران بزرگ است، زيرا انسان های متمدن نياز زيادی به آيين های الهی دارند، تا هم قوانين حقوقی و اجتماعی را تضمين کرده، جلو تعديات و مفاسد را بگيرد، و هم فطرت الهی آن ها را شکوفا سازد. به همين دليل می گويم نياز بشر امروز مخصوصاً کشورهايی که از تمدن و صنعت سهم بيشتری دارند، به مذهب، از هر زمان بيشتر است. اقوام وحشی و يا نيمه وحشی، آمادگی زيادی، برای پذيرش مذاهب ندارند، و اگر مذهب را پذيرا شوند، قدرت نشر آن را ندارند. (پيام قرآن، ج 7، ص 397 – 368) امیدوارم کافی بوده باشد . در ضمن این پاسخ از مرکز ملی پاسخگویی و مراکز مرتبط است و اگر نیاز به توضیح داشت باز سوال بفرمایید. موفق و مؤید و پیروز باشید.