rasool ( تحصیلات : لیسانس ، 23 ساله )

بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و خسته نباشید
ظاهراً حدیثی هست از پیامبر اسلام(ص) قریب به این مضمون فرمودند که من از دنیای شما به سه لذت اکتفا کرده ام.
که البته یکی از این لذت ها زنان هستند.
این حدیث را بخصوص لذت زنان را کمی برای بنده بسط دهید تا منظور این حدیث را متوجه شوم
با تشکر و خدانگهدار


مشاور ( )

با عرض سلام خدمت برادر گرامی! برخی از این روایت پیامبر(ص) که فرمود: من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم، بوی خوش، زنان و نماز که نور چشم من است، نتیجه گرفته اند که ازدواج های پیامبر(ص) در سنین آخر زندگی، جنبه شهوانی داشت، در حالی که این برداشت و تحلیل، با شواهد تاریخی همسو نیست، بلکه وضع اجتماعی ـ فرهنگی شبه جزیره عربی به گونه ای بود که زن را خوار و بی ارزش می پنداشتند، و علاقه ای به دختر نداشتند و هرگاه از تولد دختری خبردار می شدند، به سوی زنده به گوری دختران گام بر می داشتند. (سوره احزاب، آیه37) نسل دختری خویش را قبول نداشتند و ...، آن حضرت در برابر این همه ظلم و ستم به زنان، به مبارزه برخاست، زنده به گوری دختران را گناهی بزرگ و نابخشودنی بر شمرد، به زنان ارزش و احترام داد و در پیشگاه خداوند معیار تقرب و برتری را تقوا قرار داد، نه جنسیت، و کوشید تا با طرق ممکن آن وضع ناشایسته را برطرف نماید. آن حضرت در همین مسیر تبعیض زدایی و شخصیت دادن به زنان می فرماید که من زنان را دوست دارم و این دوستی را در کنار دوستی و علاقه به نماز قرار می دهد.بنابراین نباید این دوستی را با شهوت گرایی و زنباره بودن خلط نمود. در این مورد به مقاله ذیل توجه فرمایید ان شاء الله کافی باشد: • حضرت محمّد(ص) چند زن داشتند؟ درباره تعداد زنان پیامبر(ص) برخی به مبالغه سخن گفته اند؛ حاکم در کتاب مستدرک آن را به هیجده نفر رسانیده است، اما مسعودی در مروج الذهب پانزده نفر بر شمرده است. پیامبر(ص) از بین این پانزده نفر، با چهار نفر، تنها به عقد ازدواج اکتفا نمود و با بقیه مراسم عروسی برقرار کرد. (مروج الذهب ، مسعودی، ج2، ص290) دو نفر از آنها نیز در زمان حیات پیامبر(ص) جان به جان آفرین تسلیم نمودند و بقیه در هنگام رحلت آن بزرگوار در قید حیات بودند. ابن اسحاق، که کهنترین سیره نویس است، همسران آن حضرت را سیزده نفر برشمرده که با دو نفر تنها به برگزاری عقد اکتفا نمود و یازده نفر را به خانة خویش برد. دو نفر در هنگام حیات آن حضرت دار فانی را وداع کردند و در هنگام رحلت آن بزرگوار نه زن به نام های «عایشه»، «حفصه»، «ام حبیبه»، «ام سلمه»، «سوده»، «زینب دختر جحش»، «میمونه»، «صفیه» و «جویریه» در خانه آن حضرت بودند. ( سیرت رسول خدا (ص) ، ترجمه سیره ابن اسحاق، رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، ص 549) بدون شک نظر اسناد قدیمیتر برای ما معتبرتر است پس باید تعداد کل ازدواجها را ۱۳ بدانیم که حضرت محمد(ص) دو تن از ایشان را نیز بدون نزدیکی بازگرداندند. • مگر قرآن مجید نفرموده است که مرد مسلمان حداکثر ۴ زن بگیرد؟ پس چرا حضرت محمّد بیش از ۴ زن گرفتند و در جایی به ایشان میگوید هر چه میخواهی زن بگیر؟ همۀ زنان آن حضرت پیش از آن که حکم حرمت ازدواج به بیش از چهار زن نازل شود، به عقد پیامبر(ص) درآمده بودند. آیه مربوط به حرمت بیش از چهار زن، در اواخر سال هشتم هجری در مدینه نازل شد و حضرت، پیش از این تاریخ همسران خویش را به عقد خود درآورده بود و پس از این هم خداوند به پیامبرش دستور داد که اجازه ندارد زنانش را طلاق دهد و به جای آنان زنان دیگری برگزیند.(یادمان نرود که قرآن در اینجا دست مردان را برای تعدد زوجات بازتر نکرده است بلکه تعدد زوجات را محدود فرموده است. برای توضیحات بیشتر در مورد تعدد زوجات در اسلام اینجا کلیک کنید.) پس از نزول آن آیه قرآن به پیامبر نیز فرمود که دیگر زن نگیرند. چند نکته در مورد ازدواجهای حضرت محمّد(ص) پیش از بیان انگیزه ها، آثار و برکات ازدواج های رسول خدا(ص)، بیان دو نکته ضروری است: الف. نگرشی کوتاه به فرهنگ ازدواج شبه جزیرۀ عربی در عصر رسول خدا (ص) در زمان پیامبر (ص) فرهنگ ازدواج مردم آن سرزمین، ویژگی های خاصی داشت که در ضمن چند نکته بیان می شود: • چادرنشینی، وضع اقتصادی بسیار بد و اسفناک، محرومیت از امکانات طبیعی از یک سو و تمرکز ثروت منطقه در دست برخی از سران مشرک مکه و طائف، و نیز یهودیان مدینه و اطراف آن، وضع را بر مردم آن سامان بسیار مشکل کرده بود. • قتل، غارت، جنگ و خون ریزی در آن محیط امری معمول و متداول بود. • آنان به دلیل فقر مادی و دست و پاگیری دختران در محیطی که همیشه آتش جنگ برافروخته بود و نیز به جهت اسیر شدن آنان به دست دشمنان در جنگ، و به فحشا کشیده شدن و دست بدست شدن، به دختر علاقه ای نداشتند و برخی نیز آن ها را زنده به گور می کردند. • با وجود وضعیت ناگوار اقتصادی، گزینش همسر نوعی کمک به خانوادة دختر و یا زن محسوب می شد. به همین دلیل، مشرکان قریش، در مسیر مبارزة اقتصادی پیامبر(ص)، شوهران دختران آن حضرت را تشویق می کردند که همسران خود را طلاق دهند و آنان را به خانة پیامبر(ص) بفرستد تا به این وسیله، مشکل اقتصادی پیامبر (ص) بیشتر شود. آنان به «ابوالعاص» خواهرزادة خدیجه، و «عتبه بن ابی لهب» مراجعه کردند و از آن ها خواستند که همسران خود را طلاق دختران آن حضرت، بر او مشکل درست کنند. زنان خود را طلاق دهند تا دختران پیامبر(ص) به خانه پدری بروند و نفقه آنان برگردن پیامبر(ص) بیفتد. «ابوالعاص» همسر «زینب» این خواست آنان را نپذیرفت، ولی «عتبة بن ابی لهب» با این شرط که دختر «سعید بن عاص» را به عقد وی درآورند، پذیرفت. «رقیه» دختر رسول خدا (ص) را طلاق داد تا مشکلی بر مشکلات پیامبر(ص) بیفزاید. • در این محیط محدودیت سنی برای ازدواج وجود نداشت. چه بسا مردی بزرگسال بادختری که به مراتب از وی کوچک تر بود، ازدواج می کرد. • در این محیط، زن بیوه اگر شوهر نمی کرد، زشت تلقی می شد، به مجرد آن که شوهرش می مرد یا از وی طلاق می گرفت و عدة وفات یا طلاقش سپری می شد، شوهری دیگر انتخاب می کرد؛ همانند اسماء بنت عمیس که اول همسر جعفربن ابی طالب و بعد از شهادت وی همسر ابوبکر و پس از درگذشت وی، به همسری علی بن ابیطالب (ع) درآمد. • ازدواج مهم ترین عامل وحدت و پیوند بین قبایل به شمار می آمد. با پیوند ازدواج بسیاری از درگیری ها فروکش می کرد. با توجه به آن چه ذکر شد، چند همسرداری (چند زن برای یک مرد) امری معمول و پسندیده و عاملی برای رفع مشکلات اجتماعی آنان محسوب می شد. این کار هم موجب تقویت و تحکیم مودت بین قبایل و جلوگیری از جنگ و خونریزی می شد و هم مشکل عدم تساوی بین تعداد نفرات زن و مرد و بی سرپرست شدن زنان و یتیمان که بر اثر جنگ و خونریزی به وجود می آمد، رفع می شد. ب. نکاتی چند باره ازدواج پیامبر(ص) • پیامبر(ص) تا سن پنجاه یا پنجاه و سه سالگی غیر از «خدیجه»، همسر دیگری برنگزید. • همه زنان پیامبر (ص) به جز عایشه بیوه بودند. • پیش از آن که با پیامبر (ص) ازدواج کنند، یک یا چند بار ازدواج نموده بودند. • پیامبر(ص) با قبایل انصار ازدواج نکرد. • همه زنان پیامبر(ص) پس از خدیجه به فاصله بین هجرت تا فتح مکه به عقد پیامبر درآمدند. • همۀ زنان آن حضرت پیش از آن که حکم حرمت ازدواج به بیش از چهار زن نازل شود، به عقد پیامبر(ص) درآمده بودند. آیه مربوط به حرمت بیش از چهار زن، در اواخر سال هشتم هجری در مدینه نازل شد و حضرت، پیش از این تاریخ همسران خویش را به عقد خود درآورده بود و پس از این هم خداوند به پیامبرش دستور داد که اجازه ندارد زنانش را طلاق دهد و به جای آنان زنان دیگری برگزیند. (عذر تقصیر به پیشگاه محمد، ترجمه سید غلامرضا سعیدی، ص35) این حکم از احکام اختصاصی رسول گرامی اسلام (ص) است که در جای خود بیان می شود. • آیا حضرت محمّد برای میل جنسی ازدواج میفرمودند؟ با توجه به آن چه ذکر شد، بدون کوچکترین تردید می توان فهمید که همسرگزینی های پیامبر(ص) جنبه ارضای غرایز نفسانی و خوش گذرانی نداشت، زیرا: 1. اگر پیامبر(ص) در پی ارضای غرایز نفسانی بود، می باید در سنین جوانی به این کار مبادرت می کرد؛ این غریزه از آغاز بلوغ خودنمایی می کند و کم کم قوی تر می شود و از سن سی و پنج یا چهل سالگی رو به کاهش می نهد، در حالی که پیامبر اسلام (ص) تا سن بیست و پنج سالگی همسری انتخاب نکرد و پس از آن نیز با زنی که در گذشته دوبار شوهر کرده بود، و از آن دو فرزندانی داشت و پانزده سال از وی بزرگ تر بود، ازدواج کرد و تا آخرین لحظه عمر این همسر، حدود بیست و پنج سال با وی زندگی نمود، بدون آن که با زن دیگری رابطه زناشویی برقرار سازد و تا سن پنجاه و سه سالگی، جز یک همسر نداشت؛ این در شرایطی بود که تعدد زوجات در آن محیط امری عادی محسوب می شد. پیامبر (ص) در دورة جوانی، همة آن چه موجب جلب توجه زنان می شود مانند زیبایی، شخصیت فامیلی، شهرت و ... دارا بود. با این همه حضرت در پی کام گیری از زنان نبود و در طول زندگی خویش عفیف و پاکدامن بود. این پاکدامنی و اکتفا به زنی بیوه و بزرگسال در عهد جوانی، با واژه هایی چون زن بارگی و... ناسازگار است. علاوه بر این، اگر رسول گرامی اسلام (ص) در این باره کوچک ترین ضعفی می داشت، دشمنان آن حضرت برای ضربه زدن به وی، از توسل به آن فرو گذار نمی کردند. پاکدامنی و خویشتن داری پیامبر(ص) به اندازه ای آشکار بود که حتی دشمنان نیز به خود اجازه نمی دادند تا ایشان را به خلاف آن متهم نمایند. «جان دیون پورت» می گوید: «آیا ممکن است مردی که به شهرت توجهی بسیار دارد، در چنان کشوری که تعدد زوجات عمل عادی محسوب می شد، برای مدت بیست و پنج سال به یک زن قانع باشد، آن هم پانزده سال از او بزرگ تر؟! ( فرازهایی از اسلام، ص 174) 2. اگر آن حضرت زنباره بود، باید جهت گیری وی در گزینش همسر رنگ رخسارة آنان می بود و با زیباترین دوشیزگان که در اوان جوانی به سر می بردند، ازدواج می کرد، نه زنان بیوه و یتیم دار. همة زنان پیامبر(ص) ـ به جز «عایشه» ـ بیوه بودند و برخی چون ام سلمه به دلیل بزرگسالی علاقه ای به ازدواج و شوهرداری نداشت. براساس گزاراش های تاریخی، آن حضرت در حالی با «ام سلمه» ازدواج نمود که وی پیرزن بود که به ازدواج رغبتی نداشت و از شوهر درگذشتة خویش فرزند یا فرزندانی داشت. نیز آن حضرت با زینب بنت جحش پنجاه ساله یا با میمونه پنجاه و یک ساله ازدواج نمود. 3. ماهیت زندگی کسانی که با انگیزة ارضای غرایز حیوانی و کامیابی از زنان به ازدواج های متعدد رومی آوردند، این است که به زرق و برق و تجملات و زینت زنان و رفاه و مانند آن رو می آورند، در حالی که سیرة و روش زندگی رسول خدا(ص) خلاف این است. پیامبر(ص) در برابر درخواست همسران خویش درباره زرق و برق زندگی و زینت زنان، نرمشی از خود نشان نمی داد. و آنان را بین ادامه زندگی ساده با پیامبر (ص) و طلاق مخیر می کرد. (ترجمه مقدمه ابن خلدون، ج 1، ص 286) علامه سید محمد حسین طباطبایی در این باره می نویسد: «داستان تعدد زوجات پیغمبر(ص) را نمی توان بر زن دوستی و شیفتگی آن حضرت نسبت به جنس زن حمل نمود؛ چه آن که برنامة ازدواج آن حضرت در آغاز زندگی که تنها به خدیجه اکتفا نمود و هم چنین در پایان زندگی که اصولاً ازدواج بر او حرام شد، با بهتان زن دوستی آن حضرت منافات دارد». (محمد پیامبری که از نو باید شناخت، ص 207، به نقل از همسران رسول خدا (ص)، عقیقی بخشایشی) 4. دو نفر از زنان پیامبر(ص) کنیز بودند؛ اگر هدف پیامبر از ازدواج، لذت بردن بود، لذت بودن از این دو کنیز بدون ازدواج نیز ممکن بود؛ با این تحلیل ازدواج بی فایده بود. بنابر آن چه ذکر شد، در تفسیر و تحلیل ازدواج های پیامبر اسلام(ص) جایی برای شهوت گرایی و میل به خوش گذرانی وجود ندارد. • مگر حضرت محمّد نفرموده است که محبوبترین چیزها نزد من زنان هستند؟ آیا این نشان شهوترانی آن حضرت نیست؟ برخی از این روایت پیامبر(ص) که فرمود: من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم، بوی خوش، زنان و نماز که نور چشم من است، نتیجه گرفته اند که ازدواج های پیامبر(ص) در سنین آخر زندگی، جنبه شهوانی داشت، در حالی که این برداشت و تحلیل، با شواهد تاریخی همسو نیست، بلکه وضع اجتماعی ـ فرهنگی شبه جزیره عربی به گونه ای بود که زن را خوار و بی ارزش می پنداشتند، و علاقه ای به دختر نداشتند و هرگاه از تولد دختری خبردار می شدند، به سوی زنده به گوری دختران گام بر می داشتند. (سوره احزاب، آیه37) نسل دختری خویش را قبول نداشتند و ...، آن حضرت در برابر این همه ظلم و ستم به زنان، به مبارزه برخاست، زنده به گوری دختران را گناهی بزرگ و نابخشودنی بر شمرد، به زنان ارزش و احترام داد و در پیشگاه خداوند معیار تقرب و برتری را تقوا قرار داد، نه جنسیت، و کوشید تا با طرق ممکن آن وضع ناشایسته را برطرف نماید. آن حضرت در همین مسیر تبعیض زدایی و شخصیت دادن به زنان می فرماید که من زنان را دوست دارم و این دوستی را در کنار دوستی و علاقه به نماز قرار می دهد.بنابراین نباید این دوستی را با شهوت گرایی و زنباره بودن خلط نمود. افزون بر این، رسول گرامی اسلام (ص) خواسته است که با این روایت و روایات مشابه به مسلمانان بقبولاند که آیین اسلام با رهبانیت و ترک زنان همسو نیست، بلکه یک مسلمان، هم باید ازدواج کند و از بوی خوش استفاده کند و هم به عبادت خداوند بپردازد و نماز بخواند. در گزارش های تاریخ اسلام آمده است که چند نفر از اصحاب به منظور تزکیه نفس و و جلب رضای خداوند، آمیزش با زنان را برخود حرام نمودند، ام سلمه همسر پیامبر(ص) از تصمیم آنان با خبر شد و جریان را به اطلاع پیامبر (ص) رسانید، حضرت به میان اصحابش رفت و فرمود: «اترغبون عن النساء انی اتی الناس و آکل بالنهار و انام باللیل فمن رغب عن سنتی فلیس منی»؛ آیا زنان خود را ترک گفته اید و از آنان اعراض کرده اید؟ من نزد زنان می روم، روز غذا می خورم و شب را می خوابم و هر کس از سنت من روی گرداند، از من نیست. (الابطال، ص108، به نقل از همسران پیامبر(ص)، ص81) کوتاه سخن این که روایات مربوط به محبت زنان را می توان با دو هدف ترک رهبانیت و طرد فرهنگ جاهلی تفسیر نمود • آیا این سخن برخی مستشرقین که میگویند دلیل ازدواجهای پیامبر، این بوده است که ایشان در جستجوی پسر بودند، درست است؟ با توجه به آن چه دربارة اهداف ازدواج آن حضرت در پایین ذکر خواهد شد، نادرستی این تحلیل نمایان می شود؛ افزون بر آن، اینک در نقد این سخن به چند نکته اشاره می گردد: 1. در تحلیل تاریخی، محقق نمی تواند تنها با احتمال، یک حادثه را تحلیل کند، بلکه برای این کار ارایه پدیده یا پدیده هایی به عنوان شاهد ضروری است. این سخن جان دیون پورت دربارة انگیزة تعدد زوجات پیامبر(ص) تنها ادعایی است که هیچ شاهد صدقی به حمایت از آن احتمال برنمی خیزد. 2. نه تنها این احتمال شاهد صدقی ندارد. بلکه شواهدی بر نادرستی آن دلالت دارد. رسول خدا(ص) با فرهنگ جاهلی مبارزه کرد و با تمامی وجود و تمامی امکانات کوشید تا این فرهنگ بی ارزش شمردن دختران و زنان را باطل کند؛ بازنده به گوری دختران مبارزه کرد؛ به زنان شخصیت داد؛ در راه تعالی و تقرب به خدا تفاوتی میان آن دو قایل نشد و تنها معیار برتری را به تقوا قرار داد و برخلاف آنان که می پنداشتند، نسل آنان تنها از طریق پسر است، آن حضرت فرزندان زهرا(س) را فرزند خود خواند و دست یگانه دخترش حضرت زهرا (س) را می بوسید. حکمت خداوند نیز بر این تعلق گرفت که نسل آن حضرت، تنها از طریق دختر باشد تا بهترین دلیل برای پذیرش نسل دختری باقی بماند و... . همة این امور شواهد گویایی است که آن حضرت به جهت پسریابی به ازدواج های چندی روی نیاورد، بلکه در ازدواج های آن حضرت حکمت ها و اهدافی بود که شرح آن گذشت. 3. برخی از زنان آن حضرت در سنین پیری به همسری رسول خدا (ص) درآمدند که در این سن و سال انتظار تولد فرزند از آنان وجود نداشت. 4. برخی از زنان آن حضرت پیش از آن که همسر رسول خدا شوند، کنیز آن حضرت بودند و رابطة زناشویی با کنیز امری مشروع و قانونی بود؛ بنابراین اگر پیامبر (ص) با هدف پسریابی با آنان ازدواج کرد، این امر شاهد دیگری است که هدف وی از ازدواج جز این بود. • حکمتها و اهداف ازدواجهای پیامبر چه بوده است؟ ۱. اهداف سیاسی ـ تبلیغی از جمله اهداف ازدواج های پیامبر (ص)، کسب قدرت سیاسی و اجتماعی برای تبلیغ، رشد و گسترش اسلام است. آن حضرت به دلیل تحصیل موقعیتهای بهتر اجتماعی و سیاسی، و پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیری از کارشکنی های آنان و حفظ سیاست داخلی و ایجاد زمینة مساعد برای مسلمان شدن قبایل عرب، به برخی از این ازدواج ها روی آورد؛ در راستای این اهداف با عایشه دختر ابوبکر از قبیله تیم، حفصه دختر عمر از قبیله عدی، ام حبیبه دختر ابوسفیان از بنی امیه، ام سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنی اسد، میمونه از بنی هلال و صفیه از بنی اسراییل پیوند زناشویی برقرار کرد. پیوند ازدواج مهم ترین پیوند اجتماعی به ویژه در محیط و فرهنگ عرب جاهلی بود. در آن محیط که جنگ و خون ریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه ـ به تعبیر «ابن خلدون» ـ جنگ، خون ریزی و غارتگری خصلت ثانوی آنان شده بود، (محمد پیامبری که از نو باید شناخت، ص ص 181، به نقل از همسران رسول خدا (ص)، عقیقی بخشایشی) پیوند ازدواج بازدارنده از جنگ ها، کارشکنی ها و عامل وحدت و الفت بود. به همین دلیل می بینیم که آن حضرت با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با برخی قبایلی که بیش از دیگران با پیامبر (ص) دشمن بودند، همانند بنی امیه و بنی اسراییل ازدواج می کند. اما با قبایل انصار که خطر این دشمنی وجود نداشت ازدواج نمی کند. پیامبر(ص) با قبایل مختلف پیوند خویشاوندی برقرار می کند، به این ترتیب اتحاد و الفت میان قبایل و پیامبر(ص) بیشتر، و دشمنی و کارشکنی آنان نسبت به مسلمانان و دعوت پیامبر(ص) کمتر گردد. اعراب جاهلی با همه تعصب و لجاجت، خصلتی جوانمردانه داشتند. وقتی در برابر بت سوگند می خوردند، به آن عمل می کردند؛ اگر به کسی پناه می دادند، با همة قبیله از او دفاع می کردند. آنان جنگ با دوکس را ننگ می دانستند؛ جنگ با هم قبیله و فامیل. به این ترتیب پیامبر(ص) با چند قبیله بزرگ فامیل شد و از این راه توانست بررشد و گسترش اسلام بیفزاید. کوتاه سخن این که ازدواج های متعدد پیامبر(ص) یکی از عوامل رشد و گسترش اسلام در آن محیط به شمار می آمد و به ازدواج های پیامبر(ص) هدف سیاسی بخشید. با دقت در چند نکته، این سخن را بهتر می توان پذیرفت. در شرایط سخت و بحرانی، رسول خدا(ص) به ازدواج های متعدد روی آورد؛ به ویژه پس از جنگ احد که نتیجة آن برای مسلمانان بسیار ناگوار بود، پیامبر (ص) پس از این جنگ به چند ازدواج مبادرت کرد. پس از فتح مکه که نقطة پیروزی درخشان مسلمانان، بلکه نقطة عطفی در تاریخ صدر اسلام محسوب می شود، پیامبر اسلام(ص) دیگر ازدواج نکرد و آخرین ازدواج پیامبر(ص) در جریان عمرة القضا در سال هفتم هجری بود. رسول خدا با قبایل انصار و مسلمانان مدینه که روگردانی از حمایت پیامبر (ص) در مورد آنان مطرح نبود، پیوند زناشویی برقرار نساخت، «گیورگیو» نویسندة مسیحی می نویسد: محمد ام حبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان، یعنی دشمن اصلی خود شده، از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد. در نتیجه این وصلت، پیامبر(ص) با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود، جنبة فامیلی و خویشاوندی پیدا کرد، ام حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده های مکه بود.(سوره احزاب، آیه4) 2. هدف تربیتی رسول خاتم (ص) حمایت از محرومان و واماندگان را از اصول آیین نجات بخش خویش قرار داد. آیه های قرآن به گونه های مختلف مردم را به حمایت از واماندگان، محرومان و یتیمان فرا می خواند و رسول اکرم هم در فرصت های مناسب مردم را به این کار خدا پسندانه تشویق می نمود و در عمل برای مردان بیچاره و وامانده در کنار مسجد صفه را بنا نهاد و حدود هشتاد نفر از آنان را در اینجا سکنی داد. اما دربارة زنان با توجه به موقعیت آنان، این گونه راه حل ها برای رهایی آنان از مشکلات پسندیده نبود، رسول خدا(ص) برای زنان راه حل دیگری در نظر گرفت؛ آن حضرت از فرهنگ آنان و راه حل چند همسرداری که بازتاب شرایط اجتماعی این منطقه بود، بهره جست و مردان مسلمان را تشویق نمود که زنان بی سرپرست و دارای یتیم را به فراخور حالشان، با پیوند زناشویی به خانه های خویش ببرند تا آنان و یتیمانشان از رنج بی سرپرستی و تنهایی و فقر مالی و عقده های روانی رهایی یابند. رسول خدا (ص) تنها با زبان و گفتار مسلمانان را به این امر خدا پسندانه تشویق ننمود، بلکه در عمل نیز به تشویق مسلمانان اقدام نمود و خود در نگهداری از یتیمان و بیچارگان پیشگام شد و زنان بیوه و بی سرپرست و یتیم دار را با پیوند زناشویی به خانة خویش برد و در این کار برای دیگران الگوی پسندیده ای شد. این بهترین راه برای حل مشکل زنان محسوب می شد؛ چرا که زنان مؤمن بی سرپرست به حکم شرع مقدس اسلام، نمی توانستند به نکاح مردان کافر در آیند. و همچنین ماندن پیش خانوادة خود که کافر بودند، به مصلحت نبود. آری با دقت و تامل در فرهنگ آن عصر و ارزشهای اسلامی، پیامبر(ص) بهترین راه حل ممکن را برگزید؛ در حالی که دشمنان پیامبر (ص) به رهبری ابوسفیان، تلاش می کردند با طلاق دادن دختران رسول خدا (ص) مشکل اقتصادی پیامبر(ص) را بیشتر کنند، رسول خدا(ص) دختر بیوه ابوسفیان را به خانة خویش برد. ۳. رهایی کنیزان اسلام با برنامه ریزی دقیق و مرحله به مرحله، در جهت آزادی اسیران گام نهاد. رسول خدا(ص) از شیوه های خوب و متعدد برای آزادی اسیران استفاده کرد که ازدواج از جملة آن است. جویریه و صفیه کنیز بودند و پیامبر این دو را آزاد کرد؛ سپس با این دو ازدواج نمود ـ تا به این وسیله مسلمانان بیاموزد که می توان با کنیز ازدواج نمود؛ اول او را آزاد کرد سپس شریک زندگی خویش قرار داد. در ازدواج پیامبر با جویریه بسیاری از کنیزان آزاد شدند. جویریه در غزوه بنی مصطلق اسیر شده بود و در سهم غنیمتی رسول خدا (ص) قرار گرفت. آن حضرت وی را آزاد و سپس با وی ازدواج نمود. این کار حضرت به الگویی برای یاران و صحابه تبدیل شد و آنان تمامی اسیران غزوه بنی مصطلق را که حدود دویست نفر بودند، آزاد کردند. بنابراین، یکی از حکمت های ازدواج های متعدد پیامبر (ص) آزادی کنیزان بود. پیامبر(ص) با این کار به مسلمانان یاد داد که می توان کنیز را آزاد و سپس با وی ازدواج کرد. در این باره گیورگیو دانشمند مسیحی می نویسد: محمد(ص) با جویریه ازدواج کرد؛ یارانش به این عمل با تعجب نگریستند و رفتار پیامبرشان را نپسندیدند، از فردای آن روز عده ای کم کم به اصل اقدام پی بردند و وقتی پیامبر(ص) یاران و جنگجویان را خواست و از آنان سؤال کرد که آیا روا می دانند که پدر زن رسول خدا (ص) برده باشد؟! سپس تمام افراد بنی مصطلق آزاد شدند. (سوره احزاب، آیه37) 4. نجات زن و جلوگیری از غلتیدن وی در دامن بستگان مشرک و کافر برخی زنانی که مسلمان بودند، به دلیل مرگ، شهادت یا ارتداد شوهران بی سرپرست می شدند و زندگی برای آنان بسیار مشکل بود و در وضع بسیار آشفته ای به سر می بردند، همانند ام حبیبه دختر ابوسفیان. رسول خدا(ص) وقتی از مشکل وی با خبر شد، با وساطت نجاشی پادشاه حبشه با وی ازدواج کرد و در حالی که مهریه دیگر زنان پیامبر چهارصد درهم مقرر شده بود، مهریة ام حبیبه را چهار صد دینار، یعنی ده برابر مهریه دیگر زنان قرار داد که این خود نشان می دهد که پبامبر (ص) می خواست با این ازدواج وی را نجات بدهد و از غلتیدن وی به دامن بستگان مشرک و کافر جلوگیری کند و از شدت نگرانی وی، از مصیبت های رسیده بکاهد. 5. طرد سنتی از سنت های غلط جاهلی در اسلام پسرخوانده حکم پسر واقعی را نداردو زن پسرخوانده بر مرد محرم نیست، در حالی که در جاهلیت احکام پسر واقعی را به پسر خوانده سرایت می دادند و زن وی بر مرد محرم بود، اسلام این حکم را باطل کرد. (تفسیر المنار، ج4، ص370، به نقل از همسران رسول خدا(ص)، ص77) رسول خدا (ص) به دستور خداوند سبحان با زینب بنت جحش، همسر مطلقة زید بن حارثه پسر خواندة خود، ازدواج کرد تا مسلمانان به روشنی تمام بدانند که این حکم جاهلی باطل اعلام شده است؛ (تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص 116 به بعد) چه بسا ممکن بود که اگر این ازدواج رخ نمی داد، زیدبن حارثه بعد از رحلت پیامبر(ص) به عنوان پسر پیامبر (ص) مطرح می شد و مسیر وراثت، امامت و خاندان پیامبر تغییر می کرد. ممکن بود که به زید بگویند تو وارث رسول خدا هستی و تو باید خلیفة مسلمانان بشوی یا خلافت حق تو است وبه هر کس می خواهی محول کن ویا... . از جمله فواید این ازدواج، افزون بر جلوگیری از خطر احتمالی مذکور این است که دو حکم و سنت جاهلی را باطل کرد؛ یکی حرمت ازدواج با همسر مطلقة پسرخوانده و دیگری سنت زشت شمردن ازدواج با همسر مطلقه یک غلام آزاد شده. افزون بر آن چه ذکر شد، می توان امور دیگری را نیز برشمرد که از ذکر آن خودداری می کنیم. کوتاه سخن این که ازدواج های پیامبر(ص) به دلایلی که ذکر شد، به هیچ عنوان جنبة خوش گذرانی و شیفتگی به جنس مخالف نداشت، بلکه آن حضرت ازاین ازدواج ها اهداف والایی را دنبال می کرد؛ برای نمونه: ـ ازدواج با خدیجه به دلیل آینده، ایمان و فداکاری خدیجه و بهترین ثمره، این پیوند وجود اطهر صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) و بقای نسل آن حضرت از این طریق بود. ـ ازدواج با سوده دختر زمعه به دلیل رفع پریشانی و نجات وی از افتادن در دامن قبیله کافر، حفظ ایمان و رهایی از آزار خانواده مشرک. ـ ازدواج با عایشه به دلیل جلب توجه ابی بکر و تحکیم روابط با قبیله بزرگ تیم. ـ ازدواج با حفصه به دلیل وصلت با قبیله بزرگ عدی و رفع نگرانی عمر برای بی سرپرستی دخترش حفصه. ـ با زینب بنت خزیمه ، برای حفظ آبرو و مفتخر شدن وی به مقام ام المومنین؛ چرا که وی از زنان نیکوکار بود، به همین دلیل در جاهلیت وی را ام المساکین (مادر مسکینان). لقب داده بودند. ـ ازدواج با ام سلمه به منظور جبران زحمتهای وی و رفع نگرانی و سرپرستی از یتیمان او. ـ با زینب بنت ججش، به دلیل طرد و باطل کردن حکمی از احکام نادرست جاهلی، درباره زنان پسرخوانده. ـ با جویریه به دلیل تحکیم مبانی اسلام در قبیله بنی مصطلق، آزادی اسیران جنگی به صورت داوطلبانه و تعلیم این روش که می شود کنیز را آزاد کرد و سپس با وی ازدواج نمود. ـ با ام حبیبه دختر ابوسفیان، به جهت رفع پریشانی، سرپرستی و جلوگیری از غلتیدن وی در دامن خانواده مشرک و دشمن با مسلمانان و نیز هدف سیاسی کاستن از دشمنی آنان با مسلمانان. ـ هدف از ازدواج با صفیه به منظور نجات زن، وصلت با بنی اسراییل، تعلیم این روش که می توان کنیز را آزاد کرد و با وی ازدواج نمود و به گفتة رشید رضا، حکمت عمومی ازدواج های آن حضرت، براساس مصالح و حکمت هایی بود که در انجام ماموریت الهی به آنها نیازمند بود و اگر هدف عیش و نوش و شهوت رانی بود، همانند ملوک و سلاطین امرای جهان، به جای این همه زنان سالخورده و بیوه، از دختران دلربا و زیباروی اختیار می کرد. (تاریخ تمدن اسلام و عرب ، ص124) • آیا هیچ پیامبری غیر از حضرت محمّد(ص) پیدا میشود که این تعداد زن گرفته باشد؟ بله. سایر انبیاء نیز تعدد زوجات داشتند. حضرت محمّد(ص) در اغراق آمیزترین گزارشها ۲۲ زن داشته است(هر چند در بالا نشان دادیم که تعداد ۱۳ معتبرتر است) این در حالی است که حضرت سلیمان(ع) طبق کتاب مقدس خودشان ۱۰۰۰ زن داشتند! از این هزار زن، تعداد سیصد نفرشان کنیز بودند و هفتصد نفرشان عقدی بودند.(کتاب مقدس، باب ۱۱، آیه ۳) موفق و مؤید و پیروز باشید.