( تحصیلات : فوق دیپلم ، 21 ساله )

باسلام وخسته نباشید.پدروپدربزرگم ازچندین سا پیش باهم شراکتی دارندتقریبا10سال پیش باچندنفرشراکتی کامیون خریدندماهم مقداری پول ازپدربزرگم گرفتیم که به یک دانگ هم نمی رسیدمابقی راپدرم جورکردتاهرکدام یک دانگ شریک شدندوالبته پدرم باکامیون سروکارداردورانندگی می کندپس ازچندسال پدرم خواست به دانگ خودش اضافه کندوباقرض و...توانست کم کم درطی چندسا یک کامیو رابرای خودکندبه جزان یک دانگ که برای پدربزرگم است والبته بایدبگویم در این بین درامدحق پدربزرگم کمی دیربه دستش میرسیدولی می رسیدولی هم اکنون پدربزرگم می گویدمن هم 3دانگ شریکم چون درپرداخت حقم دیرکردداشتیدو...وپدرم می گویداگرپدربزرگ چنین فکری درسرداشته چراهیچ وقت که مازیرقرض بودیم نیامدوبگویدمن حق خودرانقدی می دهم ومناظره گربود.حال به نظرشماحق باکیست؟واینکه برای انکه ماپدرمان راراضی کنیم که هرچقدرپدربزرگم می خداهربدهدتاازمشکل دارشدن قضیه ودعوای احتمالی جلوگیری کنیم مجبوریم بگوییم پدربزرگم واطرافیان چه فکرمی کننددرباره این شراکت وپدرم ایااین هم غیبت محسوب می شود؟ممممنونم


مشاور (sayed mojtaba navab)

با عرض سلام و با آرزوی سعادت و سلامت وتبریکایام نورانی بعثت نبی اکرم صلی الله.. برای خواهر گرامی! از محبت تلخها شیرین شود وز محبت مسها زرین شود از محبت دردها صافی شود وز محبت دردها شافی شود از محبت خارها گل میشود وز محبت سرکه ها مل میشود..................................................................................................................................................................................................... خواهر گرامی دغدغه شما بسیار خوب و قابل تقدیر است فقط باید سعی نمایید از همان راه و روشی استفاده نمایید که عقل کل عالم حضرت رحمه للعالمین محمد صلی الله علیه وآله اعراب را با آن اصلاح نمودند و تغییر دادند که همان روش مهر و محبت و صفاست وقتی ایشان را غرق در دریای محبت خویش نمایید ؛ان شاء الله از معجزه عشق بهرمند شوید. این نکته اول اما در باب پاسخ کامل و نهایی . هر کسی در این عالم حق و حقوقی دارد که باید برای گرفتن آن حقوق کوشا و محکم باشد و در مقابل وظایفی هم دارد که باید نسبت به آنها مقید و وظیفه شناس باشد. یعنی از یک جهت پدر شما باید نسبت به حق خودش محکم و کوشا بوده و کوتاه نیاید اما این قصه دو پهلو دارد و این سکه دو رد دارد. روی دوم این سکه اینست که طرف شما یعنی طرف پدرتان ، یک فرد معمولی نیست بلکه پدرشان است که حق بسیار عظیمی به گردن ایشان دارد و تمام قرآن و روایات تاکید به حسن خلق و گذشت و حتی نگفتن یک اف به ایشان را دارد ، و این نکته کوچکی نیست پس بسیار مراقب باشید تا خدایی ناکرده نسبت به ایشان کوچکترین بی ادبی و بی مهری ننمایید و با گذشت برخورد نمایید. سعی کنید پدر را راضی نمایید تا با وساطت یکی از بزرگ تر های معقول و مهربان و منطقی و حراف و خوش بیان بین ایشان قضاوت نموده و با کمی کوتاه آمدن دو طرف حتی اگر مثلا با گذشت پدرتان دودانگ هم به ایشان داد تا در مقابل رضایت پدر را داشته باشد بهتر است. گرچه اگر پدر بزرگ بی منطق بود و بر حرف نا منطقی و نامعقول خود پافشاری کرد در اینجا پدر شما حق دارد از حق خود و زن و فرزندانش دفاع نماید. اما گذشت در برابر پدر اولاست. ان شاء اله روش محبتی و مهربانی و خوشرویی و دوستانه جواب می دهد با توسل به روح حضرت محمد ص ایشان شما رایاری می نمایند. در باب سوال دوم تا جاییکه می توانید اختلاف را مخحفی کنید اما اگر نشد و مجبور شدید برای رفع سوء ظن برای برخی توضیح دهید سعی کنید همه را راست بگویید و از دایره انصاف بیرون نروید و باری کسانی که در جریان امر نیستند و یا پدربزرگتان روی دربایستی و آبرو دارند تعریف نکنید. موفق ، موید و پیروز و سربلند باشید!