( تحصیلات : دیپلم ، 17 ساله )

سلام
چطور می شود که امام علی در نماز انچنان غرق بودن که میخ رو از پاشون در اوردن و متوجه نشدن اما وقتی گدا اومد ایشون انگشترشون رو سر نماز به گدا بخشیدن ؟
لطفا کاملا من رو توجیه کنیم چون کاملا مغزم رو پر کرده و اطرافیانم هم نمی تونن پاسخ بدن


مشاور (sayed mojtaba navab)

با عرض سلام و تبریک ایام مبارک شعبانیه و با آرزوی سعادت و سلامت برای برادر گرامی! برادر عزیز و گرامی با مشاوره با برخی از مراکز دینی همچون : مركز فرهنگ و معارف قرآن و مؤسسه آموزشي پژوهشي مذاهب اسلامي و نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها به پاسخ های زیر رسیدیم: بايد توجه داشت كه ميان خارج كردن پيكان از بدن و بخشيدن انگشتر به فقير تفاوت بسياري است؛ زيرا خارج كردن پيكان از بدن صرفاً جنبه شخصي و جسمي دارد و از مقام توجه كامل به خداوند و استغراق در ذات او دور است، ولي توجه به حال بنده فقير و محرومي كه در مسجد پيامبر اسلام(ص) ناله مظلومانه سر داده، يك عمل خدايي و معنوي است و با توجه به خدا نه تنها سازگار نيست بلكه كاملاً همسوست. در حقيقت، آن حضرت در حال نماز اصلاً توجه به خود نداشت و توجه به حال بينوا، توجه به خود نيست، بلكه توجه به خداست. به عبارت ديگر، كمك به خلق خدا، از عبادات بزرگ است و با نماز كه آن هم عبادتي است بس بزرگ، سنخيت كامل دارد. بنابراين، جاي تعجب نيست كه ناله سوزان و نافذ آن فقير محروم در برابر مسلمانان، دل آگاه علي(ع) را هنگام نماز متوجه خود سازد و آن حضرت در ضمن آن عبادت، عبادت ديگري كه هر دو براي خدا و جلب خشنودي او بوده است انجام دهد. اين عمل به قدري شايسته و ارزنده بود كه آيه‏اي درباره آن نازل گرديد.{1} افزون بر آن، عارفان در كتاب‏هايشان چهار سفر روحاني را براي سير و سلوك عارف ذكر كرده‏اند كه سفر سوم سير من الحق الي الخلق است، يعني كسي كه در حيطه حق سير و سفر مي‏كند، نبايد از خلق خدا غافل باشد. از آن جا كه حضرت علي(ع) امام العرفأ و حق محض است و الحق مع علي و علي مع الحق يدور حيث مادار، اين عمل آن حضرت مي‏تواند از مصاديق سفر سوم باشد، كه همه عارفان آن را تأييد مي‏كنند، زيرا شنيدن صداي فقير و كمك به او توجه به خويشتن نيست، بلكه عين توجه به حق است و آن حضرت در نماز، از خود بيگانه بود نه از حق تعالي. [1].سوره مائده، آيه 55/ ------------------ ائمه(ع) در حالات خود مراتب گوناگوني داشته‏اند نحوه حضور قلب آنان در نماز سه گونه متصور است: 1ـ گاهي توجه به خدا به گونه‏اي بوده كه هيچ چيز ديگر را متوجه نمي‏شدند و نمونه‏هاي بسياري از اين قبيل از ائمه نقل گرديده است. 2- گاه ممكن است در ضمن حضور قلب كامل، كم و بيش متوجه امور خارجي نيز بوده‏اند ولي بجهت عدم وظيفه نسبت به آنها عكس‏العمل نشان نداده‏اند. 3- در مواردي ضمن حضور قلب كامل، به برخي از مسائل توجه داشته و بر حسب وظيفه يا استحباب عكس‏العمل نشان داده‏اند، بدون آن كه مانع توجه آنان به خدا باشد. از اين نمونه همان اعطاي انگشتر توسط اميرالمومنين(ع) به سائل است. عرفا گويند اين مرتبه از حضورقلب كاملتر از مرتبه اول است، زيرا در اولي توجه به خداوند حجاب و مانع عالم كثرات است ولي در اين مرحله آنچنان فاني در رب و وصل به اوست كه از آن مرتبه به شهود عالم مي‏پردازد و به اصطلاح مرتبه لاحجاب مطلق است نه حضور غيب مانع حضور عالم شهود است و نه بالعكس. آنچه هيچ گاه در نمازهاي آنان وجود نداشته، حجاب شدن عالم شهود نسبت به عالم غيب است. به عبارت ديگر بايد دانست كه تفاوت امامان با برخي عرفا در آن است كه گروهي از عرفا وقتي در يكي از مقامات سير و سلوك هستند حضور در مقامات ديگر براي آنان به آساني ممكن نيست ولي امامان داراي آنچنان توانمندي روحي و معنوي هستند كه به آساني مي‏تواننددو عبادت نماز و زكات را همراه با يكديگر و بدون كاستي در حضور قلب و اخلاص انجام دهند و آنجا كه امور شخصي و مادي مطرح است، همان مقام معنوي خويش را حفظ كنند و درد جسمي، آنان را از حالت «وصال» و «مقام فناء» خارج نگرداند. ------------ اين شبهه‌اي است كه از سوي فخررازي مطرح شده كه جواب آن روشن است زيرا: 1. شنيدن صداي سائل و كمك به او، توجه به غيرخدا و خويشتن يا امور مادّي نيست كه با حضور قلب منافات داشته باشد; بلكه آن هم در واقع توجه به خداست‌. قلب پاك حضرت علي‌در برابر سائلان حسّاس بود و به نداي آن‌ها پاسخ مي‌گفت‌. آن حضرت با اين كار، عبادتي را با عبادت ديگر آميخت و در حال نماز زكات داد كه هر دو براي خدا و در راه او بود; چون قبل از آن كه انفاق و صدقه به دست سائل برسد، به دست خدا مي‌رسد. اگر توجه به سائل‌، نشانة غفلت و بي‌خبري از ذكر خدا بود، نبايد به عنوان يك صفت والا و با ارزش فوق‌العاده روي آن تكيه شود در حالي كه آيه 55 سوره مائده آن را به يك فضيلت و صفت والا براي ولي‌ّ خدا ذكر مي‌كند.(پيام قرآن‌، آية‌الله مكارم شيرازي‌، ج 9، ص 211 ـ 212، نشر مدرسة‌الامام اميرالمؤمنين‌.) 2. عرفا در سير انسان كامل مي‌گويند: سير انسان كامل در چهار سفر رخ مي‌دهد: الف‌) سفر انسان از خود به خدا. ب‌) سفر انسان همراه خدا در خدا (شناخت خدا). ج‌) سفر انسان همراه خدا به خلق خدا. د) سفر انسان همراه خدا در ميان خلق خدا براي نجات خلق خدا. اولين سفر، سفر انسان به سوي خداست كه تا انسان از خدا جدا باشد همه حرف‌ها پوچ است‌. وقتي انسان به ذكر خدا رسيد و خدا را شناخت و الهي شد و يك لحظه هم از خدا غافل نشد، آن گاه به سوي خلق خدا باز مي‌گردد; چنين انساني براي نجات خلق خدا، در ميان خلق خدا حركت مي‌كند و براي نزديك كردن انسان‌ها به خدا كوشش مي‌كند.(انسان كامل‌، شهيد مطهري‌، ص 97 ـ 98، انتشارات صدرا / الحكمة‌المتعاليه في الاسفار العقليه الاربعه‌، صدرالدين محمّد شيرازي‌، ج 1، ص 13 ـ 14، داراحيأالتراث العربي‌.) وقتي انجذاب كامل شد، شخص در عين اين كه مشغول به خداست‌، مشغول به ماورأ هم هست‌، يعني آن چنان توجه به خدايش كامل است كه در آن حال تمام عالم را مي‌بيند (نه فقط اطرافش را) لذا آن حالتي كه در وقت نماز تير از بدن حضرت كشيدند و متوجه نشد، و مرتبه‌اش پايين‌تر از آن حالتي است كه در حال نماز، توجه به فقير دارد; نه اين كه در اينجا از خدا غفلت كرده و به فقير توجه كرده باشد، بلكه آن چنان توجه به خدايش كامل است كه در آن حال تمام عالم را مي‌بيند از آنجمله فقيري را كه درخواست كمك كرده است‌.(امامت و رهبري‌، شهيدمطهري‌، ص 181، نشر صدرا.) 3ـ با توجه به اين كه آيه شريفة (55 / مائده‌) در مقام مدح و بيان ويژگيهاي ولي خدا و پيشواي مسلمانان است‌، و كمك به فقير در حال نماز را يك فضيلت و ويژگي مي‌داند، معلوم مي‌شود كه علي‌در موقعي كه به سائل توجه و اشاره كرده كه انگشتر را از دست او بيرون آورد، به خدا هم توجه داشته و از حضور قلب او هيچ كاسته نشده است‌; زيرا اگر هنگام توجه به فقير، از خدا غافل شده باشد، ويژگي و فضيلتي براي او بشمار نمي‌آيد; چون هر كس مي‌تواند در حال نماز از توجه به خدا منصرف و متوجه خلق خدا شود; در حالي كه آيه اين كار را يكي از ويژگيهاي ولي‌ّ خدا به حساب آورده كه در ديگران وجود ندارد. بنابراين آيه مي‌خواهد مقام بالاتري را براي امام ثابت كند و آن مقام "جمع‌الجمع‌" است‌.(ر.ك‌: امراي هستي‌، ابوالفضل نبوي‌، ص 104 ـ 112، كتابفروشي اسلامي‌.) "توضيح‌": توجه كردن در آن واحد به چند موضوع مختلف از قدرت بشر عادي خارج است‌، يعني اگر بخواهد قلب خود را مشغول به يك مطلب كند در همان حال نمي‌تواند به مطلب ديگر نيز مشغول باشد، ولي اين قدرت در خداوند متعال هست و در آن‌ِ واحد مي‌تواند به هزاران و ميليونها نوع كلام و فعل توجه داشته باشد. در دعاي جوشن كبير بند 99 مي‌خوانيم‌: "يا من لايشغله سمع عن سمع‌، يا من لايمنعه فعل عن فعل‌، يا من لايلهيه قول عن قول‌; اي خدائي كه ترا شنيدن اين مانع از شنيدن آن نيست و هيچ كاري مانع از كار ديگر نيست و هيچ سخني مزاحم سخن ديگر نمي‌باشد" و در دعاي ماه رجب مي‌خوانيم‌: "لكل‌ّ مسئلة منك سمع حاضر و جواب عتيد; براي هر سؤالي گوش شنوا و جواب حاضر، مهيّا داري‌." از آيات و روايات استفاده مي‌شود كه خداوند، اين مقام "جمع‌الجمع‌" را به حجت و ولي‌ّ خود داده است‌. به همين جهت است كه پيشوايان معصوم‌: در آن واحد مي‌توانند به ميليونها سلام و اظهار حاجت مردم توجه نمايند، اين مقام‌، موهبتي الهي است كه ثابت كننده منصب ولايت تكويني امام است‌، و با داشتن چنين مقام و قدرتي است كه اداره امور آفرينش و سرپرستي عوالم آفرينش براي آنها ممكن و مقدور است‌. به همين جهت است كه مولي علي‌در آن واحد مي‌تواند دو كار انجام دهد; هم به خدا و هم به خلق‌، توجه داشته باشد و اين از ويژگيهاي ولي‌ّ خداست كه افراد ديگر قادر بر اين كار نيستند. موفق ، موید و پیروز و سربلند باشید!