محمد حسن اسفندياري ( تحصیلات : سیکل ، 53 ساله )

2ساله كه پدرم تنهاشده خواهرم قادربنگهداريش نيست برادربزرگترم ازنگهداريش سربازميزند.عيالم مرا درك نمكند كه من بر سردوراهي مانده ام و به تبعيت ازانها بانگهداري پدم مخالفت ميورزد ولي من حاضرم تمام سختيهايش رابجان بخرم آيادرچنين مواقعي شرعاحق پدر بيشتر است ياهمسر ؟ حتي بابت لقمه ناني كه براي پدرم اماده ميكند ماهانه اي ناقابل به او پرداخت مينمايم ايااو ميتواند ببهانه حق الناس مرامد يون خود بگرداند.درصورتي كه بود يانبود پدرم درمخارجمان تا ثير نميگذارد.ممنون ميشوم كه مراراهنمايي كنيد. تادوروزه ديگر ايميلم فعال مي شود اخه بلد نيستم ايميل بسازم تازه ADSLدارشدم


مشاور (sayed mojtaba navab)

با عرض سلام وتبریک ماه میهمانی خدا خدمت برادر گرامی! از اين كه راز دلت را صميمانه با ما در ميان گذاشته و نوشته ايد به مااطمينان و اعتمادكامل دارید , تقدير و تشكر مي كنيم . وقتي نامهء شما را خوانديم , بسيار متأثر و ناراحت شديم و در حق شما دعا كرديم . توكل به معني اعتماد به وعده هاي الهي و در هر كاري به او تكيه كردن و از او مَدَد جستن است . راستي وكيل مورد اطمينان و اعتماد, و تكيه گاه بي بديل , و شفيق و رؤوفِ نسبت به انسان چه كسي غير از خدا مي تواندباشد؟ (طلاق (65 آيهء 3 از محبت خارها گل میشود وز محبت سركه ها مل میشود از محبت تلخها شیرین شود وز محبت مسها زرین شود ازمحبت دُردها صافی شود وز محبت دَردها شافی شود از محبت دار تختی میشود وز محبت بار بختی می شود از محبت سجن گلشن میشود بی محبت روضه گلخن میشود از محبت نار نوری میشود وز محبت دیو حوری میشود از محبت سنگ روغن میشود بی محبت موم آهن مشود از محبت حزن شادی میشود وز محبت غول هادی میشود از محبت نیش نوشی میشود وز محبت شیر موشی میشود از محبت سُقم صحت میشود وز محبت قهر رحمت میشود از محبت مرده ، زنده میشود وز محبت شاه بنده میشود این محبت هم نتیجه دانش است كی گزافه بر چنین تختی نشست خواهش می کنم قبل از پاسخ هر قدر از این مقاله را که حال و وقت داشتید مطالعه فرمایید : حقوق پدر و مادر اصولا" در اسلام رعایت احترام و حفظ حرمت دیگران واجب است و حرمت کسانی که بر شما حقی دارند واجبتر، مثل پدر و مادر، استاد، همسایگان و خویشاوندان و از این میان حقوق پدر و مادر از همه حقوق بالاتر است. {لاَتَعْبُدُونَ إِلَّا اللّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَذِي الْقُرْبَى‏ وَالْيَتَامَى‏ وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَأَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ- بقره83 : جز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر نيكي كنيد و به خويشاوندان و به يتيمان و به مسكينان و فقيران، و با مردم به زبان خوش سخن بگوئيد و نماز را برپا داريد و زكات را بدهيد.} و از حقوق پدر و مادر مرده این است که برای آنها نماز بخوانید، و برایشان طلب آمرزش کنید، وصیت آنها را درست به جا بیاورید و به دوستان و خویشاوندان آنها احترام بگزارید. پیامبر می فرماید هر کس صدقه ای بدهد آن را به نیت پدر و مادرش بدهد علاوه بر اینکه ثواب آن به پدر و مادرش می رسد از ثواب خودش هم هیچ کم نمی شود. شکرانه زور آوری روز جوانی آنست که قدر پدر و مادر پیر بدانی و اما همانطور که رعایت حقوق پدر و مادر بزرگ است و واجب است رعایت حقوق فرزندان نیز بر پدر و مادر واجب است و مسئولیت پدر و مادر در قبال فرزندان خیلی سنگین است از حقوق فرزندان این است که پدر و مادر باید فرزندان را از همان کودکی تربیت اخلاقی کنند. بسیاری از پدر و مادران وقت زیادی را به این امر اختصاص نداده و بعد از این قضیه گله مند هستند. باید وقت بگذارید چون هر کسی به اندازه ای که سرمایه گذاری می کند باید انتظار سود داشته باشد. اگر خود بی سوادند و نمی توانند باید آنها را به کلاسهای تربیتی بفرستند، دیگر اینکه پدر و مادر با بداخلاقی و نادانی و بی سوادی و بی بند و باری خودشان بچه ها را به سوی گناه نکشانند، پیامبر می فرماید بچه ای که هفت روزه شد برایش قربانی کنید و نام قشنگی برایش انتخاب کنید و همیشه بچه را پاکیزه نگاه دارید، آنها را ببوسید و با آنها مهربانی کنید. وقتی شش ساله شد کم کم تربیت کنید و آداب معاشرت بیاموزید وقتی هفت ساله شد کم کم به او خواندن و نوشتن و نماز خواندن و قرآن خواندن یاد دهید. وقتی نه ساله شد جای خوابش را جدا کنید وقتی ده ساله شد به خاطر نخواندن نماز او را سرزنش کنید. سپس برای او همسری مناسب اختیار کند مناسب یعنی از جهت عقل و سن و سواد و تربیت و ضاهر با هم بخوانند و با انتخاب خود آنها باشد نه با اجبار، چون مشورت در خانواده در مورد مسایل مختلف از جمله ازدواج فرزندان واجب است، و وقتی ازدواج کرد دستش را گرفته و بگویید بزرگت کردم و تربیت کردم و اکنون به خدا پناه می برم از شر تو در دنیا و آخرت. بیشتر پدر و مادر های امروزی هنوز خودشان تربیت نشده اند، من نمی دانم چطور می خواهند بچه تربیت کنند. گفته اند بلوغ سه نشانه دارد یکی 15 سالگی برای پسران و 10 سالگی برای دختران ، دوم احتلام شدن در خواب ، و سوم در آمدن موی پیش ، اما در حقیقت بلوغ یک نشانه بیشتر ندارد و آن این است که هر وقت اخلاقت مردم پسند شد و فرمان خدا را بر شهواتت ترجیح دادی بالغ شدی و گر نه اگر پدر یا مادر40 ساله ای هم باشی هنوز نابالغی و هنوز بچه ای. اگر چهل ساله را عقل و ادب نیست به تحقیقش نشاید آدمی خواند حقوق والدین بر فرزندان از کتاب فقه خانواده در جهان معاصر دکتر وهبه زهیلی-مترجم:عبدالعزیز سلیمی پدر و مادر بودن موفق این است که بر مبنای محبت و گذشت و حسن معاشرت و تنبیه مهربانانه فرزندان استوار شده باشد و مسئولیت مهم‌تر دست‌یابی به اهداف و ثمرات مطلوب و تربیت خوب و شایسته فرزندان است. در روایتی آمده است که: «خداوند پدری را مورد مرحمت خویش قرار دهد که فرزندش را به خیر و نیکی فرا می‌خواند و او را یاری می‌دهد». زندگی را در خدمت پدر و مادر گذرانیدن دارای بازتابی عملی است و فرزندان او هم همان‌گونه با او رفتار خواهند داشت؛ زیرا رسول خداص فرموده‌اند: «در مورد زنان مردم، اهل عفت باشید تا زنان شما هم راه عفت و پاکدامنی را در پیش گیرند و با والدین خود به خوبی رفتار کنید تا فرزندان‌تان هم با شما به خوبی رفتار کنند». رسول خداص فرموده‌اند: «خداوند مجازات همه گناهان ـ هر کدام را که بخواهد ـ به روز حساب قیامت موکول می‌نماید، به جز اذیت و آزار پدر و مادر که مجازات آن را در دنیا گریبان‌گیر فرزندان نافرمان می‌گرداند». در واقع بیان حقوق و مسئولیت‌ها بدین خاطر است که تا هم‌چون قوانین محاکم و دادگاه‌ها به هنگام اختلاف و نزاع ملاک قضاوت و عمل قرار گیرند و حق و ناحق را مشخص سازند. حقوق پدر و مادر نیز در حسن معاشرت و فرمانبرداری و پرهیز از آزار جسمی و روحی آنها به وسیله کردار و رفتار در زمان حیات و پس از مرگ آنهاست و سرچشمه این حقوق یا آیات قرآن یا احادیث رسول خداست و التزام فرزندان به این مسئولیت‌ها فرض عین است؛ زیرا پدر و مادر سبب وجود و زندگی فرزندان را فراهم نموده‌اند و لازم است از هیچ تلاشی برای حل مشکلات و جلب رضایتشان دریغ نشود. مسئولیت فرزندان در مقابل پدر و مادر که در حال حیات قرار دارند عبارتند از : 1- نیکی و فرمانبرداری فرزندان موظفند که با والدین خود به بهترین روش رفتار نمایند و از هر نوع بدرفتاری با ایشان پرهیز کنند و حتی از گفتن کلمه و سخنی که موجب آزردگی خاطرشان بشود خودداری کنند؛ زیرا برخورد نادرست و کردار و گفتار ناروا با پدر و مادر سبب صدمه زدن به شخصیت و منزلت و احترام والای آنان می‌شود و هرگونه اذیت و آزار، بلند کردن صدا، تندی و خشونت که موجب دل‌آزاری‌شان بشود حرام و نامشروع است؛ زیرا خداوند متعال می‌فرماید: (الاسراء / 23) «(ای انسان) پروردگارت فرمان داد که به جز او را پرستش نکنید و به پدر و مادر نیکی نمایید. هرگاه یکی یا هر دوی آنها نزد تو به سن پیری رسیدند. (کمترین اهانتی را به آنها روا ندارید و حتی) به آنها اف هم نگو! و بر سر ایشان فریاد مکش و آنان را از خود دور مگردان و با آنها سخنان خوب و پسندیده بگو». اطاعت پدر و مادر در امور روا و مشروع واجب است. شریعت اسلام مسلمانان را به این مسئولیت دستور داده و عقل سالم آن را می‌پسندد. این اطاعت فرزندان حتی شامل پدر و مادری که مسلمان هم نیستند می‌شود و تنها در اموری که معصیت و نارواست، نباید از آنان اطاعت نمود؛ زیرا در جهت نافرمانی خداوند، نباید از مخلوقی پیروی کرد. خداوند متعال در این رابطه می‌فرماید: (لقمان / 15) «هرگاه آن دو (پدر و مادر) تلاش کردند که چیزی را با خداوند شریک نمایی که کمترین آگاهی در مورد آن نداری، از ایشان اطاعت مکن. در دنیا با ایشان همیشه به صورتی شایسته رفتار کن و راه کسانی را در پیش بگیر که به جانب من رو کرده‌اند. بعد هم همه به سوی من باز می‌گردند و من شما را از آن‌چه (در دنیا) می‌کرده‌اید آگاه می‌سازم». جزو لوازم اطاعت از والدین آن است که حتی بدون اجازه آنها به جهاد که واجبی خدایی است نروید ـ مگر آن‌که بسیج عمومی اعلام شده و به صورت واجب عین درآمده باشد ـ امام بخاری در کتاب صحیح خود فصلی را به عنوان «باب جهاد» به شرط اجازه پدر و مادر و در کتاب «الأدب المفرد» نیز فصلی را به عنوان «کسانی که بدون اجازه پدر و مادر حق رفتن به جهاد را ندارند» قرار داده است. یکی از بارزترین نمونه‌هایی که بیانگر عدم اطاعت از پدر و مادر به دلیل تضاد آن با فرمان خداوند است، موضع سعد بن ابی وقاص در برابر مادر مشرک خویش است. مادر او سوگند یاد کرد که تا زمانی سعد از دین اسلام دست برندارد، لب به آب و غذا نزند و خود را شستشو ندهد. اما سعد بن ابی وقاص با جرأت و استقامت تمام بر ایمان خطاب به او فرمود: مادر! به نام خداوند سوگند اگر دارای صد جان باشی و هر ساعت یک بار جان بدهی، از دین محمد دست برنخواهم داشت». از طرف دیگر بی‌توجهی به خدمت و مراقبت از پدر و مادر عصیان و نافرمانی است و آزار آنان جزو گناهان کبیره‌ای به شمار می‌آید که در حد شریک قرار دادن برای خداوند است؛ زیرا رسول خداص فرموده‌اند: «گناه کبیره: شریک قرار دادن برای خداوند و اذیت و آزار و بی‌مبالاتی به پدر و مادر است». هم‌چنین فرموده‌‌اند: «رضایت خداوند بستگی به رضایت پدر و مادر و خشم خداوند بستگی به خشم پدر و مادر دارد». یکی از احادیث بسیار صریح در این مورد که اذیت و آزار و بی‌مبالاتی نسبت به پدر و مادر، مانع از رفتن به بهشت می‌شود، این فرموده رسول خداست که: «خداوند در روز قیامت به سه نفر نگاه (رحمت) نمی‌کند: آزاردهنده پدر و مادر، شرابخوار و کسی که بخشش خود را به دیگران منّت می‌گذارد. و سه نفر را هم به بهشت راه نمی‌دهد: آزاردهنده پدر و مادر، آدم دیوث و زنی که خود را به شکل و شمایل مردان درمی‌آورد». 2- تواضع با پدر و مادر فرزندان مکلفند که در برابر پدر و مادر فروتن باشند و مقام و منزلت‌شان را گرامی بدارند، با چشم احترام به آنان نگاه کنند و از نگاه و برخورد تحقیرآمیز به آنها به شدت پرهیز کنند؛ زیرا خداوند متعال فرموده‌اند: (الاسراء / 25-26) «بال تواضع را برایشان فرود آور، (و در برابرشان فروتن باش) و بگو : پروردگارا بدیشان مرحمت فرما همان‌گونه که آنها در کودکی مرا تربیت کردند. پروردگارتان (از خود شما) آگاه‌تر از چیزهایی است که در درون‌تان می‌گذرد، اگر افراد شایسته‌ای باشید؛ زیرا که او در حق توبه‌کاران همیشه بخشنده بوده است». 3- سپاسگزاری از آنان یکی از زیباترین آداب سپاسگزاری و قدردانی لازم و مقابله خیر و نیکی به مثل آن با همه مردم به ویژه پدر و مادر است. چنین مسئولیتی در برابر آنها بسیار روشن است؛ زیرا در زمان کودکی و جوانی ـ به ویژه مادر ـ از هیچ تلاش و دلسوزی و خدمتی به فرزندان خویش کوتاهی نکرده‌اند، به همین خاطر سپاسگزاری و قدردانی از زحمات آنها ضروری است؛ زیرا خداوند متعال شکر و سپاس آنها را در کنار حمد و سپاس خویش قرار داده و فرموده است: (لقمان / 14) «و مرا و پدر و مادرت را شکرگزار باش و سرانجام به سوی من بازخواهید گشت». هم‌چنین فرموده است: (الاسراء / 23) «و پروردگارت فرمان داده که تنها او را عبادت کنید و با پدر و مادر به نیکی رفتار نمایید». مادر در این مورد بر پدر اولویت دارد و باید بیشتر مورد احترام، اطاعت و تواضع قرار گیرد؛ زیرا به هنگام بارداری، وضع حمل، شیر دادن، نگهداری و تربیت، زحمات زیادی را متحمل گردیده و آسایش فرزندش را بر آسایش خویش مقدم داشته است و بسیاری از شب‌ها را در کنار گهواره کودک ـ به ویژه به هنگام بیماری و درد ـ بیدار مانده است. خداوند متعال در این مورد می‌فرماید: (الأحقاف / 15) «ما به انسان توصیه می‌نماییم که با پدر و مادر خوش به خوبی رفتار نماید؛ زیرا که مادرش با رنج و زحمت او را حمل کرده و با رنج و مشقت به دنیا آورده است و دوران حاملگی و شیرخوارگی او سی ماه (به طول می‌انجامد)». و از ابوهریره(رض) روایت شده که: مردی به حضور رسول خداص رسید و گفت: یا رسول اللهص! چه کسی بیشتر بر من حق دارد که با او به بهترین وجه رفتار نمایم؟ رسول خداص فرمود: مادرت، گفت: پس از او، رسول خداص فرمود: مادرت. گفت: بعد از مادرم، رسول خداص فرمود: مادرت. گفت: پس از او رسول خداص فرمود: پدرت». 4- مقدم بودن والدین بر جهاد خدمت به پدر و مادر و تلاش برای فراهم نمودن وسایل آسایش آنها و حفظ کرامت، منزلت‌شان مورد رضایت خداوند متعال است و بر جهادی که فرض کفایی باشد، مقدم است. عبدالله بن عمرو(رض) روایت نموده است که: مردی به حضور رسول خداص آورد و برای رفتن به جهاد از ایشان اجازه خواست. رسول خداص فرمود: پدر و مادرت زنده‌اند؟ گفت: آری زنده‌اند. رسول خداص فرمود: جهاد تو در خدمت به آنهاست». عبدالله بن مسعود از رسول خداص پرسید: کدام کردار را خداوند بیشتر دوست می‌دارد؟ رسول خداص فرمود: نماز به موقع. گفت: پس از آن؟ فرمود: نیکی به پدر و مادر. گفت: پس از آن رسول خداص فرمود: جهاد در راه خدا». 5- حرام بودن ناسزا به آنان پرهیز از بدگویی و ناسزا به پدر و مادر جزو اصلی و لازمه احسان و نیکی به آنها است؛ زیرا خودداری از آزار و اذیت‌شان به وسیله گفتار و رفتار، بر خدمت و احسان به آنها مقدم است. رسول خداص فرمود: «ناسزاگویی به پدر و مادر جزو گناهان کبیره است». گفته شد: یا رسول اللهص مگر ممکن است کسی به پدر و مادر خود بد و بیراه بگوید؟ فرمود: آری وقتی کسی به پدر و مادر مردم ناسزا بگوید، به پدر و مادرش ناسزا می‌گویند». 6- جدایی از همسر به خاطر پدر و مادر هرگاه پدر و مادر از فرزند خود بخواهند همسرش را طلاق بدهد و درخواست آنها بجا و درست بود، و همسر او اسباب زحمت آنان را فراهم می‌کرد، واجب است که از همسرش جدا بشود؛ زیرا ابودرداء(رض) روایت می‌نماید که: روزی مردی نزد او آمد و گفت: من دارای همسر هستم و مادرم اصرار دارد که او را طلاق بدهم. من هم به او گفتم : از رسول خداص شنیده‌ام که فرمودند: «رضایت والدین نزدیک‌ترین راه به سوی بهشت است، خود می‌دانید می‌خواهید رضایت‌شان را جلب کنید یا خیر؟» و از عبدالله بن عمر(رض) روایت شده که: دارای همسری بودم که او را بسیار دوست می‌داشتم، اما پدرم از او بدش می‌آمد، روزی از من خواست همسرم را طلاق بدهم، اما من حاضر به این کار نشدم. پدر به خدمت رسول خداص رفت و موضوع را با ایشان در میان نهاد، رسول خداص مرا فراخواند و فرمود: از همسرت جدا بشو». 7- تربیت و تنبیه فرزندان پدر و مادر این حق را دارند که ایمان و آداب و اخلاق، فضایل و علوم مفید را به فرزندان خود بیاموزند و آنها را با همه آداب گفتاری، رفتاری و مکارم اخلاق شریعت اسلام آشنا نمایند و آنان را به تربیت پایبند نموده و عادت دهند؛ زیرا رسول خداص می‌فرماید: «هیج عطا و بخششی از طرف پدر و مادر برای فرزندان بهتر از تربیت خوب و پسندیده نیست». و از ابن عباس روایت شده که به رسول خداص گفتند: ما با حقوق پدر و مادر آشنا شده‌ایم، به ما بفرما که حقوق فرزندان کدامند؟ رسول خداص فرمودند: «بهترین نام را برایش (فرزندانتان) انتخاب نمایید و به خوبی او را تربیت کنید». امام محمد غزالی/ می‌فرماید: «باید بدانیم که روش تربیت کودکان از مهم‌ترین و اساسی‌ترین روش‌هاست؛ زیرا کودکان امانت‌هایی هستند که به پدر و مادرشان سپرده شده‌اند و قلب پاک او گوهر گرانبها و دست‌ نخورده‌ای است که هیچ نقش و تصویری در آن نقش نبسته است و آمادگی هرگونه نقش و تصویری را دارد و به هر صورتی که خواسته شود، شکل می‌گیرد. چنانچه به خیر و نیکی عادت داده شود، بر مبنای آن رشد و نمو می‌نماید و در دنیا و آخرت سعادتمند می‌شوند و پدر، مادر، معلم و مربی در اجر و ثوابش سهیم خواهند بود. اما اگر به شر و بدی عادت داده شود و هم‌چون حیوانات مورد بی‌توجهی قرار گیرد، بدبخت و بدعاقبت خواهد گردید و گناه آن بر دوش قیّم و سرپرست او خواهد بود». پدر و مادر این حق را دارند که اگر کار و رفتار نادرستی از فرزندان‌شان، سر بزند، در جهت اصلاحش او را تنبیه بدنی نمایند و باید کمتر از حدود شرعی باشد و مقدار آن بستگی به نوع خلافی دارد که مرتکب آن شده است و این حق با حق معلم، همسر و قاضی در تنبیه شاگرد، همسر و محکومین مشابهت دارد. 8- ایجاد محدودیت (حجر) حجر به معنی ممانعت از دخل و تصرف کودک در اموال خود قبل از رسیدن به سن بلوغ است؛ بدین خاطر تصرف کودکی که دارای تمیز میان خیر و شر خویش نیست باطل است و معاملات را که امکان نفع یا ضرر در آنها وجود دارد، از نظر حنفیه و مالکیه موکول به رسیدن به سن بلوغ است و از نظر شافعیه و حنابله باطل است و سبب انتقال آن مالکیت نمی‌شود و از این طریق چیزی به مالکیت او در نمی‌آید. حجر نهادن بر کودکان براساس این آیه از قرآن مشروعیت دارد: (النساء / 6) «یتیمان را (پیش از در اختیار نهادن اموال‌شان) بیازمایید، تا آن‌گاه که به سن ازدواج می‌رسند. اگر از آنان صلاحیت و حُسن تصرف را دیدید، اموال‌شان را به آنان بازگردانید. اموال ایتام را از روی اسراف، تبذیر و تعجیل نخورید، و (به خود مگویید که) پیش از آن که بزرگ شوند (و اموال را از دست ما بازپس گیرند، آن را هرگونه که بخواهیم خرج می‌نماییم! و از سرپرستان آنان) هرکس که ثروتمند است (از دریافت اجرت و سرپرستی و به کارگیری اموال ایشان) خودداری کند، اما هر کسی که نیازمند باشد به صورتی روا (و به اندازه حق‌الزحمه خود) از آن بردارد و هنگامی که اموال آنها را به خودشان (پس از بلوغ) پس دادید، بر آنان شاهد بگیرید و کافی است که خداوند حسابرس و مراقب باشد». اما هرگاه کودکان جرم و خلافی را که مجازات مالی داشته باشد مرتکب شوند، پدر، مادر و ولی ضامن آن نیستند و باید از اموال خود کودک ـ اگر دارای اموالی باشد ـ هزینه‌های آن پرداخت شود و اگر دارای ثروت و سامانی نباشد، آن مقدار از خسارت به عنوان بدهکاری بر ذمه او تا رسیدن به پول و مال باقی می‌‌ماند. اما حقوقی که پدر و مادر پس از مرگ برعهده فرزندان خود دارند به طور اختصار در روایت زیر آمده است: ابوسعید ساعدی می‌گوید: ما در حضور رسول خداص نشسته بودیم که مردی از طایفه سلمه آمد و گفت: یا رسول اللهص! آیا پس از مرگ پدر و مادرم چیزی باقی مانده که در حق آنها انجام بدهم؟ رسول خداص فرمود: «آری دعا و طلب مغفرت برای آنها، انجام دادن قول و تعهدات‌شان، رفت و آمد با خویشاوندان و دوستانی که با آنها معاشرت داشته‌اند». مواردی را که در این حدیث آمده به صورت تفصیل عبارتند از: 1- طلب آمرزش دعا و طلب استغفار برای والدین پس از مرگشان جزو وظایف فرزندان است و نشانه وفاداری و قدردای از زحمات و منزلت آنهاست. خداوند متعال می‌فرماید: (الاسراء / 24) «پروردگارا همان‌گونه که مرا در کودکی پرورش نمودند، آنان را مورد رحمت خویش قرار بده!» و بهره‌مند شدن مردگان از دعای خیر فرزندان خوب خود موضوعی روشن است؛ زیرا ابوهریره(رض) از رسول خداص روایت می‌نماید که: «هرگاه مرگ انسانی فرا برسد، اعمال او ـ به جز در سه مورد ـ پایان می‌یابد: نیکوکاری ماندگار، علمی که مورد استفاده قرار گیرد و فرزند صالحی که برای او دست به دعا بردارد». از طرف دیگر فرزندان از طلب مغفرتی که برای والدین خویش می‌نمایند، خود نیز بهره‌مند می‌شوند. خداوند سه نفری را که به غاری پناه برده و درب غار به وسیله سنگ بزرگی بسته شد، به خاطر دعای هر یک از آنها نجات داد. یکی از آنان گفت: خداوندا من پدر و مادر پیری داشتم و هیچ‌گاه پیش از آنها لب به غذا و آب نمی‌زدم و روزی به خاطر دوری راه نتوانستم به موقع به منزل برگردم و شام آنها را آماده نمایم و زمانی که من به منزل رسیدم آنان خوابیده بودند و به خود اجازه ندادم پیش از آنها شام بخورم و ظرف غذای آنها را آماده کردم و منتظر بیدار شدن آنها ماندم تا این‌که سپیده صبح دمید و آنها از خواب بیدار شدند و غذایشان را خوردند. خداوندا! اگر من این کار را در راستای رضایتت انجام داده‌‌ام، ما را از این غار نجات بده! ناگهان سنگ درب غار شکافی خورد و شکافی در آن به وجود آمد...» و پس از آن‌که آن دو نفر دیگر نیز به عمل صالح خود متوسل شدند سنگ از جا کنده شد و درب غار گشوده شد. 2- اجرای وصیت عملی نمودن وصیت پدر یا مادری که فوت کرده‌اند توسط وارثین، پس از کفن و دفن و پرداخت بدهکاری آنها واجب است؛ زیرا خداوند متعال می‌فرماید: (النساء / 11) «(تقسیم ارث) پس از اجرای وصیتی است که انجام داده و پرداخت بدهکاری اوست». زمانی وصیت اجرا می‌شود که برای غیر وارثین بوده و بیش از یک سوم دارایی او نباشد؛ زیرا رسول خداص فرموده‌اند: «ثلث ـ اگرچه زیاد است ـ اما کافی است. زیرا اگر تو وارثان خود را بی‌نیاز تنها بگذاری بهتر از این است که آنان را محتاج به دیگران ترک کنی». اما زمانی وصیت نمودن برای یکی از ورثه جایز است که دیگر وارثان به آن رضایت داده باشند؛ زیرا رسول خداص فرموده‌اند:«به راستی خداوند حق هر صاحب حقی را برای او معین فرموده و به همین خاطر وصیت برای وارثان روا نیست». 3- پرداخت قرض پرداخت بدهکاری والدین ـ اگر بدهکاری داشته باشند ـ «حق الله، حق الناس» بر فرزندان آنها واجب است. (النساء / 11) «(تقسیم ارث) پس از اجرای وصیتی است که انجام داده و پرداخت بدهکاری اوست». چنانچه یکی از والدین فوت نماید و دارای توانایی مالی برای رفتن به حج یا عمره بوده و قصد و نیت آن را داشته اما به دلایلی موفق به انجام آنها نشده، بر فرزندانش واجب است که به جای او، آن فریضه را انجام بدهند. روزی مردی به نزد رسول خداص آمد و گفت: مادرم فوت کرده و نتوانسته فریضه حج را انجام بدهد. آیا می‌توانم به جای او حج بروم. رسول خداص فرمود: آری، ادای دین خداوند در اولویت قرار دارد. 4- صله رحم پدر و مادر پس از فوتشان این حق را بر دوش فرزندان خود دارند که به اقوام و خویشاوندان و دوستان آنها سرکشی کنند. این کار نوعی احترام نهادن و قدردانی از آنهاست. رسول خداص فرموده‌اند: «بهترین کار نیک، صله رحم با دوستان و خویشاوندان پدر (و مادر) است». برای مثال: رسول خداص دوستان حضرت خدیجه(رض) را بسیار مورد اکرام و احترام قرار می‌داد و از نظر مادی به آنها می‌رسید و به دیدار هاله خواهر خدیجه می‌رفت و گاهی گوسفندی را ذبح می‌کرد و گوشت آن را در میان دوستان او تقسیم می‌فرمود. وقتی که سرکشی و احترام دوست همسر بدین صورت باشد اکرام و احترام اقوام و دوستان پدر و مادر در اولویت قرار می‌گیرد. روزی عبدالله بن عمر به مردی عرب برخورد کرد و قبایی ارزشمند را به او هدیه داد، همراهان گفتند: می‌شد قبایی ارزان‌تر از آن را به آن عرب بدهی. عبدالله بن عمر گفت: او یکی از دوستان پدرم بوده است و من خود از رسول خداص شنیدم که می‌فرمود: «بهترین کار نیک، صله رحم دوستان و خویشاوندان پدر و مادر توسط فرزند آنهاست». دیدار و سرکشی دوستان پدر و مادر هم کاری است مطلوب. ابوبرده می‌گوید: من وارد مدینه شدم و عبدالله بن عمر(رض) نزد من آمد و گفت: می‌دانی چرا نزد تو آمده‌ام؟ گفتم : نه. گفت: از رسول خداص شنیده‌ام که می‌فرمود: «هرکس می‌خواهد به زیارت پدر و مادر خویش در قبرستان برود، از دوستان آنها دیدن نماید». من می‌دانم که پدرم با پدر تو دوست بود و خواستم برای ادای وظیفه به دیدار تو بیایم. از مجموع حقوق والدین و مسئولیت فرزندان در مقابل آنها بسیارند و متأسفانه در بسیاری از موارد فرزندان نسبت به مسئولیت‌هایشان کوتاهی می‌کنند و در حق یکی یا هر دوی آنها به طور شایسته تلاش لازم را نمی‌نمایند و احساس مسئولیت نمی‌کنند، هرچند قصد، نیت و تلاش در حد توانایی ملاک عمل است و هرکس به اندازه تلاشی که می‌نماید بهره‌مند می‌شود؛ زیرا رسول خداص فرموده‌اند: «هیچ فرزندی نمی‌تواند از عهده مسئولیت خود در مقابل والدینش بربیاید، مگر آن‌که آنان برده باشند و او آنها را خریداری و آزاد گرداند» حال با این مباحث و شرایط باید بگویم اولا با توکل به خدا و دوما با توسل به اهل بیت ع و دراین ماه عزیز توسل به قرشان و حضرت علی ع و همچنین شاهراه بزرگ موفقیت حضرت محمد صلی الله یعنی محبت و عشق می توانید همسرتان را راضی نمایید با محبت کردن بسیار عمیق و صمیمانه و از روی صداقت نه ریاکارانه به همسرو پدر و مادر ایشان عملا نشان دهید که هم او و هم پدر و مادرش را دوست دارید آنگاه خواهید دید که ایشان با شما در این زمینه همکاری می نمایند و دیگر نیازی به برخودرد و شدت عمل هم ان شائ الله ندارد. و در پایان به این سخنرانی از حاجاقا قرائتی توجه فرمایید: والدين، احسان به والدين بسم الله الرحمن الرحيم الهي انطقي بالهدي و الهمني التقوي در هر جلسه‌اي 25 دقيقه تا نيم ساعت سر سفره قران نشسته‌ايم. آياتي را مي‌بينيم. ببينيم خدا چه سفارش‌هايي را به ما داده ,در سوره اسراء آيه 23 به بعد اياتي است كه پشت سر اين ايات مي‌فرمايد: اين‌ها حكمت عملي است. و فكر كرديم چند جلسه‌اي روي اين 10 تا آيه انشاءالله صحبت كنيم. سوره اسراء آيه 23 جناب آقاي مهندس بخوانيد: (وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَريماً)الاسراء(23)خب اين آيه كلماتش را بلديد. ايرانيان هم بلدند. مثلا رب يعني الله مي‌دانند يعني چه، والدين را مي‌دانند يعني چه، احسان را مي‌دانند. كبر يعني مي‌گويند فلاني آدم كبيريه يعني بزرگ شده. پير شده، قل مي‌دانند يعني چه، قولا كريما را مي‌دانند يعني چه، يعني از اين آيه 5 تا از كلماتش را باهاش آشنا هستند. حالا آنهايي كه آشنا نيستند، قضا يعني قضاوت كرد. يعني فرمان داد ,مي گويند: فلاني قضاوت كرد, يعني حكم كرده. كي حكم كرده؟ ربك پروردگار تو حكم كرده. حكم كرده كه چي؟ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ بندگي نكنيد مگر براي خدا. فقط بنده خدا باشيد. بنده طاغوت و زر و زور و تزوير و پول و مقاوم و شهرت نباشيد، بنده خدا باشيد. بعد كه مي‌گويد بنده خدا باشيد , دومين چيزي كه حكم كرده: و به والدين خود احسان كنيد. بعد مي‌گويد كه پدر و مادر گاهي پير مي‌شوند, وقتي اما يبلغن. اگر رسيدي بلوغ، رسيدند نزد تو به پيري حالا: احدهما و يا يكيشون پير شد و كلاهما: يا هر دو شون پير شدند، پدر پير شد، مادر پير شد، يا هر دو پير شدند،(فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ)شما يك جوان سوپر دولوكس اونها پيرمرد قديمي، اه ولن كن ديگر، ان وه نگو، اه نگو، اف نگو، تشر نزن،(وَ لا تَنْهَرْهُما)اينها را از خودت نرنجان. (و قُلْ لَهُما)بگو براي پدر و مادر پير: (قَوْلاً كَريماً) با كرامت حرف بزن. خلاصه‌اش ميگويد: تو حد احترام به پدر و مادر خداوند دستور داده به دو چيز 1- يكتاپرستي 2- احترام به پدر و مادر. در اين آيه نكاتي هست كه مي‌خواهم بهتان بگويم. اول چند تا حديث بخوانم: 1- نگاه به پدر و مادر ثواب حج دارد, نگاه با محبت. نگاه رحمت يعني انسان مي‌تواند ثواب حج ببرد بدون اينكه مكه برود. نگاه رحمت به پدر و مادر. 2- البته حالا آقا زاده‌ها و دختر خانم‌ها حوصله كنند. من مي‌خواهم بگويم كه پدر و مادر احترام شما را بگيرند. تا اين حرف‌ها را مي‌زني, بچه‌ها پسرها و دخترهامي گويند: باز به ما مي‌گويند قدر پدر و مادر را داشته باشيد. آخر يک خورده هم آقا شيخ به پدر و مادر ما بگو قدر ما را داشته باشند. يک كسي غذا خورد, گفت خدايا ما كه نمي‌توانيم قدر تو را داشته باشيم, لااقل تو قدر ما را داشته باش. به خدا مي‌گفت تو قدر ما را داشته باش. حالا هر دو را مي‌گويم هر دو سمت مي‌گويم. انشاء الله رضايت پدر و مادر رضايت خداست. خشم پدر و مادرهم خشم خداست. احسان به پدر و مادر عمر را زياد مي‌كند. خب احسان به پدر و مادر باعث مي‌شود كه بچه‌هاي ما هم به ما احسان كنند. اگر من به پدر و مادرم احسان كردم. اگر من به پدر و مادرم خير رساندم] در آينده نسل من هم به من خير مي‌رساند. اين‌هايي كه مي‌گويم حديث است. جلوي پدر و مادر راه نرويد. يكي مادرش را دوشش گرفته بود داشت طواف مي‌داد. بهر جهت گفت آقا، من مادرم پير شده، دوش گرفتم دارم طوافش مي‌دهم. حقش را ادا كردم، فرمود ابداً. حق يكي از ناله‌هايي كه براي زاييدن تو كشيده، حق يكي از آن ناله‌ها هم ادا نشده. خب حالا اگر پدر و مادر ندارد، كسي مي‌گويد حالا اين(بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا(ًبحث آقاي قرأئتي براي ما نيست. ما هم پدر‌مان مرده هم مادرمان، ديگر شامل ما نمي‌شود. چرامي شود, دو ركعت نماز بخوان بگو خدايا ثوابش را هديه كن. اگر نماز قضا دارند برايشان بخوان. اگر پدر و مادر بدهكار هستند، بدهيشان را بده. اگر قولي دادند به كسي تعهداتي دادند به كسي، تعهداتشان را تو عمل كن. دوستان پدر و مادر را احترامشان را بگير. مثلاً مادرت، زن‌هايي بودند كه با مادرت آشنا بودند يا رفت و آمد داشتند. همان زنها پير زنها، مردهايي بودند كه رفيق پدر بودند، دوستان بابارا، دوستان مادر را احترام کن، 1- پرداخت بدهي، 2- وفاي به عهد، 3- استغفار در حقشون بكنيم. نماز براشان بخوانيم هديه كنيم. صدقه بدهيم براي رفع بلا از آنها. براي ثواب صدقه براي آنها بشود. بهر حال احسان پدر و مادر زنده و مرده ندارد. خب حالا ما وارد تفسير بشويم. يک مردي آمد از پدرش شكايت كرد نزد پيامبر گفت پدر را احضار كردند. گفت: آقازاده از دست شما شاكي است. چه كرده‌اي؟ گفت: آقا يک زماني پسر من بچه بود، فقير بود بي پول بود، من وضعم خوب بود پولدار بودم كمكش كردم، حالا من پير شدم بي پول شدم پسرم پولدار شده به من كمك نمي‌كند، پيغمبر زد زير گريه, عجب يک زماني بابات به تو پول داد، حالا تو پولدار شدي به بابات پول نمي‌دهي؟ نگذاريد پدر و مادر بگويند پول. بچه خجالت نمي‌كشد به باباش بگويد بابا پول، اما پدر خجالت مي‌كشد به بچه‌اش بگويد پول. ما توي كامپيوتر دكمه اعوذ را زديم. 350 تا اعوذ بود. يعني پناه مي‌برم بخدا از اين خطر. يكي از اين 350 تا اين بود كه پناه مي‌برم بخدا از اين خطر كه پير شوم بچه‌ام پولدار بشود و من نياز داشته باشم به بچه‌ام بگويم كه به من پول بده. خيلي برايم سخت است. خدايا نياور آن روز را كه من به بچه‌ام بگويم پول بده. ولذا گفته‌اند، بچه‌ها، همينطور پدر مادر‌هايي كه فقيرند، بي پولند، پول بده توي كيسه‌شان بگذار، نگويند اقا مادر پول مي‌خواهي؟ خب مي‌گويد نه، غرورش مي‌شكند، پسر و دختر غرورش نمي‌شكند كه به پدر و مادر بگويد پول. پدرمان است ولي خجالت مي‌كشد. چون او خجالت مي‌كشد, شما قبل از آن كه او اظهار كند كمكش كنيد، بعد پيغمبر كلي گريه كرد فرمود: اين غصه را هر سنگي بشنود گريه مي‌كند. يعني پدر بي پول شده و نياز دارد، بچه گردن كلفتي مي‌كند. پيغمبر بعد از آن كه گريه كرد فرمود: اقازاده پولدار شدي به بابات پول نمي‌دهي؟ انت و مالك لابيك. تو هر چي داري بايد در اختيار پدرت بذاري. مال بابات است. احسان به پدر و مادر از صفات انبياست. در قران راجع به حضرت عيسي مي‌گويند(براً بوالدي)من نسبت به پدر و مادرم احترام مي‌گذارم. راجع به يحيي مي‌گويند(براً بوالديه). احترام به پدر و مادر صفات انبياست. منتها پدر و مادر: يک پدر و مادر طبيعي داريم، آنهايي كه توي خانه‌اند، يک پدر و مادر داريم كه مكتبي‌اند، (أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ) بحارالأنوارج16ص95. پيغمبر هم پدر ماست. اميرالمؤمنين هم پدر ماست. (حَقُّ عَلِيٍّ عَلَى الْأُمَّةِ كَحَقِّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ) بحارالأنوارج36ص11در بهار داريم: يعني حقي كه علي بن ابيطالب بر مردم دارد انگار حقيست كه، مثل حقي است كه پدر، حقي كه بابا بر فرزند دارد. حالا شروع كنيم آيه را تفسير كردن. اين جمله را يك بار ديگر بگو وقَضى‏ رَبُّكَ يک نكاتي توي اين آيه است و قابل تفسير نيست. از كجا؟ -نگفته امر ربك. نمي‌گويد: خدا امر كرده. نمي گويد حكم كرده، نمي‌گويد قال يعني خدا گفته اين كار را بکن. گفته قضا. يعني قضاوت كرد. كلمه قضاوت، قضي، در جايي مي‌گويند كه فرمان هم قطعي باشد ,هم قابل تغيير نباشد. ممكن است بگوييم: گفت ولي حالا فعلاً گفته، ممكن است فردا تاريخ مصرفش تمام بشود. قضي به چيزهايي مي‌گويند كه تاريخ مصرف ندارد. هميشگي است، بعد نمي‌گويد قضي الله، خدا قضاوت كرده، وقَضى‏ رَبُّكَ، رب يعني تربيت كننده، يعني دستور مي‌دهد كه مي‌خواهد تو را تربيت كند. مثل معلمي كه ميگويد دستور مي‌دهم مشق بنويس. معلم كه دستور مي‌دهد مشق بنويس، اين دستورش واسه تربيت شاگرداست. وگرنه مي‌گفت قضي الله، خداوند قضاوت كرده، مي‌گويد قضي ربكم، - فرمان قطعي براي رشد ما به چه دليل؟ اين از كلمه قضي در مي‌ايد. جمله اول اين از كلمه چي درمي‌ايد؟ رب، وگرنه مي‌گفت قضي الله، نكته سوم اين كه يكتا پرستي سرلوحه دعوت انبياست. چون اول گفته لا تعبدوا، هيچ دستوري در هيچ وقتي مهم‌تر از يكتاپرستي نيست. تمام اديان اسماني حرف اولشان توحيد است. - احسان به والدين در كنار توحيد مطرح شده است اين هم مهم است كه احسان بوالدين در كنار(أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ)يعني جايگاه پدر و مادر كنار خداست. همينطور هم هست، يعني الان كه ما هستيم، توحيد ما اول اراده خداست كه ما را خلق كرد، بعد دومين كانال، كانال پدر و مادر است. سوم مسلمان بودن شرط نيست. ميگويد به والدين احسان كنيد. چه پدر و مادر مسلمان چه پدر و مادر كافر. بعضي جاها مي‌گويد: حرف خوب بزن ولو طرف مسلمان نباشد.(قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا)بقره(83) براي الناس خوب حرف بزن. نمي‌گويد:(قولوا للمؤمنين حسنا). بعضي دستورات اسلام براي مسلمان هاست, مثل اين كه مي‌گويد:(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة)الحجرات(10)مؤمنين با هم برادرند. بعضي دستورات مال اسلام نيست، مال انسان است. طرف اگر انسان باشد بايد عمل كند. انسان كه هست حالا هر كي مي‌خواهد باشد. انسان كه هست اين حقوق انساني است، نه از حقوق اسلامي. ما دو تا حق داريم: حق اسلامي و حق انساني. احترام به پدر و مادر انساني است. يعني اگر يك بچه حزب اللهي است، پدر و مادرش كافرند، باز هم بايد احسان كند به آنها. بله، يك وقت پدر و مادر مي‌گويند سراغ غير خدا برويد، تلاش مي‌كند بچه‌اش را منحرف كند و از فكرهاي آنجا مي‌گويد: افلا تطعهما، ديگر اينجا اطاعت نكن. چون حق خدا مقدم است. - پدر و مادر فرقي ندارد، هر دوشان را بايد احسان كند. اشتباه است كه بعضي خانه‌ها، مثلاً يكي طرفداري از پدرش مي‌كند و يكي طرفداري از مادرش، پدرگرايي و مادرگرايي، پدرسالاري و مادرسالاري، هيچ كدام. همه‌اش غلط است، هر دو يكجورند. -بايد احسان بيواسطه باشد. از كجا در مي‌آيد؟ از كلمه(ب) بالوالدين، اين بِ ما طلبه‌ها مي‌گوييم باي الصاق، مباشره. يعني با دست خودت مثل اين كه تلفن مي‌كني، الو، سلام عليكم. ببخشيد يك كيسه برنج بفرستين در خونه مه. نخير، برنج را بگذاريد موتور و ماشين و دوچرخه‌ات، خودت ببر. اصلاً تو قابلمه كن تو دهنش بگذار. بِ يعني كمك به پدر و مادر به دست خودت باشد. احسان، نه انفاق. احسان مهم‌تر از انفاق است. حالا نگفته و بالوالدين انفاقا. اگر مي‌گفت بالوالدين انفاقا يعني انفاق، يعني پول بهش بده. ممكن است پدر و مادر پول نخواسته باشند. وضعشان خوب باشد اما محبت بخواهند. احسان به پدر و مادر لازم است. انفاق، بله اگر فقير باشد بايد انفاق كرد. اما اگر پولدار باشد چي؟ پس گفته(و بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً)يعني اگر پدر و مادر وضعشان خوب بود محبت بايد بكني. -نه احسان مرز ندارد، مثلاً نگفته و بالوالدين دو تا بوس، بالوالدين يک دسته گل. و بالوالدين روز پدر و مادر يک پتو، يک حلقه طلا، يک شيريني، مرز نگذاريد. بگوييد آقا من احسان كردم رفتم يخچال، گوشت خريدم گذاشتم يخچال. ميوه خريدم، يک پتو هم خريدم، ملافه هم شستم، بسه ديگر. احسان به پدر و مادر بس ندارد. اگر بس داشت مي‌گفت: و بالوالدين احسانا حتي(تا اينجا). آياتي در قران دارد كه مي‌گويد اين كارها را بكني، بكن حتي(تا اين كه) يا(تا اينجا)، اين كه گفته وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً. در را باز گذاشته ,يعني اينجا مرز ندارد. هر چي نياز بيشتر است، بايد كمكشان كنيد. اين خانم‌ها كه سكنجبين مي‌پزند، مي‌چشند، همين كه ديدند ترشي بيشتر است، شكر اضافه مي‌كنند. هر چي نياز پدر و مادر بيشتر باشد محبت بايد بيشتر باشد. و لذا گفته: (إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَر)الاسراء(23)، هر چه پيرتر احسان بيشتر، از كجا در مي‌آيد؟ از إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَر. يعني وقتي پدرت پير شد، مادرت را ببريم سالمندان؟ مي‌گويد نه، از كجا درمي‌ايد؟ كه پدر و مادر پير سالمند، ميگويد: عندك، عندك ميداني يعني چه؟ يعني نزد تو، اگر پدر و مادرت نزد تو پير شدند نمي‌گويد، اما يبلقن در سالمنوان پيري، مي‌گويد عندك، عندك يعني پدر و مادرت را نزد خودت نگه دار. از اين يك مورد ديگر هم معلوم مي‌شود. عندك يعني نزد تو، به كي؟ پيغمبر خدا به كي مي‌گويد نزد تو؟ (كاف) عندك يعني خدا به پيغمبر مي‌گويد، چون مخاطب قران پيغمبر است. مي‌گويد وقتي پدر و مادر نزد تو پير شد، عندك، از اين كه مي‌گويد عندك, يك نكته لطيفي مي‌خواهم بگويم؟ به شرطي كه زيادي گوش كنيد، يك خرده ظريف است فني است، نكته‌اي كه مي‌خواهم بگويم فني است، ما از اين مي‌فهميم كه خطابات قران لازم نيست خود پيغمبر باشد، چون ببين، پيغمبر را همه مي‌دانند، شيعه و سني، نويسنده و تاريخ نويس و حديث نويس و همه مي‌دانند پيغمبر ما يتيم بود. هم پدرش را هم مادرش را از دست داده بود. خب كسي كه هم پدرش را از دست داده هم مادرش را از دست داده، چرا خدا مي‌گويد فرض كند بنده پدر و مادرم را از دست دادم خدا به من مي‌گويد آقاي قرأئتي اگر پدر و مادرت پهلويت پير شدند، بابا، مرده ا ند، بچه بودم مرده‌اند. پس معلوم مي‌شود اين كه مي‌گويد عندك، مي‌گويد به در كه ديوار بشنود. و گرنه پدر و مادر كه مرده‌اند. از بحث معلوم مي‌شود بعضي جاهايي كه خدا به پيغمبر مي‌گويد تو چرا همچين كرده‌اي؟ يه اشكالي هست. در قران گاهي وقت‌ها اگر خداوند تو قران يک تشري مي‌زند: پيغمبر چرا همچين كردي، از اين كه مي‌گويد پيغمبر چرا همچين كردي پيداست كه به در مي‌گويد تا ديوار بشنود. چرا؟ براي اين كه اينجا ما مي‌فهميم اينجا كه گفته نزد تو پدر و مادر پير شد، پيغمبر كه پدر و مادر نداشت، از دست داده بود. پس اينجا كه مي‌گويد عندك مي‌شود استفاده كرد. بسياري از جاهايي كه خدا به پيغمبر مي‌گويد چرا اين كار را كردي، غرض شخص پيامبر نيست، خب. - والدين سالمند را به آسايشگاه نفرستيد، از كجا، از كلمه عندك، در مي‌آيد. نكته ديگر كه توي آيه است مي‌گويد كه احسان كافي نيست بايد بنشيني و حرف هم بزني. گاهي وقت‌ها پدر و مادر را احسان مي‌كني، گوشت، نان، ميوه، آدم پشت موتور مي‌نشيند و حتي پارك هم مي‌برد، نماز جمعه‌اش هم مي‌برد. اما در عين حال اخموست. بيا بنشين نيفتي، برو سوار شو، پدر و مادرش را مي‌برد اما همچين مي‌گويد:(قل لهم قولا كريما). قولا كريما. - -احسان به تنهايي كافي نيست. زيبا سخن بگوييد. اينهم يك دست. قولا كريما، ديگر چي؟ فرق نگذار. آخر اين بعثي‌ها، اسيرها مي‌گفتند، وقتي مي‌خواستند آزاد شوند اسيرها را بردند كربلا زيارت، مي‌گفتند اين بعثي‌ها تو حرم امام حسين با كلت آمدند داخل، حرم ابالفضل كلت‌ها را گذاشتند پهلوي رئيسشان، بدون كلت آمدند. گفتند آخر چطور توي حرم امام حسين با كلت مي‌اييد؟ گفتند ما از ابالفضل مي‌ترسيم حسابش جداست. از ابالفضل مي‌ترسيم. اين طور نباشد كه من از بابا مي‌ترسم از مادر نه، با هم همينطور، بعضي وقت‌ها اگر آدم نترسد نعره مي‌كشد، ولي مي‌ترسد يواش. ترس نباشد و قل لهما، حالا، اينها كه گفتم. وقت تمام شد، من دو دقيقه وقت ندارم! من دو دقيقه وقت مي‌خواهم. حالا اينها همه مال پدر و مادر بود. بچه حقش چيست؟ بچه هم به گردن پدر و مادرش حق دارد. روايت داريم كه(حَقُّ الْوَلِدِ عَلَى واَلَدِه) تا حالا به بچه‌ها گفتيم گوش بده، حالا به پدر و مادر مي‌گوييم. بچه هم به گردن پدر و مادر حق دارد. يكيش چيست؟ اسم خوب روش بگذاريد. كتاب خدا را يادش بدهيد. (وَ يُطَهِّرَهُ) الكافي ج6ص48او را پاكدامن بار بياورد. وَ يُعَلِّمَهُ السِّبَاحَةشنا يادش بدهد(وَ إِذَا كَانَتْ أُنْثَى)، اگر دختر است سوره نور يادش بدهد، (وَ يُعَجِّلَ سَرَاحَهَا إِلَى بَيْتِ زَوْجِهَا)زود شوهرش بدهد. تا بالغ شد زود دامادش كند. (وَ أَنْ يُعِفَّ فَرْجَهُ إِذَا أَدْرَكَ) مستدرك‏الوسائل ج15ص169 همينكه مسئله شهوت پيش آمد زود اقدام كند. حالا بگذار ليسانسش را بگيرد. مگر ليسانس يعني چي؟ شما اگر وضعت خوب است دخترت را عروسش كن، بعد ليسانس را مي‌گيرد. پسرت را هم همان دوره اول دانشگاه دامادش كن. حالا مثلاً ليسانس را گرفت چي؟ حالا بعضي‌ها بله، ندارند، مشكل دارند، هيچ چي، اما گير ندهيد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته