باسلام ...ببخشیدکارکردن برای کسیکه قبلااعتقادبه دین اسلام داشته وحالا میگویداینها(احکام) همه برای اعراب...
( تحصیلات : کم سواد ، 23 ساله )
باسلام ...ببخشیدکارکردن برای کسیکه قبلااعتقادبه دین اسلام داشته وحالا میگویداینها(احکام) همه برای اعراب بوده وما ایرانی هستیم وهمچنین کتابهای ضددینی مطالعه می کندواعتقادداردکه حج بت پرستی است وسایراطلاعات منحرف ... درست است؟ بنده کارم چون دانشجو هستم موقت است اگرامکان داردتوضیحات جامع تری دراختیارمن وامثال من بگذارید...باتشکر
مشاور (sayed mojtaba navab)
با عرض سلام و آرزوی توفیق درک باقیمانده ماه قرآن خدمت کاربر گرامی! نخست موعظت پیر صحبت این حرفست –که از مصاحب نااهل احتراز کنید بسیار مراقب خود و آینده و معنویت خود باشید و از چنین افرادی دوری نمایید آری اگر اهل مطالعه اید یا با علمای دین و انسان های اهل مطالعه دم خورید سعی کنید ایشان را دوستانه از راه محبت و دوستی در راه بیاورید اما باز مواظب خود باشید و اگر تاثیر نکرد سریع به یکگ کار دیگر رو بیاورید و از چنین افرادی دوری کنید گرچه می دانم سخت است در جامعه کنونی اما غیر ممکن نیست با توسل به قرآن و انس با آن و توسل به اهل بیت ع می توانید از ایشان کمک بگیرید و با دوستان خدا دوست و با دشمنان خدا دشمن باشید. به نکات زیر که از برخی کارشناسان اخذ شده توجه فرمایید: انسان موجودي است اجتماعي كه عشق وعلاقه به زندگي توأم با رفاقت ودوستي وانس با ديگران يكي از ضرورتهاي سازمان وجودي اوست و احساس نياز به معاشرت صميانه وهمدلي وهمراهي با ديگران را دارد ومولي علي( مي فرمايد : "غريب كسي است كه دوستي نداشته باشد"."1" پس ازيك اصل كلي كه انسان نياز به دوست ورفيق دارد، وبايد انسان با آگاهي كامل وبه دور ازانگيزه هاي زودگذر دوست انتخاب نكند زيرا هركسي لياقت دوستي راندارد، ودوستان درزندگي و موفقيت ها وشكست هاي آن تأثيرميگذارند واخلاق وخصوصيات آنها درروحيه افراد دخيل است.پيامبر ( مي فرمايند : "هركس به طريق وروش دوست خود است، پس هريك ازشما بايد ببيند با چه كسي دوست مي شود" "2". استادمطهري مي فرمايد : تأثير معاشرت چه درجهت نيكي وچه درجهت بدي خيلي واضح وروشن است. آدمي روح بسيار حساسي دارد، زود تحت تأثير واقع مي شود. ممكن است بعضي اشخاص خودشان را گول بزنند وخيال كنند محيط ومعاشرت درآنها تأثير ندارد ولي اين اشتباه است وانسان با روحي بسيار حساس وقابل تغيير آفريده شده است."3" وما ازاينكه شما دوست عزيز متوجه شديد اين افراد كه درمحله شما هستند لياقت دوستي ندارند واگر با آنها دوست شويد مثل آنها خواهيد بود، خدا راشكر مي كنيم. قطعاًهمين طوراست دوستي باچنين افرادي درانسان خيلي تأثير مي گذارد حال كه درمنطقه اي زندگي مي كنيد كه چنين افرادي وجود دارند وغير آنها كسي ديگر پيدا نمي شودكه با آنها دوست شويد چه كار بكنيد؟ شما به احاديثي ازامامان معصوم درباره دوست بد دقت كنيد شايد جواب خودتان را پيدا كنيد وبعد هم درپايان احاديث چند راهنمايي شما را خواهم كرد. اميدوارم با كمك خداوند متعال موفق شويد. پيامبر اكرم "ص"مي فرمايد : "ترسناك تر از هر چيز همنشين بد است"."4" امام علي( مي فرمايد : "ازهمنشيني با دوست بد خود داري كن چرا كه او دوست خود را نابود مي كند وهمراه خود را به پستي مي كشاند"."5" ودرحديثي مي فرمايد : "به تنهايي مأنوس تر باش، تا به دوستان بد" "6" بنابراين همانطوركه دوست عزيز از سه روايت بالا متوجه شديد كه همنشين نامناسب چقدر ضرردارد. اماكارهايي كه شما بايد بكنيد : 1- اگر نمي توانيد شما درروحيه دوستان تأثير بگذاريد وآنها را به خدا وقرآن وكارهاي شايسته دعوت كنيد يا بايد:1.ازآن منطقه هجرت كنيد، زيرا نمي توان به بهانه اينكه منطقه ما افراد ناشايست دارد با آنها رفاقت كردوخداوند زمين خود را وسعت داده است، وانسانهاي خوب ومذهبي هم درگوشه كنار پيدا مي شود. واگر نمي توانيد ازآن منطقه برويد وخيال مي كنيد به هر كجا كه برويد هم مثل آنجاست اين فكر اشتباه است، بالاخره دوستان خوب وشايسته درهمان منطقه شما حتماً وجود دارد، درآن كوچه نباشند، دركوچه بعدي حتماًهستند بايد به دنبال آنها گشت.طبق روايتي است كه ميفرمايد : اگر انسان نيمي از عمر خودرا صرف پيدا كردن همنشين ودوست خوب كند ضررنكرده است وما خيلي ازافراد را مي شناسيم كه درمحله خود هيچ دوستي ندارند، اما بيشتربا محله هايي كه دوستان خوب دارد رفت وآمد ميكنند، شما مي توانيد با دوستان مسجدي خود رفت و آمد كنيد وبا آنها مأنوس شويد. ونكته دوم كه درحديث امام علي"ع" بود اين است كه اگر راههاي بالانشد، تنهايي و اينكه انسان دوست خود را خدا واهل بيت قراربدهد، بهتر است از همنشيني با دوستان بد وتنهايي نه به اين معنا كه خود را اسير خانه وزنداني كند، يعني تنها ازآن دوستان بد باشد، يعني اينكه خود را ازآنها جداكندوچند روزي را درخلوت خود فكر كند حتماً راهي را پيدا مي كند. اميدوارم كه جواب خود راگرفته باشيد وزياد سخت نگيريدوبه دنبال دوستان خوب باشيد، حتماً پيداخواهيد كرد، وبدانيد هركسي هم عيب وايرادهايي دارد كه باتذكردادن به هم مي توان آنهارا اصلاح كرد. (1) غررالحكم، ص414، شماره حديث 946 (2) ميزان الحكمه،ج 5، ص297 (3) حكمت ها واندرزها،ص280 (4) حجاز،ج71، ص167 (5) غررالحكم، ص431، غررالحكم، از نظر اسلام آنچه بيش از همه اهميت دارد، حلال بودن كسب و سپس تأمين نيازهاي مهم معنوي و مادي جامعه است، بنابراين نميتوان روي شغل خاصي دست گذاشت بلكه هر كس متناسب با علايق، تواناييها و نيازهاي جامعه بايد كاري را برگزيند ولي همواره در كار خويش تقوا را رعا كند و شريفترين كارها به ويژه در عصر ما تعليم و تربيت و آموزگاري است. مقدمه اول: رزق و روزي كه خداوند آنرا بعهده گرفته و ضمانت كرده عبارتست از سهم و نصيبي كه بايد به مخلوقات برسد تا بتوانند به وجود و بقاء خود ادامه دهند. البته تعهد و ضمانت الهي و رزاقيت و روزيرساني كه بذات اقدس پروردگار نسبت ميدهيم با تعهدات و ضمانتها كفلهاي انساني متفاوت است. اينكه در قرآن كريم آمده: "وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي اَلْأَرْضِ إِلاَّ عَلَي اَللَّهِ رِزْقُها رزق و روزي هر جنبندهاي بر عهده خداوند است"(1) بايد در نظر داشت كه آنكه ماجراي رزق جنبندگان را به عهده گرفته است الله است نه يك مخلوق. له يعني آنكس كه آفريننده نظامهاي هستي و خالق موجودات است و لذا تعهد الهي تفاوت دارد با تعهد مخلوقي كه جزئي از همين نظام و تحت تأثير موجودات اين نظام است. شناختن فعل خدا و رزّاقيت خدا شناخت نظامات عالم است. ما خود جزء عالميم و مانند ساير اجزاء عالم وظيفهاي داريم. وظايفي هم كه ما در عالم درباره ارزاق و حقوق داريم و قانون خلقت ما را موظف به آن وظايف كرده است و يا قانون شريعت ما را به آن موظف ساخته است از شئو رزاقيت خداوند است. قوه جذب و تغذّي كه در گياهان است همينطور جهازات تغذيه، ميلها و غريزههائي كه در جانداران است و آنها را بسوي مواد غذايي ميكشاند همه از مظاهر رزاقيت حضرت حق است. خداست كه هر جانداري را بوسيله يك سلسله ميلها و رغبتها مسخر كرده كه در پي مايحتاج خود بر براي ارضاي اين ميلها هميشه در تلاش باشد. همين انديشه و تلاش و كوشش جد و جهد در اين زمينه به موجب رزّاقيت خداوند است و رزاقيت اوست كه روزي و روزي خوار. رزق و مرزوق را عاشق يكديگر قرار داده و در پي هم واداشته است. در متن واقع پيوستگي خاصي بين اجزاء خلقت وود دارد كه آنها را به يكديگر تطبيق ميدهد. تا طفل طفل است و قادر به تحصيل روزي و تهيه آن نيست، روزي او را آماده و مهيا در اختيار او قرار داده است و تدريجاً كه او قدرت بيشتري پيدا ميكند و با كنجكاوي ميتواند روزي خود را بدست آورد ديگر روزي او به آسودگ اختيارش نيست مثل اينكه روزي او را بر ميدارند و در نقطهاي دور دست ميگذارند تا برود و آنرا پيدا كند و استفاده نمايد. بطور كلي يك تناسبي است ميان آمادگي روزي و مقدار توانايي روزيخوار و مقدار هدايتي كه بسوي روزي خود شده اسانسان چون نسبت به گياهان و حيوانات موجودي عاليتر و راقيتر است و آنچه براي زندگي گياهان و حيوانات كافي است براي او كافي نميباشد مسئله تحصيل روزي او شكل و وضع ديگري دارد. فاصله بين روزي و روزيخوار در عرصه زندگي انسان بيشتر است. از اينرو وسائل زيادترياختيار او قرار داده شده و دستگاه هدايت در وجودش تقويت گشته به او عقل و عمل و فكر داده شده. وحي و نبوت به يارياش آمده و برايش وظيفه و تكليف مقرر شده و همه اينها از شئون رزاقيت خداوند است. و لذا اينكه گفته شده: مخور هول ابليس تا جان دهد هر آنكس كه دندان دهد نان دهد توانا است آخر خداوند روز كه روزي رساند تو چندين مسوز نگارنده كودك اندر شكم نويسنده عمر و روزي است هم (سعدي) سخن درستي است اما نه به اين معني كه دندان داشتن كافي است كه نان پخته و آماده بر سر سفره انسان مهيا شود. بلكه به اين معني كه در دستگاه خلقت بين نان و دندان رابطه است. اگر نان نبود دندان نبود و اگر دندان و صاحب دندان نبود نان نبود. بين روزي و روزيخور و وسائل خوردن و هضم و جذب روزي و وسائل هدايت و راهنمايي به سوي روزي در متن خلقت ارتباط است. آن كس كه انسان را در طبيعت آفريده و به او دندان داده نان يعني مواد غذايي قابل استفاده را هم در طبيعت آفريده و انديشه و فكر و نيروي عمل و تحصيل و حسن انجام وظيفه را هم آفريده است همه اينها توأماً مظهر رزاقيت خداوند است.(2) مقدمه دوم: در واقع ما دو گونه رزق و روزي داريم. رزقي كه بسراغش ميرويم. و رزقي كه بسراغمان ميآيد.امام علي (ع): اِن الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق يطلبك فان انت لم تأته اتاك(3) رزق طالب (كه به سراغ ما ميآيد) رزقي است كه همواره ما را تعقيب ميكند حتي اگر از آن فرار كنيم ما را رها نميسازد همان طور كه رهايي از چنگال مرگ ممكن نيست. حضرت رسول اكرم (ص): لونَّ ابنَ آدم فَرَّ من رِزقِه كما يَفِرُّ من المَوتَ لادركه كما يدركه الموت(4) اين گونه رزق ريشه در قضاي الهي دارد و هيچ گونه تغيير و تحولي در آن صورت نميگيرد. در اين زمينه مرحوم علامه طباطبايي ميفرمايد: روزي و روزيخوار متلازم همند و معني ندارد كه رووار در مسير زندگي طالب بقاء باشد اما رزقي برايش نباشد همينطور ممكن نيست رزقي محقق باشد و روزيخواري در بين نباشد و نيز رزق از مايحتاج روزيخوار افزون باشد و لذا رزق داخل در قضاي الهي است.(5) اما قسم ديگر روزي (رزق مطلوب) رزقي است كه براي طالب آن مقدّر شداست. اگر آنرا طلب نمائيم و مشروط و علل لازم وصول به آنرا مراعات نمائيم چنين رزقي را بدست ميآوريم و در واقع تلاش ما در جهت رسيدن به اينگونه روزي، جزءالعلّة است و اگر در كنار ديگر علل مهياي عالم غيب قرار گيرد مسلماً دستيابي به آن حتمي است.در اين باره مولي اميرالمؤمنين علي (ع) ميفرمايد: طلب نمائيد روزي را كه مضمون و مقدر است اما براي طلبكننده آن اطلبوا الرّزق فانّه مضمون لطالبِه(6) همانطور كه طلب بدون ضمانت بيمعني است تضمين رزق بدون طلب نيز در اين قسم (روزي مطلوب) ناممكن است. و لذا از دو قسم روزي كه از ناحيه خداي بزرگ براي بندگان معين گشته است قسمي از آن بدون قيد و شرط و به عبارتي رزق طالب و قسمي ديگر مشروط است و مطلوب. روزي بيقيد و شرط در هر حال انسان را طلب مينمايد و تا پيمانه قابليت انسان از اينگونه رزق پر نگردد اجل و مرگ انسارا نميرسد. حضرت رسول اكرم (ص): الا و اِنّ الرُّوحَ الاَمينَ نَفَتَ في روعِي اَنَّه لن تَموتَ نَفْسٌ حَتّي تستكمل رزقها(7). اما روزي مطلوب و مشروط حتميت و ضرورتش مشروط به انجام اموري و در نظر گرفتن مسائلي است كه بدون ترتيب و انجام شرائط محقق نميگردد. رزق در لغت به معناي چيزي است كه از آن بهره برده ميشود. (الرزق ما يُنْتَفع بِه- اقرب الموارد) حال روزي طالب و محتوم همان روزي وجود و هستي، عمر، امكانات و محيط و خانواده و استعداد. است كه از ناحيه اين قسم (روزي طالب) توان و نيروي لازم و دقت و هوشياري براي لاش و انجام كار پديد ميآيد و در سايه اين امور دَرِ روزي مطلوب و مشروط گشوده ميگردد. در باب روزي مطلوب هر كس به شكلي بايد دست نياز و در عين حال جديت و تلاش را بسوي رزاق مطلق (حضرت حق) بلند كند حتي طفل شيرخوار كه تلاشش همان گريه و ناله و فرياد اوست كه درس اينگونه افعال به روزي مطلوبش (شير مادر) دست پيدا ميكند. اما چون در بستر رشد باليد و به مقطعي بالاتر رسيد تلاش و جدّيت او شكلي ديگر پيدا ميكند و به صورت تفكر و انديشه و فعل و حركت اعضا و جوارح نمود مييابد و كميّت و كيفيت روزي نيز تغيير ميكنتيجه اينكه: در پي روزي طالب و محتوم و بيقيد و شرط تلاش و انديشه و كار و فعاليت آفريده ميشود و در پي تلاش و فعاليت و طلب روزي مطلوب و مشروط پديدار ميگردد. روزي محتوم و طالب قابل تغيير و تحول و كاهش و فزوني نيست كه نه حرص انسان حريص آنرا به جريان ميزند و نه افسردگي انسان بيميل آنرا باز ميدارد. حضرت رسول اكرم (ص): ان الرِزّق لا يجُرُّهُ حرص حريصٍ و لايَصْرِفُه كراهية كارِهٍ(8) اما بر اثر چگونگي انجام مقدماتِ روزي مطلوب و كيفيت تركيب و نحوه ترتيب و چينش آنها ميتوان روزي مطلوب را كاهش يا افزايش دابراي نمونه حسن نيت و دوام بر طهارت از اموري است كه روزي مطلوب را افزايش ميدهد. عنه (رسولالله صليالله عليه و آله) لما قيل لَه: اُحِبُّ ان يُوَسِعّ عَليَّ في الرّزق؟ دُمْ علي الطَّهارة يُوَسَّعْ عليك في الرزق(9) امام علي (ع): من حَسُنَت نيّته زيدَ في ر(10) پس بر ما لازم است كه بعد از آنكه رابطه روزي و روزيخوار را دانستيم و آشنا شديم كه وسائلي براي رسيدن روزي به روزيخوار آفريده شده و تكليفي هم براي تحصيل آن متوجه ما است كوشش كنيم و ببينيم بهترين و سالمترين راه براي رسيدن به روزي چيست و قواي خود را آن راه بكار گيريم و به خداوند كه خالق اين راه است توكل كنيم. منابع و مآخذ: (1) (سوره هود، آيه 6) (2) (ر. ك: بيست گفتار، آيتالله مطهري، گفتار ششم، ص 127 تا 137) (3) (نهجالبلاغه، نامه3 (4) (مكارمالاخلاق 2 377) (5) (الميزان، ج 18، جزء 27، ص 377، عربي) (6) (الارشاد، 1 303) (7) (الكافي، 2 74 2) (8) (البحار، 77 68 7) (9) (كنزالعمال، 44154) (10) (البحار، 103 21 18) ان شاء الله خوشبخت و سعادتمند شوید. از کمک به همنوعان خود مخصوصا مردم مظلوم سومالی و دعا برای حق خواهان عالم مخصوصا مردم بحرین غفلت نورزید. موفق ، موید و پیروز و سربلند باشید!
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}